طراحی راه‌حل‌های مبتنی بر بازی

با گیمیفیکیشن در زندگی شخصی زندگیتو بازی‌وار کن!

گیمیفیکیشن در زندگی شخصی
گیمیفیکیشن در زندگی شخصی

آیا تا به حال به گیمیفیکیشن در زندگی شخصی فکر کرده اید؟ آیا این موضوع فوق‌العاده نیست که مشکلات دنیای واقعی نیز مانند موانع داخل بازی‌ها سرگرم‌کننده شوند؟ در حال حاضر ابزارهایی وجود دارند که زندگی روزانه و تکراری ما را گیمیفای کنند تا از قدرت ایجاد انگیزه در بازی‌های کامپیوتری در این جهت استفاده کنیم. من آیت شیرمحمدی هستم و امروز راجع به این موضوع با شما صحبت می‌کنم.

گیمیفیکیشن در زندگی شخصی به چه مواردی اشاره دارد؟

ممکن است شما بخواهید به هدفی در زندگی تان برسد و یا اینکه عادت بدی را کنار بگذارید و یا حتی کاری را مدیریت کنید، فقط کافیست انتخاب‌هایتان را بازی‌وار کنید تا این موضوع به شما کمک کند تا بهترین انتخاب‌ها را داشته باشید! در این مقاله می‌خواهیم دو نمونه از ابزارهایی که به صورت رایگان در این امر به شما کمک می‌کنند، معرفی و بررسی کنیم که چرا در این زمینه موفق شده اند!

هبیت آر پی جی (habit rpg)

این اپلیکیشن رایگان به شما این امکان را می‌دهد که با اضافه کردن رفتار و عادت‌های مثبت و منفی برای شخصیت درون برنامه یا همان آواتار، آن را به سمت سعادت و پیشرفت و یا به سمت نابودی هدایت کنید. شما در طول روز، فعالیت‌های واقعی خود را وارد بازی، شبیه سازی می‌‎کنید و خواهید دید که شخصیت شما با انجام کارها به کدام سمت کشیده می‌شود. برای مثال شما با اولویت‌های شخصی خود به وظایف مربوط به کنترل وزنتان می‌رسید، اما اگر از کاری جا بمانید، برنامه به صورت خودکار وزن آواتار شما را افزایش می‌دهد تا توجهتان را به کار از دست رفته جلب کند.

قدرت انگیزشی این اپلیکیشن به طرز چشمگیری بالاست! نکته جالب اینجاست که شما می‌توانید پاداش‌های دنیای واقعی را به این بازی اضافه کنید. چه پیامدی دارد اینکه روی مبل بنشینید و راحت طلبی را انتخاب کنید و شاهد آن باشید که آوارتار شما، در حال مرگ است؟

بازخورد‌های گرافیکی در جواب پیامد فعالیت‌های شما، به شما این کمک را خواهد کرد تا نگاهی واقع‌بینانه نسبت به انتخاب درست فعالیت‌هایتان داشته باشید. این بازی، در عین سرگرم‌کننده بودن کاری می‌کند که شما مسئولیت‌پذیر شوید!

habitRPG از بهترین نمونه‌های گیمیفیکیشن در زندگی شخصی
habitRPG از بهترین نمونه‌های گیمیفیکیشن در زندگی شخصی

معاشرت کردن، به خودی خود سرگرم کننده است و تشکیل یک کامیونویتی،حتی سرگرم‌کننده تر است. گروه‌های متشکل از کاربران برای رسیدن به اهداف خاص یا عادات خاصی، تشکیل شده اند. شما می‌توانید به ماموریت‌های مبتنی بر گروه بپیوندید تا انتخاب‌های شما نیز روی امتیاز و عملکرد گروهیتان تاثیرگذار باشد، همچنین شما از امتیاز آنها بهره مند خواهید شد. همچنین می‌توانید یکی از چالش‌های جاری را برای پیشرفت، همراه با دیگران به سمت هدف‌های پرمفهوم و معنی‌دار (meaningful goals) انتخاب کنید. این برنامه در واقع برای مدیریت چالش‌های طول مسیر زندگی شما، سلامت روان و همچنین اهداف خود مدیریتی ( self-management goals)  مانند سلامت و بهره‌وری استفاده می‌شود. کاربران این سیستم از سرتاسر جهان و انواع مختلف گروه‌های سنی تشکیل شده اند.

MyObjectives

شما می‌توانید سازمان و یا زندگی کاری خودتان را با این اپلیکیشن گیمیفیکیشن در زندگی شخصی، بازی‌وار کنید. وظایف هر کارمند به صورت فصلی، از طریق یک فرایند مشورتی، تبدیل به کارت امتیازی خواهد شد. نرم افزار MyObjectives به شما دقیقا می‌گوید که باید چه کاری را انجام دهید تا به پاداش مدنظرتان برسید. شما همیشه با یک محیط گرافیکی می‌دانید که در کجای مراحل انجام پروژه تان قرار دارید. این یک ابزار مبتنی بر تیم است! پس هم طی فرایند، شما بر روی تیمتان تاثیر می‌گذارید و هم برعکس! این ابزار در حال حاضر در مرحله بتا و آزمایشی قرار دارد بنا بر این سازمان شما می‌تواند بدون پرداخت هزینه ای به تمام امکانات آن دست یابد!

بررسی اپلیکیشن‌های گیمیفیکیشن در زندگی شخصی از دید نوروساینس

مغز انسان همواره در حال انتخاب محل سرمایه‌گذاری برای صرف انرژی است؛ در دنیای امروزی که بیش از حد اطلاعات وجود دارد، ابزار‌هایی که به شما کمک می‌کنند تا بهتر تصمیم بگیرید و این کار را بهتر انجام دهید، بسیار ارزشمند هستند! برای همین ‘مدیریت توسط بازی ها’ همواره رو به رشد و ترند است!

مدیریت همراه با بازی یا به عبارتی گیمیفای شده، می‌تواند کارها را به شدت برایمان لذت بخش تر و سرگرم کننده تر کند و باعث فعل و انفعالات در مغز ما بشود که باعث ترشح مواد شیمیایی مغز ما شوند که به ما احساس خوشایندی می‌دهند. زمانی که به چیزی نزدیک می‌شویم که باعث رفع نیاز ما می‌شود، در مغز ما ماده دوپامین آزاد می‌شود. ما حاضریم برای رسیدن به نیازهای خود اهداف و مسیرهای دوری را طی کنیم اما ماده دوپامین تنها زمانی ترشح می‌شود که ما پیشرفت را به وضوح ببینیم! برای همین گرافیک و شواهد شفاف و زیبا، بر میزان ترشح دوپامین تاثیرگذار خواهد بود!

اکسی توسین (Oxytocin)، یکی از ماده‌های شیمیایی مغز است؛ این ماده هنگامی ترشح می‌شود که شما احساس خوشایندی از اعتماد و یا اعتماد به نفس دارید. ابزارهای بازی‌وار شده مبتنی بر تیم این احساس را به شما می‌دهند که همواره مورد حمایت تیم خود برای بقا قرار دارید.

سروتنین (Serotonin) یکی دیگر از ماده‌های شیمیایی مغز است که هنگام مقایسه مثبت ما با دیگران آزاد می‌شود. هیچکس در واقع دوست ندارد به این واقعیت اعتراف کند اما ما به وضوح می‌توانیم این فعل و انفعالات بزرگ را در مغزمان احساس کنیم! مغز ما همواره به دنبال راهی برای لذت بردن از احساس خوب اهمیت اجتماعی بدون احساس بد درگیری است. بازی‌های رایانه ای یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای این امر هستند. کارت‌های امتیازدهی محل کار، به هر فرد، راهی روشن برای درخشش بدون اختلالات و مشکلات شناخته شده در سازمان ها را نشان می‌دهد.

ما نیاز به ابزار هایی برای انتخاب صریح داریم:

گیمیفیکیشن، انتخاب‌ها را برای ما صریح می‌کند. شاید شما گمان می‌کنید که انتخاب هایتان واضح هستند اما بیشتر فرایند تصمیم گیری شما  فقط یک جریان الکتریسیته است که در مسیر در دسترس‌ترین مسیر عصبی قرا می‌گیرد. الکتریسیته در مغز شما مانند آب در طوفان جریان می‌یابد. مسیری که کمترین مقاومت را دارد انتخاب می‌شود و وارد کانالهای از‌پیش‌ساخته شده می‌شود!

این موضوعی که در بالا به آن اشاره شد به این دلیل است که آن انتخاب برای شما معمول و طبیعی بنظر می‌رسد و اگر بخواهید آن را تغییر دهید، به نظر اشتباه می‌آید! حتی اگر در حال انتخاب بهترین هستید، اما باز هم مغز شما برای انجام کار قبلی راحت تر است تا زمانی که راه ایجاد عادت جدی یا انتخاب و شیوه جدید را بیابید. ابزار بازی به شما کمک می‌کند تا به صورت غیر عامدانه، مسیر های جایگزین را در مغز خود فعال کنید.

ما به ابزار هایی برای لذت بردن از زندگی نیاز داریم

مغز ما تکامل یافته تا بر روی بقا تمرکز کند.مغز پستانداران نیز هنگامی که می‌توانند راهی برای رفع نیاز های مربوط به بقای شما پیدا کنند، هورمون شادی را ترشح می‌کند. شاید فکر کنید که چه خوب می‌شود اگر  مغز شما هورمون شادی را همواره ترشح کند؛ اما مغز ما طوری طراحی نشده که به این صورت کار کند؛

شاید فکر کنید مردم زمان‌ها و مکان‌های دیگر همیشه شاد بوده اند؛ اما این تنها یک توهم است! اجداد شما نیز که شاید تصور کنید اندازه ما دغدغه نداشتند، درگیر دغدغه‌هایی بودند که اکنون شاید برای ما سطحی شده است. آنها نمی‌دانستند وعده غذایی بعدی از کجا می‌آید. بنابراین با دیدن نشانه‌هایی از غذا خوشحال می‌شدند. امروزه مردم از روی کنجکاوری روی غذا و منابع آن مطالعه می‌کنند زیرا ذهن ما برای انجام این کار طراحی شده.

ما از این سیستم مسخره برای کارهای بزرگ استفاده کردیم. هنگامی یاد می‌گیریم روی اهداف بزرگ سرمایه گذاری کنیم که نیازهای فوری‌مان برطرف شده باشد. اما خب سخت است. برای همین است که مغز ما همواره باید احساس پیشرفت را داشته باشد و به عینه ببیند. این نکته اثبات کننده تاثیر مهم گرافیک زیبا و جذاب است!

نظریه 4 عامل سرگرم کننده توسط متخصص طراحی بازی، نیکول لازاو مشخص شده است. او مدت زیادی روی این موضوع تحقیق کرده که نتایج تحقیقات اون به این صورت بوده است:

چهار نوع مختلف سرگرم کننده و یا همان فان معرفی کرده. سرگرمی سخت (لذت انجام یک کار دشوار) – سرگرمی آسان(لذت بردن از محرک های  جدید) – سرگرمی جدی (لذت ایجاد اعتماد به نفس در مهارت های شما) – سرگرمی اجتماعی (درک حمایت اجتماعی). در انواع بازی جدی شما شاهد این موارد خواهید بود.

نظریه 4 عامل سرگرمی
نظریه 4 عامل سرگرمی
آیت شیرمحمدی
آیت شیرمحمدی
سلام آیت شیرمحمدی هستم و عاشق طراحی گیمیفیکیشن در حوزه های آموزش، طراحی محصول و بازاریابی؛ در حال حاضر مدیر بخش گیمیفیکیشن آکادمی یاسان هستم و کارشناسی هوافضا خوندم.

14 پاسخ

  1. درس دهم تمرین اول__به یاد دارم که یکبار یکی از معلم های زمان دبیرستان حرف بدی پشت سر من زده بود پیش یکی از معلم های دیگم و من به شدت ناراحت شدم و همیشه سعی میکردم بهش بی احترامی کنم و یا اینکه پیش کسایی که اونو میشناختند بدیش رو میگفتنم و هنوز که هنوزه ازش ناراحت چون قضاوت بیجایی کرده بود.و همین حالا که کسی قضاوت بیجایی کنه هیچوقت نمیبخشمش و ازش دوری میکنم.
    درس دهم تمرین دوم__
    یادمه دوران نوجوونی عاشق دختری شدم که اصلا نمی شناخمتش ولی به شدت تحت تاثیرش قرار گرفتم و چند روز حالم بد بود که یادمه تنها کاری که میکردم که حالم خوب بشه با موتور سواری و ویراژ دادن و کارهای خطرناک انجام دادن باعث میشد حالم بهتر بشه
    درس دهم تمرین سوم __
    وقتی از چیزی متنفرم یا بخصوص از کسی تنها کاری میشه این ناراحتی کمتر بشه درمیان گذاشتن این قضیه با کسی دیگه و باهم بدی اونو گفتنه برای من

    درس

    1. خیلی جالبه الان که داری میگی میفهمم علت این ویراژ دادنه چی بود حتما توی دوره های بعدیم راجع بهش میگم خیلی خیلی بامزه بود مرسی گفتی

  2. سوال اول_ روز دهم
    هم پوشانی که از درد گذشته وآلام کنونی می توانم در خود پیدا کنم ترس ابراز افکار وعقاید وگرفتن حق .اهمال کاری در رسیدن به اهداف و کم بودن شجاعت به رغم واقف بودن به نتایج مثبتش

  3. سوال دوم_روز دهم
    اگر کسی باعث ایجاد حس بد در من می شد شدید نکوهشش می کردم .تا مرز ترک کردنش پیش می رفتم اطرافیان درمقابل این رفتار من غالبا سکوت می کردنند ولی زودم فراموش می کردم .حس می کنم تا حدودی خوب بود چون کینه در وجودم ماندگار نمیشد

  4. سوال سوم _روز دهم
    اگر از چیزی که می تواند مکان شخص یا هرچیز دیگر باشد که متنفر باشم سعی می کنم فاصله بگیرم هرآنچه از دیده رود… چون ارزش فکر ووقتم را بیشتراز ایجاد حس تنفر می دانم

  5. روز دهم
    سوال اول
    بچگی دوران ابتدایی یکی از معلما بدجور خرابم کرد و از اون موقع کلا نسبتا به خراب شدن پرستیژم خیلی حساس شدم.
    سوال دوم
    کلا چون عاشق غذام حال و اعصابم خراب باشه به پرخوری رو می‌ارم
    سوال سوم
    از ورزش گریزان شدم چون سر پارتی بازی‌ها و سعید طوسی بازی‌هایی که می‌کردن تو انتخابیه‌های تیم استان و اردوهاش کلا ورزش رو گذاشتم کنار شاید ده ساله سمتش نرفتم دیگه به صورت جدی!

  6. سوال اول درس دهم
    بیشتر مواقع با نظر بقیه مخالف بودم یا جایی دوست نداشتم برم ولی برخلاف میلم انجام دادم تا رضایت بقیه رو جالب کنم.
    سوال دوم
    ترجیح میدادم تنها باشم .تودوران دبیرستان گرافیک میخوندم این شده بود بهونه که ازهر چیزی ناراحت بودم خودمو تواتاق حبس می کردم با موزیک گوش دادن یا نقاشی خودمو سرگرم میکردم حتی الان هم وقتی ناراحتم ترجیح میدم تنها باشم.
    سوال سوم
    از بهم ریختگی خونه یا هرجایی بدم میاد و مادرم هم به شکل وسواس گونه ای همه چیزو مرتبو منظم میکنه وزندگیشو روی یه سری قوانین خودش پیش میبره وحاظر بهتغییر نیست.

  7. روز10 س1:از لحظات بد در کودکی خب چیزی که یادم هست برای موقعی بوده که وسیله ای رو خراب میکردم و ترس سرزنش شدن و عصبانیت خانواده رو داشتم الان که وضعیت رو میبینم چیزی در مورد همپوشانی ها نمیبینم یا شاید درست یادم نمیاد به جز یک فرد تو خانواده که هنوز ازش میترسم و دوست ندارم اشتباهی جلوی اون بکنم ، با بقیه دیگه موردی نیست
    س2:در کودکی دیده بودم که بعضی ها وقتی عصبانی میشن وسیله ای رو به اطراف پرت میکنن ، من هم در کودکی وقتی عصبانی میشدم با لگد میزدم به بالشت و چیزای نرم فکر کنم ترس خراب شدن وسیله یا داغون شدن خودمو داشتم ، وای الان کمتر از این رفتار ها دارم و متفاوت هست عکس العملم
    س 3:از شلخته گی متنفرم و روی فکر کردن ام تاثیر منفی داره نمیتونم تمرکز کنم ، شاید توجه مادرم به نظم بوده که اینطور شدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب