طراحی راه‌حل‌های مبتنی بر بازی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گیمیفیکیشن کودک؛ برای تحرک بیشتر چه کارهایی می کنی؟

گیمیفیکیشن برای تحرک کودک معرفی Zamzee
گیمیفیکیشن برای تحرک کودک معرفی Zamzee

گیمیفیکیشن کودک آن هم در حوزه تحرک پدیده جالبی به نظر می رسد؛ کاری که شرکت زمزی موفق به انجام آن شده‌است. با آقای گیمیفیکیشن همراه باشید تا از تجربیات شرکت زمزی بیشتر آگاه شوید.(اگر هنوز نمی دانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)

در سال 2001 پام امیدیار یک علاقه‌مند به حوزه‌ی بازی و همچنین همسر موسسEbay پیر امیدیار، شرکت  HopeLab را به صورت غیر انتفاعی و با هدف استفاده از تکنولوژی برای ارتقای سلامت بچه‌ها تاسیس کرد. در سال 2006 شرکت تمرکز خود را بر گیمیفیکیشن کودک و مخصوصا رفتارهایی که موجب یکجا نشستن کودکان (از مهمترین دلایل چاقی کودکان) می‌شود معطوف ساخت، بنابراین آنها شروع به ساخت Zamzee کردند. زمزی محصولی برای ترغیب کودکان به فعالیت بیشتر بود. تحقیقات حاصل از تاثیر نمونه اولیه‌ی این گیمیفیکیشن کودک بقدری نشان از موفقیت این محصول داشت که HopeLab تصمیم گرفت آنرا بصورت یک محصول جداگانه و تجاری در سال 2010 به بازار ارائه نماید.

محصول زمزی شامل 2 مولفه اصلی است.

مولفه اول گیمیفیکیشن کودک زمزی؛

یک محصول ،مانند USB است که کودکان به لباسشان وصل میکن‌ند و این دستگاه یک سنسور حرکتی است که فعالیت آن‌ها را اندازه می‌گیرد. این دقیقا شبیه سنسورهای حرکتی است که در گوشی‌های موبایل وجود دارد. هنگامی که کودکان حرکت می‌کنند این سنسورها مقدار و شدت حرکت آنها را اندازه گیری می‌کنند.این آعاز شروع گیمیفیکیشن کودک است.

مولفه دوم گیمیفیکیشن کودک زمزی ؛

مولفه دوم  زمزی، یک وبسایت است که در شکل زیر شمای آن را مشاهده می‌کنید. عناصر گیمیفیکیشن زیادی قابل مشاهده هستند!

وبسایت زمزی
وبسایت زمزی
وبسایت زمزی
وبسایت زمزی

بازی به این گونه است که بچه‌ها در طول روز فعالیت می‌کنند و هنگام شب زمزی خود را به کامپیوتر متصل می‌کنند. سپس اطلاعات به سایت Zamzee.com منتقل می‌شود. کودکان می‌توانند با آپلود کردن فعالیت‌های خود و رکورد شکستن و… امتیاز بدست بیاورند. دیگر کارهایی که کودکان می‌توانند انجام دهند شامل مشاهده گراف مربوط به فعالیتشان، شخصی سازی آواتار، به دست آوردن نشان‌ها و همچنین به دست آوردن “اهداف خاص” است.

“اهداف خاص” اهدافی هستند که توسط پدر و یا  مادر خریداری می‌شوند  و در لیست کودک قرار می‌گیرند. بعنوان مثال:

یک مادر متوجه می‌شود که فرزند کوچکش تحرک کمی در مدرسه دارد وی یک هدف خاص 5 دلاری می‌خرد. حال کودک برای بدست آوردن هدف جدید فعالیت بیشتری می‌کند. وقتی فرزندان به اهداف خود می‌رسند یک واحد پولی بنام زمز بدست می‌آورند که می‌توانند برای بدست آوردن جوایز فیزیکی و مجازی و یا حتی خیریه مصرف کنند.

وبسایت زمزی
وبسایت زمزی

نکته‌ی جالب، اهداف در زمزی هستند به طور مثال یکی از اهدافی که والدین برای فرزندان خود در این وبسایت می‌خرند چنین هدفی می‌تواند باشد:

«فرزندم اگر می‌خواهی کارآموز هری پاتر شوی، باید به‌مدت یک هفته هرروز 10 دور دور اتاق بدوی».

نکته‌ی جالب توجه این است که کودکانی که از زمزی استفاده می‌کنند حدود 60 درصد بیشتر از سایر کودکان فعالیت دارند.

نکته‌ی جالب‌تر این است که در یک مدرسه در ایالت جرجیا یک تحقیقات انجام شد که در آن 126 دانش آموز بهمراه 25 معلم از زمزی به‌مدت یکسال  استفاده کردند این اقدام بخشی از پروژه‌ی بزرگ مدرسه به منظور رسیدن به 1میلیون دقیقه فعالیت بود. معلم‌ها از داده‌های این فعالیت‌ها به منظور آموزش میانگین، مد و دیگر مفاهیم ریاضی و آماری به کودکان استفاده کردند! گاهی گیمیفیکیشن کودک برای آموزش ریاضی بد نیست!


کامنت‌های زیر این متن مربوط به دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی می‌باشد.

کامران حاتمی
کامران حاتمی
حدود 10 سالی است که در حوزه گیمیفیگیشن و طراحی رفتار به‌صورت تخصصی فعالیت می‌کنم و علاقه زیادی به ترویج این موضوعات در ایران دارم. آقای گیمیفیکیشن یک تیم است و من کامران حاتمی، مدیر این تیم پرانرژی و حرفه‌ای هستم. پیش‌زمینه تحصیلی مهندسی کامپیوتر (از علم و صنعت) و MBA (از امیرکبیر) دارم و در مسیر فعالیتم در حوزه گیمیفیکیشن، مطالعات گسترده‌ای در زمینه‌های نوروساینس، روان‌شناسی و علوم رفتاری داشتم. هم‌چنین کتاب‌های طراحی گیمیفیکیشن، گیمیفیکیشن در تدریس، هر آنچه باید درباره طراحی بازی‌های آموزشی اثربخش بدانید، ۱۴ روز تا شادی پایدار و اضطراب را ترجمه کرده‌ام. در حال حاضر در سوئد هستم.

118 پاسخ

  1. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول
    به نظرم ایده خیلی خوبیه مخصوصا اگر یکسری جذابیت های زمزی را هم بهش اضافه کنیم. مثل تشویق به فعالیت های بدنی و تحرک بیشتر. حالا ما سنسور زمزی نداریم می تونیم از خود تبلت بعنوان سنسور حرکتی برای یکسری تمرین ها استفاده کنیم. یکسری نرمش های ساده ، بالا و پایین بردن تبلت، دویدن با تبلت دور اتاق و ….
    در خود پانل مدیریتی هم به نظرم باید یکمقدار هوش مصنوعی وجود داشته باشه که پدر مادرها یا کس دیگه ای که به پانل مدیریت دسترسی داره هر کاری را هم نتونند به خورد بچه بدهند یا زمینه آسیب به وجود نیاد. یعنی یکسری چیزهای هم به پدر و مادر پیشنهاد بکنه در مورد رفتار بهتر با بچه. مثلا الان که برای بار سوم بچه را فرستادی یکساعت دنبال نخود سیاه حالا دیگه برای بار چهارم نمی شه بلکه بیا این بازی پیشنهادی را با بچه انجام بده یا اینکه این قصه را خودت برای بچه تعریف بکن و ….
    از نظر مارکت قاعدتا باید Tamو Sam و Som را براش محاسبه کنیم اما قاعدتا بعنوان پذیرندگان نخستین باید در مهدکودک های نواحی مرفه شهر بتونه مخاطب پیدا بکنه. مخصوصا اگر یک پنل یا قسمت خاص برای ورود اهداف یا چلنج هایی از سوی مربی هم در این سیستم ما طراحی شده باشه و از یک پنل دسترسی هم برای اونها در نظر بگیریم.

  2. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم:
    برای ایرانیزه کردنش قاعدتا یکم باید فرهنگ ایرانی و سمبل ها و شخصیت های ایرانی را باهاش مخلوط کنیم اما از نظر گیمیفیکیشن باید قسمت رقابت اش بین بچه ها را برای والدین پررنگ تر کنیم. یعنی بهشان نمایش بدیم که فلان بچه همکارت یا دوستت الان کجای داستانه و رکورد هاش چیه . یعنی با استفاده از جدول برندگان یا حتی جدول بازندگان بتونیم رقابت را در سطح والدین که خریدار اصلی محصول هستند تشدیدش کنیم. حتی می شه یکسری چالش ها را برای رفتار درست تر والدین با بچه ها تعریف کرد که یکجوری والدین هم درگیر چالش باهم بشوند. چیزی که من می بینم اینکه که در سنین کودکی رقابت بین والدین با والدین دوست و آشنا و فامیل خیلی خیلی پررنگ تر از رقابت بین خود کودکانه.

    1. دقیقا درست میگی جال خود بچه ها توی سن کم نباید رقابت کنن به اون معنی ولی واقعا بین والدین خیلی رقابت و چشم و هم چشمی عجیبی توی ایران وجو دداره

      1. اخه نکته ای که اینجا هست اینه که یوقتی یهو والدین از شدت این چشم و هم چشمی بچه رو مجبور میکنن ک فلان کارو بکنه و این هم بده. مثل اینایی که پیج برا بچشون میسازن و میکننش ابزار لایک جمع کردن و شاخ شدن.

  3. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی سوال اول: بنظرم ایده خوبیه برای ایران باید به این موضوع توجه بشه که الان بچه ها زیادی از حد دارن با گوشی کار میکنن حالا یه اپلیکیشنی باشه که تا ساعت استاندارد بچه گوشی دستش بگیره بعدش اگه بازیرو باز کنه اون اپلیکیشنه ارور بده و باز نشه یا همون موضوع ک اشاره کردید مثلا حیوان مورد علاقه بچه زنگ بزنه بگه برو با پدر مادرت بازی کن تا من استراحت کنم یا مثلا بابای اون خرگوشه زنگ بزنه بگه که تا نری پیش پدرمادرت باهاشون بازی کنی اجازه نمیدم خرگوش کوچولو بهت زنگ بزنه.

  4. پاسخ سوال اول روز چهارم گیمیفیکیشن در بازاریابی:

    ایده‌ی جالبیه،
    و میشه از همین کاراکتر‌ها برای راهبری کودکان برای مأموریت‌هایی در جهت حفظ محیط زیست و سلامت و مراقبت از حیوانات و گیاهان هم استفاده کرد.
    مثلاً یادته یه زمانی این قضیه همیار پلیس بودن چقدر رو بورس بود برای بچه‌ها؟ فرهنگ‌سازی خیلی خوبی شده بود. حتی والدین هم برای اینکه دل بچه‌شون رو نشکنن یا اینکه بد آموزی نداشته باشن رعایت می‌کردن خیلی مسائل رو.

    حالا میشه همین مکانیزم رو مثلاً بیاریم روی مصرف برق در خونه! (استفاده از همون محصول پاور متری که داریم، که میزان مصرف برق خونه رو مشخص می‌کنه)

    بیایم و به کودکان این مأموریت‌های کاهش مصرف انرژی رو بسپاریم!

    مثلاً امروز و روزهای قبل به تلفن خونه و شرکت زنگ می‌زدن از شرکت برق (تلفن گویا) و می‌گفتن بخاطر گرمای هوا، مصرف برق زیاده، کمتر مصرف کنید و کولرتون رو روی دور کند بذارید و … تا مصرف کم بشه به همه برسه!

    حالا همین مأموریت‌ها رو میشه به کودکان داد.
    دستگاه ما هم که اونجا هست و در لحظه بازخورد میده و میشه موفقیت یا شکست مأموریت اون بچه رو بهش نشون داد. (مثلاً بابا برقی ازت خوشحاله و بهت مدال فلان میده یا با این مأموریتی که انجام دادی جون فلان‌قدر گیاه رو نجات دادی و این چیزها)

    1. آخ آخ چقدر این به درد کانون پرورش فکری میخوره بیاد از این طریق علاقه بچه ها رو کشف کنه ..و رو استعداد بچه ها سرمایه گذاری بشه.

  5. پاسخ سوال اول روز چهارم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    نقدم اینه که از این تکنیک ماموریت میشه استفاده های منفی هم کرد مثله اون نهنگ آبی که اشاره کردید.
    قطعا میشه ازش استفاده هایی برای هدایت تصمیم هامون بکنیم :
    مثلا من یه پسر دایی دارم 3 سالش تازه تموم شد عاااشق انیمیشن Moana است خیلی دوست داره کارای اونو تکرار کنه یا کاری کنه که بقیه فکر کنن موانا خوشش اومده برای همین مثلا وقتی ناهار یا شام نمیخوره بهش میگم موانا ببین حسین اوف میخوره قوی شده و … توهم اگه بخوای مثله او باشی باید اوف بخوری و در عین ناباوری تسلیم میشه :(

    به نظرم کارتون های طولانی تاثیر بیشتر دارن مثلا همون فوتبالیست ها اگه فرهنگ درست رفتار با بچه یا برعکسش پدر و مادر نشون داده بشه درست از اون لحظات میشه استفده کرد برای بیان حرفی.

    یه مدل دیگه مثلا میشه کاری که اون شخصیت نتونه یا نتونسته انجام بده رو و طرف مورد نظر به انجام برسونه مثلا پسر داییم که عاشق اون شخصیت باید انجام بده .
    مثلا فیلم the fault in our stars اون شخصیته دختره که فکر کنم سرطان داشت (اونایی که دیدن کلی با شخصیت دختره گریه کردن و خندیدن و زندگی کردن) ولی آخرش با اون نویسنده فکر میکنم انگلیسی بود که میخواست حرف بزنه نتونست و با انجام ندادن اون کار از دنیا رفت.در این حد انگیزه داد که دوست داشتم برم تو فیلم بعد از مرگش و اخرین درخواست و حرفاشون به گوش اون نویسنده برسونم.

  6. پاسخ سوال دوم روز چهارم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    راستش منظور رو از ایرانییزه نفهمیدم !
    ولی میتونه یه مورد دیگه هم باشه برای بچه های پییش فعال که کاری کنه به صورت کنترل شده خودشونو تخلیه انرژی کنن مثلا با بازی های مدل نقشه گنج و اکتشافی یا با ورزش ها مثلا بگه امروز درس دوم از پهلوان پوریا است(البته اگه کارتونشو دیده باشه) اگه تا شب 100 تا شنا بزنی و 30 تا شکم پهلوان پوریا یه خدا قوت بهت میگه 🙂 یا اگه تا یک ماه این کارا رو بکنی میشی مرید افتخاری پهلوون پوریا

  7. پاسخ سوال سوم روز چهارم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    پسر داییمه :
    کلا عاشق تفنگه و هر مدلی که فکر شو کنید داره لامصب
    همه چی هم تفنگ میبینه و به تفنگ هم میگه تق تق . یکی از چالش هایی که داریم اینه که از سرش بندازیم(چون داره خطرناک میشه) چون از این خونه ساز ها بهش میدیم که یه چیزی در بیاره از توش یا مارو مجبور میکنه شکل تفنگ در بیاریم یا خودش میخواد درست کنه
    نقاشی کشیدن دوست داره مخصوصا حیوونا و تفنگ رو.
    دایناسور خیلی دوست داره هم اسباب بازیش هم بازی تو موبایل .
    بهترین بازیش که باش عشق میکنه بازی کشتن دایناسور با تفنگه 🙂
    آب بازی دوست داره
    همیشه دوست داره یکی باهاش بازی کنه
    قایم موشک
    گل یا پوچ یادش دادم یه هر از گاهی باهم بازی میکنیم حتما هم باید جایزه داشته باشه اونم از نوع شکلات
    در ضمن علاقه عجیبی به قایم کردن یه سری وسایل داره که وقتی قایم میکنه جز خودش هیچ آدم و هیچ جنی نمیتونه پیداش کنه

  8. پاسخ سوال اول روز چهاردم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    به نظرم اگه نرم افزار پایه داشته باشه و پوسته های مختلف روش سوار بشه می تونه خیلی بیشتر مخاطب جذب کنه. مثلا یه پوسته برای آموزش زبان داشته باشه که ماموریت ها حول یادگیری زبان و فعالیت های آموزشی اون داشته باشه. شخصیت های این پوسته می تونن شخصیت های کارتونی دیزنی باشند. پنل کاربری هم برای والدین و هم مربی تعریف بشه که بسته به زمان که بچه توی خونه یا مهدکودکه می تونه توسط اون ها کنترل بشه.
    حالا یه پوسته ی دیگه می تونه پوسنه ی قرآنی باشه برای والدینی که به این قضیه اهمیت می دن و همون ماموریت ها به شکل دیگه تعریف بشه و شخصیت ها هم شخصیت های دینی باشند و …
    در کل یجوری باشه که به پدر مادرا حق انتخاب بده برای اینکه چه شیوه ی تربیتی رو انتخاب کنند باعث میشه بیشتر بهش اعتماد کنند.

  9. پاسخ سوال دوم روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    برای ایرانیزه کردنش هم خب همین که شخصیت های ملی یا مذهبی رو توش بیاریم می تونه جالب باشه. مثلا کلاه قرمزی یا این مدل شخصیت ها‌.
    یه ایده ی نامربوطی که به ذهنم رسید اینه که می تونه یه نسخه ی مخصوص بچه های دهه ی شصت داشته باشه که مشابه اون بازی سوپربتر رو با نوستالژی های کودکان دهه شصت ترکیب کنه و اینجوری حالشون رو بهتر کنه. مثلا همون شخصیت های فوتبالیست ها یا مجری ها و …. دهه شصت بیان برا سرگرمی و دوره کردن گذشته ها یه سری ماموریت ها رو بهمون بدن. حالا من می دونم که اصن اون واقعیت هم نداره اما همینکه دلم خوشه دارم کودکیم رو مرور می کنم فعالیت هایی رو که میگن انجام بدم.

  10. پاسخ سوال سوم روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    خوبی بچه های دور و بر من همینه که هنوز درگیر خاله بازی و دوچرخه سواری تو حیاط و این حرفان. شاید برای من جالب ترین نکته توی بازیاشون وقتاییه که می خوان یه چیزی رو به دست بیارن،گریه ها و نق زدناشون رو خوب بازی می کنن. بعد مثل اون صحنه که تو الکلاسیکو بوسکتس خودش رو به موش مردگی زد و زیرچشمی نگاه می کرد، زیرچشمی نگاه می کنن ببینن به اون خواسته که می خوان می رسند یا نه.

    1. کلا از بوسکتس و دنی آلوز به شدت متنفرم! بچه های الان خیلی کم میرن بیرون کلا توی ستا قضیه راجع به بچه خیلی حساسیت هست یکی تجرک بچه یکی آموزش بچه و یکی هم بحثای امنیتی بچع

  11. پاسخ سوال اول از روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : این میتونه محصول خوبی باشه برای همه جنبه های زندگی کودک ، مخصوصا در حوزه آموزش در هر موردی .. مثلا تو حوزه های تربیتی.. شناختی ..‌برطرف کردن ترس حتی .. مثلا اینکه بچه ها غذا نمیخورن یا ببخشید جیش نمیکنن. . در هر جایی هم کاربرد داره از مهد و خونه و مهمونی تا مطب پزشکان متخصص کدوک‌.. چقدر حتی میتونه در ایجاد نظم بهشون کمک کنه مثلا صبح ها زنگ بزنه بیدارش کنه شبا برا مسواک زدن ماموریت بهشون بده .. حتی میتونه ماموریت بزاره براش مشترک با والدین که امتیاز بیشتری داشته باشه .. مثلا برن باغ وحش بچه ها عکساشونو بتونن شی ز کنن و جایزه بگیرن و .‌.. عزیزم کلا میخوام یه کاری کنید که خانواده از گوشی و تبلت و دنیای مجازی و فزاجی زده بشه همه رو بکنه بریزه بیرون مث بچه آدم بشینن زندگی شونو بکنن ؛)

    1. بیشتر قضیه ابزار کنترلی هست باید قبول کنیم که همونقدری که بچه ها ی الان با بچه های قدیم فرق میکنن پدرمادرای الانم با پدرمادرای قدیم فرق میکنن

  12. پاسخ سوال دوم روز چهاردهم از دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : قاعدتا به قول دوستان استفاده از آلمان های ایرانی میتونه جوال بده البته تو همینا هم باید دید کدوم شون کلییر تر بودن یا نه طبق شخصیتی که خودتون برای ایرانی ها در نظر گرفتین… برای ماموریت هاش هم مثلا جلوگیری کنه از خراب شدن فلان ساختمان باستانی باید مثلا ۳ دور دور حیات بدویی تا برسی بهش، یا ۳ دقیقه حرف نرنید یا مثلا فلان شی عتیقه دزدیده شده یا فلان گیاه و ‌‌‌‌…. که البته بنظر زمزی بیشتر واجبه برای مامان باباها

    1. میدونی مثلا ما خیلی چیزای مشابه توی همه فرهنگ ها داریم یچیزاییشون تم ایرانی هندی داره مثلا شیشه عمر یک غول توی خیلی از فرهنگا نیست یا مثلا ماجرای آرش کمانگیر فقط توی یه فرهنگ جز ایران هست! ما خیلی چیزای جذابی داریم متاسفانه نگاه ملیمون به ادبیات خیلی جالب نیست بیشتر مذهب زدگی رو شاهدشیم که خب شاید خیلی چیزاش به تم ایرانی نخوره:)

  13. پاسخ سوال سوم از روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : اول که تبلت و دیگر هیچ…
    یه بازی هست دیدم عجیب و غریبه ولی بهش توجه نکردم ، اینشکلیه که یه حلقه مخصوص داره که ازجایی کندن بهرحال که وسیله بازی نیست یه حلقه آهنی به قطر ۴ سانته اول حلقه رو میزارن رو مشت بسته شون از پشت دست و هر کی یه اسمی میگه مثلا شاه . وزیر و .. فک کنم اسم هر کدوم از انگشت های دست باشه مثلا من میگم گشنیز که اسم انگشت اشاره ست بعد باید بدون اینکه حلقه از رو دست شون بیوفته و بدون دست دیگه حلقه رو بکنن توی اون انگشت خاصی که اسم شو انتخاب کردن :((

  14. روز چهاردهم، جواب سوال دوم، دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    برای اینکه این بازی تو ایران بگیره باید روی ویژگی های ایرانی ها کار کنیم، مثلا این که این یه کالای خاصه و فلان بچه داره پس فرزند من هم باید داشته باشه، یه مثالش تبلیغ کانونه، کوشا جان پشتیبانان ات تماس گرفته، و اگه پشتیبان نداشتی انگار فرد اصلا نمی تونست درس بخونه

  15. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی سوال سوم:
    اطراف ما بچه نسبتا زیاد هست حدود سنای ۸ تا ۱۴ و تقریبا همشون پلی استیشن بازی میکنن. بازی های اسپایدر من جدید، بتمن، جی تی ای و ازین قبیل بازیا. من فکر نمیکنم بشه اینارو مثلا با حرفایی مثه این که اسپایدر من ازت راضیه گول زد کلا فازشون یه چی دیگست. اما میشه مثلا بین مراحل اسپایدر من جدید که الحق خیلی جذابه، ایرانی ها بیان یه چیزی اضافه کنن به بازی که اگه‌ مثلا ۵ دقیقه راه بری فلان قدرتا تو بازی برات باز میشه و اگه بیشتر راه بری لول همون قدرتات میره بالاتر. یه لیدربوردم میزاریم قدرتای مختلف بچه ها با هم مقایسه شه. مثلا تو فامیل بگه که قدرت کی از همخ بیشتره، بچه هم برای رسیدن به لول های بالاتر بیشتر فعالیت میکنه.

    فقط من یه چیزیو نگرفتم، تو بازی زمزی به بچه میگیم اگه فلان فعالیتو کنی میشی کارآموز هری پاتر، حالا بگه که اونکارو کرد نمیاد بپرشه کو هری پاتر؟ اینجا این بازی چی بهش میده؟

    1. اینجا اونقدر بازی به بچه ماموریت میده که بچه نتونه انجام بده احتمالا:)) ولی مثلا ببین سانتاکلاز یا بابانوعل چیزیه که اونا به وسیله اون خیلی کارا از بچه میخوان و بچه هم باور میکنه

  16. روز 14 سوال اول: فک می کنم ایده خوبیه ولی اگه همراه با ماموریت باشه بهتره
    مثلا خره زنگ بزنه بگه برو پیش پدر مادرت فلان کار رو بکن
    راستی!
    این بازی هم تو این تبلت به مدت یک ساعت تعطیله که کارت اونور تموم شه
    اگه بازی همچنان قابل ادامه دادن باشه که بچه یاد می گیره بپیچونه و نره پیش مامان باباش

    1. و حتی پدر و مادر بتونن کیفیت کار چه رو به اون شخصیته بگن مثلا بچه برگشته دوباره بازی کنه اون موجود میگه که ازت خیلی راضی نیستم دل به کار ندادی یچیز بی ربط بت بگم علیرضا! همه آدما وقتی بچه بودن یه اشتباه فکری داشتن همه فکر میکردن که اگر من چشمامو ببندم چون بقیه رو نمیتونم ببینم بقیه هم نمیتونن منو ببینن!نمیدوم ربطش چی بود ولی یاد این قضیه افتادم

  17. روز 14 سوال دوم:
    اولا که باید ماموریت هاش رو خوب طراحی کرد. مثلا کارآموز هری پاتر جواب نمیده
    تو بخشای غربی چون عموما بچه ها کارتون های شبکه های استانبولی ممکنه ببینن یا چیزایی که مد میشه (مثلا یه مدت بن تن بود) باید رو اونا کار کرد
    و فک کنم چون ماهواره تاثیر داره بخشای مختلف هم فرق کنن
    اما واسه بچه هایی که فقط شبکه پویا می بینن هم با اینا فرق داره
    به نظرم فقط کافیه همون شخصیتای شناخته شده استفاده بشن چون همینجوریش بچه ها ذوق می کنن

    1. کلا دنیای بچه توی یاران به شدت جواب میده اگر بشه رفتارشون رو تغییر داد عالی میشه مثلا فک کن پدر و مادر توی این چیزی که من گفتم میتونن بچه رو کنترل کنن ولی بعضی وقتا خیلی تصادفی اپلیکیشن بگه رو مامانتو بوس کن مادره چیزی وارد نکرده ولی بچه بهو میاد مامانه رو بوس میکنه و مامانه اصلا فکر نمیکنه در وهله اول که این بحاطر اون شخصیته بوده و وقتی یبار فقط این اتفاق بیفته چقدر خود مامانه به بقیه توصیه میکنه

  18. روز 14 سوال سوم
    من یه دختر خاله 6 ساله دارم که دو شبی بود مهمونمون بود؛ بیشتر کارتونای ماهواره به ترکی می بینه و با من تو خونه فوتبال بازی کردن هم دوست داره
    یه کم هم نقاشی می کرد رو دفترش
    بیرون هم یا مشغول فوتباله یا دوچرخه سواری با دوستاش

  19. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول
    جواب میده به شرطی که مثلا واسه کشوندن بچه پیش پدر و مادر حداقل 20 30تا روش باشه تا تکراری نشه. مصلا یبار بگه بدو برو هیولا اومده سراغ پدر مادرت یا همون قهری که گفتی. و اینکه قیمتش اکانت پریمیومش 10 هزار تومن باشه :))

  20. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم
    به نظرم جواب میده و نیاز به ایرانیزه کردن خاصی نداره. چون توی سن حدود 3 تا 8 9 اینا که فکر میکنم مناسب این بازیه بچه ها خیلی شبیه بهم رفتار میکنن و تازه از 7 8 سالگی شخصیتشون کامل شکل میگیره.
    داشتم به این فکر میکرد که چرا این ابزارو واسه فیتنس آدمهای بالغ استفاده نشه کرد؟ تازه میشه توش برنامه غذایی ساده ای طراحی کرد که اونم گیمیفای بشه. تازه اگه ایران نبودیم میشد اینو هم پیاده کرد که دختر و پسرهایی که مثلا توی فلان رنج امتیاز هستن بتونن پروفایل همو ببیننو قرار آشنایی هم بذارن و تمرین هم کنن باهم :))
    نمیدونم دقت کردی یا نه بعد از ورزش آدم دوست داره فعالیت مثبت انجام بده. میشه حتی چند صفحه از کتاب رو توی کوئست آورد. راستی من توی سوپربتر ثبت نام کردم کوئستم گرفتم :))

  21. روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال سوم
    من خودم ی داداش دارم که 5 روز پیش 4سالش تموم شد. داداش من عاشق نقاشی و خمیربازی و خونه سازیه. که خیلییی از بچه ها این 3تارو دوس دارن توی این سن. اما باحالترین علاقه ش فانتزیه. مثلا همین دیشب منو برداشته بود انداخته بود دنبال خودش از این اتاق به اون اتاق که بریم دزدارو بکشیم. کف دست جفتمونم ماژیک قرمز کشیده بود به عنوان سلاح لیزری. بعد از این داستانا هم یهو دید نصف نور مخفیای هال خاموشن (2تا پریز داره و هرکدو نصفشو روشن میکنه) بعد یهو گفت باید با سرعت بدوییم تو اتاق تا روشن شن. من عقب تر از داداشم دوییدم و کلید رو پشت سرش زدم روشن شد جوری که داداشم متوجه نشه. بعد که بهش گفتم خب بریم تو هال روشن شدن (راستی قبلش خودش ی ماشین اتش نشانی گذاشت اونجا گفت اینم کمک میکنه) بعد که رفتیم دید روشن شدن انقدر خوشحال شد که :)) بعد تا 10 بار همین داستان بود :)) به نظرم فانتزی توی این سن خیلی خیلی قویتر از همه چیزای دیگه‌س. اما به نظرم علاوه بر فقط داستان قشنگ ی سری ابزار خوب هم میخواد که داستانو خوب بسازه. مثل اون ماژیکه یا ماشینه یا حتی من به عنوان کلید زن :))

  22. روز چهاردهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
    سوال سوم
    به نظرم دخترا و پسرا بازیهاشون متفاوته
    مثلا بچه دختر عموی من یه دختر پنج ساله است که عاشق رقص و حرکات اکروباته و توی اینترنت و اینستا شخصیتای کارتونی از السا تا پری دریایی رو پیدا میکنه و از خاله اش میخواد لباسا و اکسسوریاشون براش درست کنن و تازه ایده هم میده که شخصی سازیش کنه…بعد پسر برادرم که تقریبا هم سنه بن تن پیامبرشه مثلا مونوپولی با بزرگترابازی میکنه بعد وسطش سعی میکنه بهت امتیاز بفروشه تا با پولش عروسکای بن تنشو تکمیل کنه یا توی بازی مونوپولی میگه اگه میخوای میتونی فلان شکلو با اریگومی درست کنی بعد وام بگیری خلاصه همش در حال معامله است …اما پسر خواهرم عاشق نقاشی و داستانه حاضر همه پولاشه بده ولی کتاب داستان و وسایل نقاشی بخره بعد یجوری با وسایل اطرافش شهر بازی یا فضای کتابا رو در میاره ..پر از خلاقیت و تصویر سازی توی نقش داستان وحشتناک میره باهاشون زندگی میکنه و شخصیتای داستانا رو با هم ترکیب میکنه به ما هم نقش میده و دیالوگ..البته من چون همبازی همه بچه هام خیلی با هم فرق دارند حتی توی بازیهای کامپیوتری

  23. روز چهاردهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
    سوال دوم
    برای ایرانی کردن بازی زمزی
    من همش دارم فکر میکنم چطور از حالت فردی به گروهی تبدیلش کنیم تا کار تیمی تقویت بشه مثلا از اونجایی که بعضی ماموریتای بچه ها مشابه مثل مسواک زدن .. مثلا ما دو تا پسر داریم آرمان و آبتین .اگه میشد این امکان باشه که بهش بگی آرمان دوست داری با ابتین با هم مسواک بزنی؟ بعد با یه نوتیف به اونم اعلام میشد و براشون زمان و تعداد فعالیت تعریف میشد آخر بهشون امتیاز میداد ..جواب میداد یا اینکه طوری بود میگفت میخوای بدونی کدوم دوستات الان مسواک میزنن؟یا یه کم ‌رویایی تر حتی اینطور باشه که مثلا برادر زاده من که بن تن دوست داره هر شب به اسم یکی از کاراکترا مسواک بزنه و بقیه بچه هایی که همین شخصیتو دوست دارن و با اسم همون کاراکتر وارد شدن و مسواک میزنن بهش امتیاز بدن و آخر هر روز هر کاراکتری که بیشترین امتیاز رو داشت ..اون شبو به اون اسم بزارن البته نمیدون عملی هست یا نه

  24. روز چهاردهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
    سوال اول
    به نظرم علاوه بر اماکن اموزشی برای محیطهای کاری هم جواب میده تا کارمند احساس روزمرگی نکنه حتی برای جاهای درمانی که قبل از مراجعه باید یه سری کار انجام بدن هم قابل استفاده هست

    1. یکم سخته قبولونن این قضیه به آدم بزرگا!یعنی مثلا به ادم بزرگ بگیم کاراتو خوب انجام بده تا هری پاتر بیاد پیشت خب یجوریه دیگه

      1. برای ادم بزرگا میشه چیزای دیگه تعریف کرد مثل تور مجازی تو استادیوم فلان

  25. جواب سوال اول روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن:
    واااایییی خیلی جذاب بود!
    دقیقا من توی اون بازی دهکده شادی گفتم ک چقد دوس دارم مادر و پدر اینگیج بشن توی بازی با بچه و خودشونم حال کنن. این همونه دقیقا:)
    حتی میشه یوقتی که پدر و مادر میخوان با بچه بازی کنن اما میبینن خیلی رفته تو بازی و نمیاد باهاشون بازی کنه ی پنلی داشته باشه رو گوشی خودشون که بتونن صفحه بازی بچه رو ببینن و متوجه فعالیت هاش بشن. بعد متناسب با حرکاتی که بچه میکنه اصلا خودشون پیام تایپ کنن یا از پیامای پیش فرض استقاده کنن و اون پیاما از زبون حیوونا به بچه گفته بشه. بعد یواش یواش فضا رو برای تموم کردن بازی با تبلت فراهم کنن.
    یا مثلا برای بچه هایی که معتاد بازی با تبلت هستن هم این سیستم میتونه به عنوان درمان استفاده بشه. یواش یواش با یک برنامه از پیش تعیین شده توسط روانپزشک کودکان و کارشناس گیمیفیکیشن و با کمک والدین، یک سری برنامه برای بچه و یک سری برای والدین تعریف بشه که به صورت همزمان اجرا بشن و در اخر دوره استفاده بچه از تبلت ب ی حد نرمال برسه(مستقیم ربطی به ایده شما نداشت اما یهو اومد گفتم بگم:))

  26. جواب سوال دوم روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن:
    بچه های ایرانی الان به طرز وحشتناکی باهوشن(دنیا رو نمیدونم اما فک کنم اونا هم اینجوری هستن. اما ایرانیا ی چیز دیگه ان!)
    مثلا من یبار یکی از بچه های فامیلو دیدم با ذوق و شوق اومد نشست یه کارتون شبکه امید رو ک شروع شد ببینه. من تیتراژو ک دیدم فهمیدم اینا اصلا یک شخصیت دختر رو چون همش شلوارک کوتاه پاش بود تبدیل ب پسر کردن و اسمشم گداشتن کاکرو! حالا اینکه یوقتا یک پاپیون نیم متری رو موهاش بود بماند.
    بعد بچه هه ب من گفت خاله خاله گفتم جانم؟ گفت این پسره رو میبینی؟ گفتم اره. گفت این دختر بوده پسرش کردن:/
    اینجا بود ک فهمیدم بچه هایی که زیاد با تبلت و کارتون و اینا درگیرن یجورایی نسبت ب بعضی چیزا مقاوم میشن! و خب شاید دیگه زمزی جواب نباشه
    اگه بخوایم ایرانیزه(یا حتی الآنیزه!) کنیم زمزی رو ب نظرم باید یجوری به بچه ها القا کنیم چقد باهوشن! مثلا ی چیزی رو ازشون بخوایم کشف کنن، غلط هاشو در بیارن، این مدلی کار کنیم. شاید دیگه فانتزی های برگرفته از شخصیت خیلی باب میلشون نباشه و بیشتر فانتزی های برگرفته از رفتارها(مثلا کارآگاه شدن، پلیس شدن) رو بپسندن

  27. جواب سوال سوم روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن:
    توی هیئتی که برای مناسبت های مختلف میرم ما سه تا مهد کودک داریم که من تو هر سه تاش بودم.
    یکی ۰ تا ۳ یا مادر و کودکه. خب اینا ک اصلا مادرشون رو میبینن و کل استفادشون از موبایل و تبلت دیدن فیلم و عکس و موسیقیه یا حتی فقط اینکه روشن میشه:))))
    یکی ۳ تا ۶ هست که این بچه ها بمبن! اصلا یه چیزایی من تو اینا میبینم که ۱۰۰ سال هم خاله اینا باشم بازم برام تازه ست! یکی از جذاب ترین مسائل برام اینه که این بچه ها در هیچ چهارچوبی نمیگنجن. اگه فلان بازی یکیو سرگرم میکنه، اونیکی ممکنه حتی گریه کنه اگه باهاش همون بازیو بکنیم! بازی های این سن معمولا باید با ی مربی یا همراه انجام بشه. یکی باید مدام فیدبک بگیره از بچه ها، به حرفشون گوش بده و راهنماییشون کنه. چیزی که بیشتر از همه این بچه ها از طریق بازی کردنشون دنبالشن توجه هست مخصوصا دختربچه ها.(پسر بچه ها توی سن ۶ تا ۹ سال بیشتر دنبال توجه و اثبات خودشون هستن)
    بازی هاشون از خونه سازی و نقاشی و داستان گفتن و شنیدن و شعر خوندن بازی هایی مثل عمو زنجیرباف هست تا تفنگ بازی و ماشین بازی و خاله بازی(بازی های این سن معمولا دختر و پسر نداره)
    یکی هم مهد ۶ تا ۹ هست که اینجا دیگه قشنگ بازی ها هدفمند میشن. بردگیم ها یکی از بهترین سرگرمی بچه هاست توی سن(یک سوال: آیس هاکی یا فوتبال دستی چه مدل بازی ای هستن؟ اینا هم از فیوریت های بچه های ۶ تا ۹ هستن)
    بازی هایی مثل لی لی، فوتبال و وسطی هم ک دیگه خیلی دوست داشتنی هستن براشون. دوچرخه و اسکیت و اینا هم معمولا بچه های این سنی خیلی دوست دارن.

      1. بیشتر سوالم اینه ک بردگیم حساب میشن یا نه(اینایی که کوچولوئن تو خونه بازی میکنن بچه ها)

  28. پاسخ سوال سوم روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    حسرت عدم زندگی درحال و سرگرمی های خواهرزاده دختر 5 ساله که عاشق شنیدن کتاب قصه و وفادار چندساله به قصه هاست که موصوع حسن های زیادی داشته ولی ندیدم تا حالا از خودش بخواهد مشابه همین قصه ها داستانی خیال پردازی برای من بگوید، این کوچولو ما تابع الگوسازی شخصیت مورد علاقه اش در خانواده مان هست و از سنین کم هم علاقه خودشو نشون داده، بچه ها خیلی راحت افراد متفاوت خانواده را تشخیص می دهند و اونو دنبال می کنند، برادرزاده 3 ساله دخترمم هم همین رفتار را دارد و تو بازی هاشون مدام در حال گرفتن نقش ها مختلف شخصیت هایی هستند که باهاشون تو زندگی واقعی روبه رو می شوند و حتی با بازی با بزرگسال ها سوال ها و ابهاماشون را به همین طریق غیرمستقیم می پرسند،و اولیا هم همین نقطه ضعف کودک حس می کنند و مثلا به کودک کم غذا می گویند این غذا را فلانی که دوستش داری برات درست کرده، من کلا زندگی این بچه ها را فقط بازی می بینم که کنجکاو و پویا سریع می خواهند به یک جایی که چند مرحله بعد زندگیشون هست، را حالا برسند و راضی به بودن در زمان حال و در نقش خودشون نیستند و مدام خودشون را جای افراد دیگر می گذارند؛ مثلا یکی دیگر از سرگرمی های خواهرزاده این هست که خودش را مابین صحبت های ما وارد کند، توجه ما می گیرد و اعتراص می کند چرا ما طوری صحبت نمی کنیم که او متوجه شود و یکدفعه مابین صحبت های ما با گرفتن اولین توجه و یا ارتباط چشمی، در مورد یک موصوع بی سرو ته چند دقیقه تکلم می کند! یا یک سوال از موضوعی که تازه باهاش اشنا شده را از چندنفر می پرسد تا اطلاعاتش را کامل کند و مثلا افراد خانواده را دچار چالش می کند..بچه ها زندگی بزرگسال را تجربه می کنند ، اطلاعاتم در این زمینه خیلی کم ولی به نظرم تو ماموریت ها باید اونها را به خودشون برگردونیم، و با وجود تاثیرات کنترل نشده محیطی باید حریم براشون تعریف کنیم، کم کم باید بزرگ بشوند نه جهشی، تا کودکیشون بیشتر لذت ببرند که بعد در بزرگسالی به طور قطع به حس سیری از کودکی اشباع شده نیاز دارند. کودکان کار … می بخشید یکم در مورد آینده نگران هستم.

  29. پاسخ سوال اول روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    این طور که از تعریف زمزی در متن اشاره شد روی تحرک فیزیکی برای سلامت جسمی کار می کنند، سلامت روانی هم نیاز به تقویت “ورزش” دارد. البته اعتقاد دارم که تحرک فیزیکی بستر مناسبی برای سلامت روحی هم ایجاد می کند. ولی این برنامه می تواند یک بازی هایی برای تقویت روحیه اجتماعی و سلامت روان کودک هم بازی های مکملی را ارائه بدهد.

  30. سوال اول روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    بنظرم کلا ایده ، ایده خیلی خوبیه ولی چنتا دغدغه در موردش به وجود میاد وقتی بخواد تو ایران انجام بشه …..
    مهم ترینش اینه که پدر و مادرها خیلی هم افراد آگاه و مناسبی نیستن برای اینکه بخوایم کنترلی به این شکل رو دستشون بدیم . بعدتر میبینیم که بچه های الان در نتیجه این نوع سواستفاده هایی که والدین میکنن ، عاقبتشون از عاقبت ما هم بدتر میشه !!! (البته همش هم تاثیر پدرمادر نیست دیگه ، محیط هم هست)
    دوم اینکه بچه های الان و این عصر چون تنوع شدیدی وجود داره ، خیلی بی حوصله شدن و پای هیچ سرگرمی ای به صورت متمرکز و طولانی بند نمیشن . پس باید خیلی روشون مطالعه داشت تا بشه بازی ها و داستان ها و روش هایی خلق کرد که اینگیجشون کنیم .
    من فکر میکنم برای همچین هدفی باید کلی متخصص کنار هم جمع بشن که غیر از طراح بازی ، روانشناس کودک از اوجب واجباته .
    در مورد فروشش ، من فکر میکنم خریدار زیاد داره . به مهدها و مدارس غیرانتفاعی مناطق یک تا سه(حتی تا5) که به راحتی میشه فروخت . به پدر مادرهای همین مناطق هم میشه . و وقتی به اینا بفروشی به همه فامیلاشونم در اقصی نقاط ایران فروختی !!!

  31. سوال دوم روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    بنظرم جواب میده .
    خیلی به شدت منو یاد همین اسمارت بندها و اپل واچ و این چیزا انداخت . در واقع ایده همونه ولی برای بچه ها و با شکل متفاوتی از اجرا . و اینکه این چیزا حتی منو با این سنم ترغیب میکنه به تحرک و مانیتور کردن وضعیت سلامتیم و کلا بازی کردن تو این سیستم، برای بچه هم قطعا با این سیستم ماموریت دهی ، میتونه خیلی جذاب باشه .
    ایرانیزه کردنش که با داستان های قشنگی که داریم کاملا ممکنه ولی مهمه که یک جوری این داستان هارو تعریف کنیم که بچه قبلش بتونه با توجه به شخصیت خودش ، شخصیت موردعلاقش توی داستان رو انتخاب کنه . یا حتی بهش این امکان داده بشه که اگر اکسپلورر هست ، بتونه بیاد چندین بار یک داستان رو تکرار کنه با شخصیت های مختلف و هربار ماموریت های مربوط به اشخاص مختلف رو انجام بده .
    و وقتی از روانشناس کمک بگیریم متوجه میشیم که روی چه نکاتی از داستان به چه شیوه ای تاکید بشه که پیش نویس های اشتباه در بچه ها شکل ندیم و پیام های غلط رو جا نندازیم براشون .

  32. سوال سوم روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    بچه ها خیلی باهم فرق دارن
    پدر و مادرها هم خیلی باهم فرق دارن
    و هردوی این ها باعث میشه بازی بچه ها خیلی با هم فرق داشته باشه
    من بچه هایی رو دیدم که تمام زمانی که توی جمع بودن ، سرشون تو تبلت بوده .
    بچه هایی دیدم که با گوشی والدینشون “آمیرزا” و … بازی میکنن .
    بچه هایی دیدم که تا دورهم جمع میشه ، به سبب حضور بزرگترهای پایه ، بردگیم و … بازی میکنن (بازی های هوپا خیلی جالبه برای بچه و منم خودم پایه هستم تاحدی مثلا کاپوچین)
    ولی اینا بچه هایی هستن که در حد یکی دوساعت میبینم .
    ولی دخترداییم که بیشتر باهاش بودم و 7 سالشه( البته تهران زندگی نمیکنن و این بنظرم خیلی تاثیر داره ) خیلی دوست داره حرف بزنه و میشونت برات داستان تعریف میکنه . یا اگر باهاش بازی کنی ، اونم بازی های هوپا رو دوست داره . اهل دوچرخه سواری هم هست خیلی . به شدت هم پایه تاتره (البته من فقط میبرمش تاترها و فیلم هایی که برای کودکانه و حتی همونا هم بنظرم گاهی اوقات پیام های نامناسب داره برای بچه ها . )

  33. سوال سوم روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی

    ما یکی از بچه های فامیلمون خیلی میاد خونمون و اغلب باهم بزای میکنیم 🙂 سه سالشه.
    بازی هایی که میکنه متنوعه. مثلا بدوبدو و قطار بازی و حرکتهای اکروباتیک طور زدن و با بالشت همدیگه رو بزنیم و … بازی های ویدئویی هم فقط ماشین سواری تو جی تی ای رو دوست داره. اما نکته اینه خود بازی ها به تنهایی براش جذاب نیستن و حوصلشو سر میبرن بعد یکی دو دور مگر اینکه چندتا چیز توش باشه. مثلا غافلگیری و سوپرایز شدن و مخالف تاونی که روتینه اتفاق افتادن خیلی خیلی براشون بازی رو جذاب میکنه. حتی اگه نون کباب ببر داری بازی میکنه دو تاشو بزنی تو دلش و لپش قشنگ قهققه میزنه! یکی دیگه اینکه ریتم داشته باشه! مثلا میره رو تخت و بالاپایین میپره و همزمان یه اهنگ باهم میخونیم و تهش میگیم یک دو سه و خودمونو پرت میکنیم رو تخت! یکی دیگه اینکه قایم شدنو خیلی دوست دارن که بگردی پیداشون کنی.
    خلاصه هر بازی رو میشه با این چیزا براش جالب و دوست داشتنی کرد.
    اما وتی داره جی تی ای بازی میکنه اصلا نه اون شور و شوق رو داره نه اون خنده ها! ولی خیلی متمرکز ماشینه رو میبره یه ماشین دیه میگیره. نمیدونم واقعا چرا اینقدر درگیرش میکنه!

  34. جواب سوال اول -روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:

    خب ببین مثلا به نظرم عمو دایی خاله بچه بعضی وقتا میتونن حتی بیشتر از پدر و مادر بچه روی اون کنترل داشته باشن .مثلا من بچه خواهرم وقتی باباش بهش میگه این غذا رو باید تموم کنی ،تموم نمیکنه!ولی وقتی میگه غذاتو تموم کن که دایی ببینه تمومش میکنه! یا وقتی یه کار سختی رو میخواد انجام بده اگر داییش عموش تشویقش کنن یا جلوش انجام بدن اونم ترغیب میشه و انجام میده .یه جورایی بنظرم میتونیم از این استفاده کنیم و نزدیکان بچه رو هم درگیر داستان کنیم (چون بالاخره هم اون بچه برای داییش مهمه هم دایی برای بچه مهمه) مثلا اینجوری که اگر بچه قراره امروز به جای سیب زمینی سرخ کرده و کچاب سالاد مرغ بخوره این ماموریت رو داییش واسش تعیین کنه ولی او شخصیت کارتونی و هیرو بچه توی برنامه بهش منتقل کنه.مثلا اینجوری ،من به عنوان دایی توی اپلیکیشن مشخص میکنم که بچه خواهرم باید دوشنبه 20 تا طناب بزنه اگر بزنه من خوشحال میشم و آواتارم خوشحال میشه و یه پست با عنوان مثلا وروجک ورزشکار با عکس و تگ رو پست میکنم روی وال فیسبوکم … بعد این ماموریت توسط مرد عنکبوتی به بچه منتقل بشه و اونه که بیشتر باهاش حرف میزنه و پیام ها و فیدبک ها رو رد و بدل میکنه.

  35. جواب سوال اول -روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    به نظر من بهتره غیر از کنترل تحرک و کنترل استفاده کودک از تبلت برای آموزش مسائل تربیتی هم استفاده بشه. بازی دو نسخه داره برای کودک و مراقب کودک. مراقب کارهایی میخواد در کودک نهادینه بشه مثل مرتب کردن تخت خواب، مسواک زدن، جمع کردن اسباب بازی ها بعد از بازی، آب دادن به گلدون ها و یه سری مسئولیت ها که میخواد به کودک واگذار کنه که کودک مسئولیت پذیر بشه را انتخاب میکنه. یه سری جایزه هم هست مثل خریدن بستنی، رفتن به شهره بازی، پارک و سینما و …
    بعد وقتی کودک وضایفش را انجام داد یه مسیج به مراقب بزنه که براش جایزه را بخره.
    میشه اهداف برای تحرک فیزیکی هم با اینها تلفیق کرد و در کل به نظرم به این روش برای کودک life style مناسبی را ایجاد کرد.

  36. جواب سوال دوم -روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    به نظر من خیلی خوب میشه اگه در کنار تشویق به فعالیت های فیزیکی برای مراقب کودک آموزش هایی داشته باشه که برای کمک به رشد روانی کودک چه فعالیت هایی باهاشون انجام بدن. یک اپی بود من خیلی ازش خوشم اومد وقتی باهاش آشنا شدم: https://www.vroom.org
    وی روم برای والدین هست و بهشون هر روز فعالیت های مشترکی با کودک بر اساس سن کودک پیشنهاد میده که باعث رشد سالم مغز کودک میشه.
    به نظر من از اونجایی که والدین و مراقبین کودک در ایران آموزش های صحیحی ندیده اند که چگونه زمانشون را با کودک بگذرونن، بهتره وقتی که به بچه ها فعالیت های فیزیکی میدیم در کنارش به والدین هم فعالیت هایی را بدیم که یاد بگیرن با کودک چگونه فعالیت های مشترک داشته باشند و با این فعالیت ها بین والدین مسابقه ورقابت ایجاد کرده که هر ماه هم بهترین پدر و مادر انتخاب بشن که باعث افزایش انگیزه پدر مادر ها بشه.
    برای ایرانیزه کردن هم به جای کارآموز هری پاتر به نظر من از دادن لقب های قهرمانی مثله رستم دستان و شاه شاهان اینا بهتره استفاده کرد چون ایرانی ها خیلی اهل پز دادن هستن و اینکه یه صفتی بهشون بدیم که بتونن بین دوستاشون پز بدن بهتر جواب میده. مثلا مثل لینکدین که پروگرس بار داره، براشون پروگرس بار بگذاریم که تو اینقدر تا رستم دستان شدن فاصله داری و این بهش انگیزه میده فعالیت کنه که رستم دستان بشه.

      1. نمیدونم راستش من هیچوقت رو موضوع سالمندان تحقیق نکردم. پارسال اینا بود دوست داشتم یه کار برای کودک انجام بدم که با این اپ آشنا شدم که دیگه نشد ادامه ش بدم…

  37. جواب سوال اول -روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:

    به نظرم ایده خوبیه، ولی چندتا نکته اساسی وجود داره که باید بهش دقت کرد. اول اینکه کنترل رفتار بچه رو به والدین ندیم چون پدر و مادرها خیلی باهم متفاوتن و اصول تربیتی شون هم باهم فرق داره. میشه یه اصول اساسی علمی رو در نظر گرفت و تو پنل ساجست داد. یعنی قسمتی که قراره تسک به کودک بده از یه سری مورد از پیش تعریف شده انتخاب کنه. و تسک ها سپردن مسئولیت های مختلف به کودک باشه. یه جورایی از ماموریت های مختلف استفاده کنیم. میشه یه تمی براش ساخت که هم کودک و هم پدرومادر شخصیت بتونن انتخاب کنن. مثلا پدرو مادر بتونن شخصیت های موردعلاقه دهه شصتو بگیرن که خیلی نوستالژیکه. مثل پرین، سوباسا و ملوان زبل، …. و اینجوری کودک درون اونام درگیر میشه. بعد فان کنیم داستانو، تسک هایی که بچه میدیم هم مثه زمزی اجرا کنیم، مسئولیت و آموزش های مختلف رو تو ماموریت بهش بدیم. حتی تو مهدکوودکام میشه از این تم استفاده کرد. یعنی تو پنلی که داریم مهدکودک هم اضافه بشه تا اموزش های با هم یکی بشن تا مسئولیت های خونه و مهد باهم تلفیق بشن. یا مثلا بچه ها تو یه سنی مربی و معلم شون واسشون خدان،هرچی بگن مو به مو انجام میدن. میشه تو شخصیتی که داره بهش میگه چیکار کن اینم ساجست داد.
    اینکه کجاها میشه فروخت، مدرسه ها و مهدکودک های غیرانتفاعی گزینه خوبین.

  38. جواب سوال دوم -روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:

    من فکر میکنم ایرانیزه کردنش با داستان و شخصیت های انیمیشن های معروف الان باشه بهتره، یا شخصیت انیمیشن های ایرانی که بچه ها خیلی دوست دارن. بچه ها معمولا هر انیمیشن رو ۱۰ بار نگاه میکنن نه خسته کننده اس واسشون نه تکراری میشه داستانش، میشه کارهایی که شخصیت اصلی داستان محبوبشون تو داستان انجام میده رو ماموریت طور بهش بدیم، چون بچه ها خیلی دوست دارن کاراشونو تقلید کنن و نقش اونارو بگیرن. مثلا بتمن بشن. میشه حتی لیدربورد هم ساخت که بتونن با بقیه رقابت کنن. درباره قسمتی که پدر و مادر ها رو هم باید اینگیج کنیم میشه از این سیستم مقایسه استفاده کرد. یه بخش مهم فرهنگ ایرانی درحال حاضر مقایسه کردنه، جالبه یکی از چیزای که خیلی تو سوشال مدیا پدر و مادرا استقبال میکنن از این مسابقه هاس که مثلا عکس بچه شونو میفرستن تا بقیه رای بدن و بچه شون انتخاب و برنده بشه.

    1. ممم من با یچیزی توی جوابت مشکل دارم یعنی یکم منو اذیت میکنه توی جواب سوال قبلیت گفتی که بجای اینکه خود پدر مادرا بیان کنترل کامل امور رو بدست بگیرن کاری کنیم که یه سیستم صحیح جایگزینش شه که درست بچه تربیت شه! حالا توی این جوابت داری میگی از همون فرهنگ اشتباه مردم استفاده کنیم یجورایی بنظرم تناقض داره .

      1. تسک ها براساس همون اصولی باشه که نوشتم اما قسمتی که قراره لیدربورد داشته باشیم میتونیم از این فرهنگ اشتباه بهترین استفاده رو کنیم، فقط در جهت اینکه بیشتر اینگیج بشن و ادامه ش بدن.

  39. سوال اول روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    کلیت ایده خوبه اما به نظرم نیاز به چکش کاری داره…..اول اینکه واسه گودزیلاهای دهه 90 ایرانی این داستان کارآموز هری پاتر جواب نمیده….شاید بهتر باشه از در دیگه ای وارد بشیم و به گنجوندن رفتارهای مناسب بچه توی یه بازی که برای بچه جذابه ازش بخوایم که اون کارا رو انجام بده…..یه چیز توی مایه های arg برای بچه ها….نکته دومی که به ذهنم میرسه اینه که بهتره ماموریت های بازی رو یه متخصص تربیت کودک طراحی کنه نه اینکه بسپاریم به پدر مادرها….چون خیلی وقتا چیزایی که پدر مادرا ازبچه توقع دارن رفتار واقعا درستی نیست

  40. سوال دوم روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی

    واسه ایرانیزه کردن این بازی چند تا کار میشه کرد…یکی اینکه شخصیت بازی ها رو با شخصیت های ایرانی جایگزین کنیم ( مثلا آرش کمانگیر)
    دوم اینکه رفتارهای خاص فرهنگ ایرانی رو توش بگنجونیم- مثلا قرآن خوندن برای خونواده هایی که از نظر مذهبی معتقد هستن یه رفتار خیلی خوبه برای بچه هاشون.
    از طرفی هم از اونجایی که ما ایرانیا بشدت رقابت طلبیم میشه بحث رقابت رو بین پدر مادرا بندازیم که نشون بده بچه اشون در مقایسه با بچه بقیه چه پیشرفتی داره و از این طریق میشه پول خوبی درآورد که البته اخلاقی هم شاید نباشه 🙂

  41. سوال ۲ روز ۱۴:
    بنظرم با توجه به اینکه طبع مردم ایران گرم و خشکه، همه بچه های ایرانی مشکل کم تحرکی ندارن. اگرم به تحرک نیاز داشته باشن، بازم بخاطر سبک فرهنگ ایران، که بچه های پرتحرک رو شیطون میدونیم و بچه های کم تحرک رو آروم و مودب میدونیم، همینطور بخاطر سبک زندگی و آپارتمان نشینی و احتمال تذکر همسایه ها، نه تنها این نیاز به تحرک بچه ها حس نمیشه، که پدرو مادرا دلشونم میخواد که بچه شون آروم باشه و تحرکش کم باشه، یعنی اصلا فضای تحرکی تو خونه برا بچه ها هم نیست . مثلا تو بچگی، ما رو دست به سینه مینشوندن. یا میگفتن اگه راه بری لولو میاد میخوردت. حرف بزنی پلیس میاد باباتو میبره :/ و…
    اما اگه این مدل فانتزیا تو کارای دیگه ی بچه، مثل غذا و دارو خوردنش که معضل بزرگ خیلیا شده به کار بره، بنظرم بیشتر تو ایران استقبال میشه.
    مثلا به بچه بگیم این لقمه ها شنگول و منگولن ، برا اینکه آقا گرگه نیاد بخورتشون، باید تو دلت قایمشون کنی
    مثلا بگیم اگه میخوای .
    یا مثلا بگیم تو بزبزقندی ای، برا اینکه بتونی بری با آقا گرگه بجنگی و بچه هاتو بگیری باید غذا بخوری قوی بشی یا برا اینکه شبیه ملوان زبل یا پهلوون پوریا بشی باید فلان غذا رو بخوری و…

    1. تماتیک کردن قضیه خیلی جوابه الان همه بچه ها عاشق شخصیتای کارتون فروزن هستن مثلا از این تم خیلی میشه استفاده کرد.

      1. حالا بنظرم کاراکترا سخصی سازی بشه هم خوبه، چون انقد انیمیشنا تعدادشون زیاد شده، عملا از صبح تا شب بچه ها جلو تلویزیونن. صاید انقدر مثل دوره های ما به یه کاراکتر وابستگی نداشته باشن . یا اینکه وابستگی همه بچه ها شبیه هم نباشه.
        مثلا داستانپ با نقاشی ای که بچه ها میکشن انیمیشن براشون درست میکنه یا استارتاپ دیگه هست که اسمش یادم نیس، از نقاشی بچه ها براشون عروسک درست میکنه.
        اینکه مثلا نقاشی بچه رو بیاریم تو اپ یا بازی و بعنوان کاراکتر میرا ازش استفاده کنیمم بنظرم جواب میده. مثلا بگیم اگه غذاتو نخوری این کاراکتره (که خود بچه هم اسم براش انتخاب کرده) مریض میشه. یا مثلا الان سرماخورده، باید تو دارو بخوری که اینم یادبگیره داروشو بخوره، وگرنه حالش بد میشه و…
        vr هم بتونه ازینکارا بکنه که دیگه آدم بزرگارو هم راحت میشه درگیر این فانتزیا کرد …

  42. سوال ۳ روز ۱۴:
    اطراف من فقط یه بچه ی ۳، ۴ ساله هست که خواهرزادمه. چون تنهاست اکثرا یا کارتون نگاه میکنه یا نقشای کاراکترای کارتونا یا شغلای مختلف یا پیرزن و پیرمرد و… رو بازی میکنه و با خودش خاله بازی میکنه. یه موقعایی میبینیم از تو اتاقش صدا پچ پچ میاد، اگه یواش بریم که متوجه نشه میبینیم داره تو فانتزیای خودش با کسی حرف میزنه. تخیلش بشدت قویه(مثلا یه بار به خواهرم گفته بود: مامان ماهورا( یه بچه نوزاد) با شما حرف نمیزنه، ولی وقتی من تنها پیششم با من حرف میزنه!!!
    خیلی خوب میتونه تو نقشای مختلف فرو بره و برامون نقششونو بازی کنه(با یه دایره واژگانی که گاهی تعجب میکنیم این جمله ها و کلمه های بزرگونه رو از کجا یاد گرفته تو تنهاییاش)، یه چیزیم که خیلی برام عجیبه اینه که با اینکه دختره ولی کاراکترای پسرونه و خشن و جنگی دوس داره و انقد اکتیوه که اصلا جرئت نمیکنیم باهاش بازیای پرهیجان بکنیم، چون تو بازی یه بلایی سر خودش میاره و حالمون گرفته میشه :)))

  43. سوال ۱ روز ۱۴:
    خیلی برام جالب بود که همچین فکری تو همون تمرین به ذهن منم رسید و نوشتمش(مدیونید فکر کنید جلو جلو خونده بودم:) ) .
    یه موضوعی که به ذهنم اومد اینه که تو این برنامه اگه بخوایم غیر معروف بکار ببریم، بچه خیلی باهاش ارتباط برقرار نمیکنه و خیلی باید برای جا افتادنش تو ذهن بچه ها تلاش بشه .
    اگرم اون کاراکترا بخواد معروف باشه، یه چیزی مثل حق امتیاز و اینا داره و نمیشه ازشون استفاده کرد (مثل برنامه خندوانه که چون صاحب جناب خان از یه جایی راضی نبود دیگه نذاشت تو برنامه باشه) مگر اینکه باهاشون همکاری کرد .

    اما یه راهکارم اینه که بچه خودش آواتار بسازه یا نقاشی بکشه و اون نقاشیش باهاش ارتباط برقرار کنه( مثل داستانپ) و…
    خودم این مورد دومو بیشتر دوس دارم. مخصوصا که الان پدر مادرا دنبال لاکچری بازی و کارای اختصاصین.(یکی از اقوام که وضع مالی متوسطی هم دارن ۵۰۰، ۶۰۰ هزار داده بود که از قالب کف پای نوزادش مجسمه گچی درست کنن. خوب چراااا؟ بازم اگه جنسش گچی نبود، قیمت بالاترم میرزید، ولی اخه گچ؟؟؟ )

  44. سوال دوم گیمیفیکیشن در بازاریابی

    یه مدت ذهنم درگیر یه بازی شده بود که یه بازی برای بچه ها طراحی بشه که تو این بازی بچه ها درس هاشون رو مرور کنن و به ازای مرورشون یه سری اتفاق در فضای واقعی رقم بخوره … فکر میکنم این حالت جزء دسته ماموریت ها محسوب نمیشه چرا که بازیکن ماموریت رو انجام نمیده !
    ولی کلا اینچنین کاری خوبه ؟ یا اینکه یه اتفاق فانتزی بیفته کاربر با مرورهایی که انجام میده زمین کشاورزی درست میکنه و مرور رو باید سر ساعت مشخصی انجام بده و اگه مرور نکنه طوفان بیاد و زمین های کشاورزی که با مرورها درست کرده نابود بشه !

  45. سوال اول و دوم روز چهاردهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
    من دارم فکر میکنم همچین چیزی رو واسه شرکتهایی که کارمنداش مخصوصا دورکاری انجام میدن پیاده کنیم.
    مثلا یه سیستم باشه که کارمنده به این متصله و اون سیستمه کلا داره پیگیری میکنه که این کارمند کار انجام میده یا نه، ساعت کارش چقدره و کیفیت کاری که انجام میده چقدره.
    بعد دو حالت داره، هم میشه ایمیل به رییسه بره که مثلا پیگیر حال کارمندت بشو بابا جان ببین این چشه.
    یا بصورت اتومات یه صفحه پرسشنامه میاد که حال کارمنده رو میپرسه
    همش به صورت سوال جوابه
    کلا سر کارمنده رو گرم میکنه با سوالا که مثلا چه حسی داری الان و چرا فک میکنی مثلا حالت گرفتس
    بعد بر اساس حال کارمنده میاد بهش فعالیت میده
    مثلا میگه حالا پاشو یه کش و قوس بیا
    برو یه چای بریز واسه خودت و …
    یا مثلا یه نمودار هم بهش نشون بده بگه مثلا میخوای ببینی راندمان کارت چطوری بوده بیا اینو پیگیری کن، بعد کارمنده بیاد هی ساعت کاری بزنه و براساس کاری که انجام میده و به یه حد نصابی میرسه، اون نرم افزاره بگه حالا برو به خودت فلان جایزه رو بده.

  46. گیمیفیکیشن در بازاریابی روز 14 سوال 1:
    به نظرم میشه یه مدرسه مجازی تاسیس کرد. توی این مدرسه بچه ها باید یه سری دروس عجیب غریب را بگذرونند. اساتیدش هم قهرمان های اونا هستند. مثلا مرد عنکبوتی استاد درس ورجه وورجه کردنه. تکالیف مدرسه به صورت ماموریت هست و به بچه ها ماموریت های عجیب میدیم

  47. سوال اول روز چهاردهم
    راستش بعد از خوندن این همه نظر بیشتر میخام حمع بندی کنم ، من موافق دخالت کمتر والدینم و حضور یه چیزی مثل پشتیبان ، این اپ بدرد سنین سه تا شش سال از قشری که میخان بچه رشد کنه و معلوم نیس با چ هدفی(چشم هم چشمی …)میخوره . ازونجا که والدین ناسالم هم داریم هم والدین سالم با رفتار بیمار بهترین گزینه مربیه ، باید تو سری اول ک مثلا صد الی دویست نصب فعال جذب میکنیم یه سری تحقیق انجام بدیم برای گرفتن مربی هزینه یابی بشه و اپ با قیمتی عرضه بشه که درامدش خوب باشه، بنظرم از برترین های اجرایی حوزه کودک استفاده کنیم و بگیم ب ی سری مربی مهد کودک اموزش بدن ن روانشناس تا با یه بدنه قوی تجربی وارد عمل بشیم. کمالگراییه اما منطقیه چون بچه ها له نمیشن. تعداد خاله دوره دیده بهتر از چارتا دکتر هستن.

  48. سوال دوم روز چهاردهم
    زمزی برای تناسب نسبت خونه های اونور آبی ها و سن و درامد والدینشون و هزارتا عامل دیگه خیلی هم عالیه . تو ایران ما بقول بقیه عزیزان ، والدین بیشتر دنبال اروم کردن بچه ها هستن و از عمد تبلت میدن دستشون اول باید پدر مادرو قانع کنی ک بچه ات وسط آپارتمان ورجه وورجه کنه برا سلامتیش خوبه . اگه مجبور باشیم بسازیم ورزش های درجا بصورت ویدیویی میذاریم توسط کاراکترهایی ک بچه ها دوس دارن ، یا انیمیشن میسازیم یا در کنار کلیپ بعنوان مربی میاریم ک تشویق کنن. ورزش سروصدا نداره برا سلامتی هم بهتره میشه رقص هم باشه . البته اپی ک من میسازم پر از فانتزی و درگیری ذهنی هست اینایی ک میگم قالب های پشت صحنه است . میشه چالش گذاشت ،اصن والدین تعریف چالش داشته باشن با تایید مربی اجرا بشه .

  49. سوال سوم روز چهاردهم
    منظورتون دهه نودی های وروجک و باهوشه ؟! یادمه ما تو بچگی مدتها مینشستیم پشت دست تو ورق بازی و هیشکی نمیگفت چطور بازی کنیم و آخر آخرش چهاربرگ بازی میکردن و ما تو حسرت یادگرفتن حکم میموندیم . بچه های الان حکم ک هیچی قفون هم بلدن (ی چیزی مث حکم فقط از اول ۱۲ برگ دستته و دست میخونی چندتا میتونی بگیری) یا میشینن جرات حقیقت بازی میکنن در حدی ک مجبور شدیم براشون بزرگتر ناظر بذاریم مورد داشتیم گفته برو تو هال بزن تو گوش دایی و بیا

  50. سوال اول روز چهاردهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    در مورد فانتزی و داستان اینا هم یه مدل تو ذهنمه . کره زمین تحت حمله مهاجمینه .
    سه تا کاراکتر داریم که برای نجات کره زمین دارن مبارزه میکنن .مثلا یکی دانشمنده یکی قهرمانه و یکی فرمانده نظامیه ، هر نفر هر سه اینها رو داره و میتونه باهمشون بازی کنه ، ماموریت های مختلفی وجود دارن و به راه های مختلف میتونن هیروی خودشون رو آپگرید کنن ،برای گرفتن جون اضافه هم میشه از پدر مادر کمک گرفت . مبارزه ی هر کدوم از قهرمان ها به صورت روزانه و سر ساعت های مختلف انجام میگیره که توسط مربی کنترل شده است و کلیه داده های بازی در صورت خرید اکانت پریمیوم برای استعدادیابی قابل استفاده هستن . مبارزه اینطوریه ک سر اون ساعت بچه حضور پیدا میکنه و یه بازی کوچیک انجام میده و در صورت باخت کاراکتر نامیرا یکم درب داغون میشه و استراحت بیشتری میخاد و در تمام این محدودیت ها کارهای مثل ورزش و پذیرش مسولیت ها ب امتیاز و سرحال شدن کاراکتر کمک میکند . بچه ها سر هیرو هاشون باهم بصورت چاپ بازی برنده بازی های رجز خونی بین خودشون میشن.
    نابودی کره زمین شامل از بین رفتن بنا تاریخی ، بسته شدن راه ها ، آب شهر … باشه .
    میشه با آپشن پریمیوم بخش اجتماعی رو باز کرد ، بچه ها دو تایی با مهاجمین مبارزه کنن .
    پهلوان باید عامل های قدرت ، سرعت ، مهارت رو اضافه کنه و همینطور بقیه کاراکترا
    این کار برای سنین بالاتری طراحی شده و برای سنین پایین به مراتب ساده تر میتوه باشه

  51. روز 14 سوال 1:
    ایده‌ی خیلی خوبیه به نظرم و واسه بقیه کار ها هم میشه بچه هارو مجاب کرد مثلا اون کاراکتر مورد علاقه‌شون گروگان گرفته میشه توسط آدم بداو باید یه سری معموریت انجام شه تا آزاد بشه و خب شما از پدر و مادر بچه می‌پرسید دوست دارید بچه چه کاری رو انجام بده که نمیده و اون رو توی ماموریت ها قرار می‌دید.
    یه حالت دیگه‌ام اینکه خود بچه اون کاراکتر قهرمان باشه مثلا بهش بگیم تو کاپیتان آمریکایی و اینم ماموریت هات.

  52. روز 14 سوال 2:
    ایده‌ی زمزی در کنار عینک VR میتونه جالب باشه. شخصیت مورد علاقه‌ی بچه رو در رو باهاش صحبت کنه و ماموریت هاش رو بهش بگه یا مثل zombies run چندتا زامبی بوفتن دنبالش و مجبور باشه بدوعه(یه فضای باز باید براش باشه نه اتاق)
    یا اینکه همون شخصیت مورد علاقه‌اش میاد و شروع به رقصیدن میکنه و بچه هم باید حرکاتشو تکرار کنه.
    یه لیدربرد هم باشه که انگیزه بده(بقیه لیدربرد ربات هستن و یه کاراکتر معروفی مثلا دشمن کاراکتر شما و شما انگیزه میگیری جلو بزنی ازشون)

  53. روز14سوال1:
    به نظرم بهتره یه حالت انعطاف پذیری داشته باشه، اینطوری که پدر و مادرها تم دلخواهشون رو انتخاب کنن. مثلا از شخصیت‌هایی مثل خرگوش، گربه یا حتی کارتونی مثل مردعنکبوتی، فروزن و اینا استفاده کرد چون بچه‌های امروزی اینا رو بیشتر می‌شناسن و تاثیر بیشتری میگیرن.
    یه مورد دیگه هم اینکه برای کارهای دیگه هم از این قابلیت استفاده کنیم، مثلا برای تربیت بچه‌ها، مسواک زدن، جمع کردن وسایلاشون، شستن دست و صورت قبل و بعد غذا و…

  54. روز 14، سوال2:
    برای ایرانیزه کردنش میشه از تم‌های ایرانی مثل شب یلدا، عمو نوروز، جشن نوروز، سیزده بدر، مناسبت‌های مذهبی، عکس‌های خلیج فارس و شمال و آثار تخت جمشید و… استفاده کرد. شخصیت‌هایی مثل رستم و زال و رودابه از شاهنامه، پوریای ولی، کلیله و دمنه عالی هستن چون هم آموزنده هستن هم ملی ایرانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب