هرم یادگیری ادگار دیل یکی از مفاهیمی است که به شدت در ایران اشتباه فهمیده میشود. از طرفی با توجه به اینکه یکی از محصولات اصلی تیم آقای گیمیفیکیشن، سامانه گیمیفیکیشن برای آموزش کارکنان است، بر آن شدیم تا راجع به هرم یادگیری بیشتر توضیح دهیم. اگر با نوشتهها من آشنا باشید میدانید که دوست دارم قبل از اینکه راجع به یک اثر صحبت کنم اندکی راجع به خالق اثر صحبت کنم پس اجازه دهید در ابتدا خود آقای ادگار دیل را بهتر بشناسیم.
ادگار دیل که بود؟
ادگار دیل متولد سال 1900 در آمریکاست و لیسانس و فوق لیسانس خود را در دانشگاه داکوتا گرفتهاست. وی سپس به معلمی رو میآورد. بعد از مدتی دکتری خود را در دانشگاه شیکاگو میگیرد و به کمپانی کوداک میپیوندد. چیزی که مشخص است این است که دیل در این زمان تحقیقات خود را شروع کردهاست و آثار این کار در مخروط یادگیری وی مشخص است. بعد از این وی تا مدت زیادی استاد دانشگاه بود.
نکتهی جالب توجه در زندگی ادگار دیل این است که وی کارهای زیادی انجام داده است که خیلی از این کارها برای این بوده که وی بتواند تاثیر استفاده از تصاویر متحرک را در بحثهای آموزشی بسنجد پس به صورت خلاصه با کسی سرو کار داریم که معلم بوده و بعد وارد شرکت کوداک شده و تحصیلات مرتبط دارد و تلاش کرده که این سه را باهم جمع کند. این مهمترین توانایی است که یک نفر که میخواهد وارد حوزهی گیمیفیکیشن بشود باید داشته باشد.(Associative thinking)
مخروط تجربهی ادگار دیل
در اولین نسخهی شاهکار ادگار دیل برای استفاده از روشهای دیداری شنیداری در تدریس، دیل از مخروط تجربه یا cone of experience استفاده کرد در این مخروط که در 1946 معرفی شد، وی یک طیف را معرفی کرد طیفی که از خیلی مجرد به خیلی قابل لمس میرسید چیزی شبیه به شکل زیر. نکتهی جالب و حیرت برانگیز درصدهایی است که موقع دیدن هرم یادگیری دیل میبینید! یعنی مثلا شما 10 درصد چیزی را که میخوانید یاد میگیرید!
بعدها اما افراد دیگری تلاش کردند تا مخروط یادگیری را بهینهتر کنند و امروزه چیزی به اسم “هرم یادگیری” داریم. نکتهی مهم برای ما اما این نیست که به بازگو کردن چنین موضوعی از دید پدوگوژی بپردازیم. بلکه تلاش ما این است که با نگاه گیمیفیکیشن به این موضوع نگاه کنیم.پس در ابتدا نگاهی به هرم یادگیری ادگار دیل داریم و در هر مرحله بیان میکنیم که گیمیفیکیشن در آموزش چه چیزهایی برای گفتن دارد.
هرم یادگیری ادگار دیل
خب شکل امروزی هرم 7 مرحله دارد که بیان میکند که ما چند درصد در هر کدام از روشها یاد میگیریم. نکتهی ناراحتکننده این است که معمولا افراد بعد از دیدن این اعداد حسرت میخورند که چقدر دیر این موضوع را یاد گرفتهاند! اما ناراحت نباشید این اعداد فیک هستند و خود دیل هیچ عددی را نگفته است! دیل حتی ارتباط این هرم را با یادگیری نگفته است به شکل زیر دقت کنید این واقعا نظر دیل نیست!
چیزی که دیل میخواسته بگوید این است که شما هرچه به بالا بروید با مفاهیم مجردی آشنا خواهید شد و هرچه پایینتر بروید مفاهیم عینیتر میشوند! فقط همین! حتی دیل صحبتی راجع به اینکه کدام یکی از این روشها بهتر است انجام نداده است! اما وقتی دروغی اینقدر زیاد گفته میشود تبدیل به واقعیت میشود و ما روی مدل فیک صحبت خواهیم کرد و به بررسی 7 مورد میپردازیم.
سخنرانی
سخنرانی کم اثربخشترین روش یادگیری و حفظ اطلاعات است. سخنرانی یادگیری غیر فعال است. در پست گیمیفیکیشن و تکنولوژی آموزشی به صورت کامل راجع به این موضوع صحبت کردیم که چه نظریاتی از یادگیری فعال و چه نظریاتی از یادگیری غیر فعال پشتیبانی میکنند. اما نکتهی مهم این است که در خود سخنرانی ما میتوانیم از روشهایی استفاده کنیم که اثربخشی را افزایش دهیم. گیمیفیکیشن در تدریس تلاشی برای این قضیه است. سمینارهای سقراطی شاید موضوعی باشد که باید در اینجا بیشتر راجع به آن بدانیم!
مطالعه
مطالعه کردن هم اثربخشی خاصی ندارد! اما مگر میشود از فراگیر بخواهیم که چیزی را مطالعه نکند؟! در اینجا چیزی که به نظرم مشخص است، این است که هرچند که مطالعه و سخنرانی اثربخشی زیادی از دید هرم یادگیری ندارد اما بودنش الزامی است! در اینجا هم روشهایی وجود دارد که تلاش میکند که خواندن جذابتر شود برای مثال کتابهایی که به سبک تعاملی نوشته شدهاند در این دسته قرار میگیرند.
دیداری و شنیداری
در این قسمت از ابزارهایی مثل پادکست،فیلم و نمودار استفاده میشود. اینجا همان جایی است که دیل و شرکت کوداک را به یاد ما میآورد! نکتهی جالب توجه برای من اینجا این است که یکی از نکاتی که بعد سالها تجربه در زمینهی گیمیفیکیشن و گیم داشتم فهمیدم که مهمترین نکتهای که افراد از تجارب اینچنینی میخواهند “حس بازی” است و این حس خیلی خوب با مسائل دیداری و شنیداری همراه است. یعنی این مسائل علاوه بر اینکه در یادگیری مهم هستند در ایجاد حس بازی هم مفید هستند.
تصویرسازی
این یک روش یادگیری فعال است و در آن از فراگیر میخواهیم تا چیزی را رسم کند. در دنیای بازی هم بازیهایی مثل Pictionary را داریم که برای کاربردهای آموزشی هم از آن استفاده میشود.
بحث گروهی
اگر بخواهیم خیلی ساده نگاه کنیم در بازیها دو عنصر مهم معمولا وجود دارد که در دنیای آموزش کمتر دیده میشوند اولین مورد جمعی بودن است و دومین مورد فان بودن. بحث گروهی به مورد اول بیشتر اشاره دارد و خب بازیهایی مثل مافیا و… عنصر دوم را نیز دارند. اما آیا میتوان به کاربردهای آموزشی آن فکر کرد؟ به نظرم با توجه به جایگاه این موضوع در هرم یادگیری جواب یک بله قاطع است.
تمرین عملی
عملی کردن نقش پررنگی در انتقال دانش از حافظه کوتاهمدت به بلند مدت دارد. در اینجا با دادن فیدبک که از الزامات گیمیفیکیشن است فراگیر را تشویق میکنیم که دانش انتزاعی خود را به نوعی بسازد اینجا جایی است که نظریهی ساختنگرایی مطرح است که به نظر من همان گیمیفیکیشن است به زبان یک پدوگوژیست!
آموزش به دیگران
تاثیرگذارترین روش در هرم یادگیری آموزش به دیگران می باشد. اما من این روش را مثل مرحلهی آخر بازی که در پست فازهای متفاوت بازی مطرح کردیم میدانیم! در اینجا با این کار مطمئن شدهایم که فراگیر آماده است تا به مرحلهی بعدی برود.
نتیجه گیری
اگر 50 قطعه لگو را به بچهها بدهید و از آنها بخواهید که یک خانه بسازند 50 خانهی متفاوت میسازند! یکی از نکات جالب بازیها همین است که روشهای متفاوتی برای بردن در آن وجود دارد در دنیای آموزش هم چون افراد متفاوتی داریم پس روشهای یادگیری متفاوتی وجود دارد!
پس همانطور که در بازیها باید روش اختصاصی برد خود را پیدا کنید در دنیای یادگیری هم باید روش یادگیری منحصر به فرد خود را بیابید. اعدادی که در هرم نوشته شده است ممکن است برای شما بسیار متفاوت باشد! اما نکتهی مهم این است که روشهای مختلف را تست کنید تا بهینهترین روش را برای خود پیدا کنید.
21 پاسخ
درس چهارم تمرین اول __ما ورزش میکنیم که هیکل خوبی داشته باشیم و وقتی لباس می پوشیم خوشتیپ بنظر بیاییم یا ورزش ژیمناستیک یا کالستنیکس انجام میدیم که علاوه به خوشتیپ بودن بتونیم چهارتا حرکت خفن بزنیم که بیشتر مورد توجه قرار بگیریم.یا اینکه خیلی از نوجوون ها سیگار و الکل رو فقط بخاطر اینکه خودشون رو ثابت کنند که دیگه بزرگسال شدند انجام می دهند.
درس چهارم تمرین دوم__یکی از مقایسه های وحشتناک این روزهای افراد مقایسه کردن خودشون با تصاویری از دیگران در فضای مجازی است که بسیار به انها اسیب میزند و واقعا خیلی از افراد براحتی تصاویر و فیلم های فضای مجازی رو باور دارند.
درس چهارم تمرین سوم __
حاکمان دیکتاتور برای از دست ندادن قدرت دست به زور و کتک حتی دروغ و کشتن انسان های بیگناه میزنند.یه اینفلوئستر بیسواد که با دلقک بازی طرفدارانی پیدا کرده دست به هر کاری میزند تا دنبال کنندگان خود را از دست ندهد حتی به قیمت از دست دادن آسایش زندگی و خانوادش
چقدر مثالات نمودای عینی داره چقدر صادقانست خیلی حال میکنم با جوابات
سوال اول_روز چهارم
درمحیط کاری بااکثر همکاران اعتقاد به خردجمعی داریم ولی خیلی پیش میاد که راه حل مثلا برای کاهش مطالبات می ریم ولی رییس شعبه بدون هیچ منطقی مخالفت می کنه .این حالت در راستای اثبات قوی بودن و باهمیت بودن خودش هستدهرچند اشتباه است
و فق میخواد بگه که به اصطلاح کت تن کیه!
سوال دوم_روز چهارم
فردی فرهنگی که خود را با همکار موفقش مقایسه می کرد وپیشرفت های او را با شرایط خودش قیاس می کرد .حق را به خود می داد که چرا پیشرفت نکرده درحالی که شرایط مساوی داشتند
و این سروتونین لعنتی!
سوال سوم_روز چهارم
نماینده مجلسی که برای تعیین صلاحیت ادوار بعدی تن به هر قانونی حتی ازش خبر نداره میده
کارشکنی وهمکاری که بیم پیشرفت همکار دیگر را دارد .چون از جایگاه خودش در هراس است
جالب بود
سوال اول
تو جمعهای پسرونه تا یه دختر ببینن تو سر و کله هم میزنن و همدیگه رو خراب میکنن که خودشون رو گنده اون جمع نشون بدن. یا تو گروهای مجازی یکی ادمین میشه دیکتاتور بازی شروع میکنه یا از کسی خوشش نیاد اذیتش میکنه.
سوال دوم:
مقایسه پارتنرشون با بعضی بازیگرا و آیدل ها که واقعا ستمه!
سوال سوم
نمونه ریاست جمهوریهای ایران در سالهای آخر که میخوان قدرت رو واگذار کنن به جناح مقابل و اصطلاحا نفوذشون کمتر میشه جوری شرایط رو بهم میریزن که نفر بعدی دهنش سرویس شه و شرایط هی بد و بدتر شه.
افرین حوابای متفاوتی داری میدی نسبت به بقیه
درس ۴
۱. تلاش برای جمع کردن تعداد بیشتری از جنس مخالف اطراف خود برای نمایش قدرت و جذابیت ، غرق کردن خود در کار جهت کسب مدارج بالاتر کاری و موقعیت اجتماعی ،رفتن به کلاس های بدنسازی برای نمایش جذابیت ظاهری و سلامت ،گاهی حتی شنا کردن خلاف جهت رودخانه جهت نمایش اهمیت و جلب توجه
۲.معمولا افراد در زمینه هایی خود را مقایسه میکنن که آرزوی رسیدن به اونها رو دارن یا قصد و تمایل جهت تصاحب اون جایگاه یا امکانات رو دارن حالا برای هر کس یه فیلد میتونه باشه یه چند فیلد و بعد از رسیدن هم معمولا یه هدف جدید پیدا میکنن جهت مقایسه و تلاش برای رسیدن.تا جایی که ممکنه تمام سرمایه های خودش رو هزینه کنه جهت رسیدن به اون جایگاه یا ظاهر بدون در نظر گرفتن عواقب کار.
۳. ترس از دست داده اون جایگاه اینقدر زیاد هست که گاها حتی خودزنی کنه جهت کسب توجه یا حتی ممکنه تا مرز خودکشی بره جلو.
یا شروع به هر کاری کنه بدون توجه به اینکه شاید اون کار ضد تبلیغ باشه براش.
یا شروع به تخریب دیگران و پایین کشیدن بقیه کنه .
کلا خیلی جالبه این مورد یک رو توی تاریخ که میبینی واقعا الگوها شبیه هم هستن
سلام و درود
روز چهارم
تمرین اول:عضویت در گروه خاصی مثل انجمن حمایت از حیوانات حس قوی بودن یا اهمیت رو بهمون میده
تمرین دوم:بنظرم بدترین نوع مقایسه ک اتفاق میافته اینه ک ظاهر زندگی یکی دیگه رو با باطن زندگی خودمون مقایسه میکنیم و تا مرز نابودی زندگی و رویاهامون پیش میریم. ما وقتی میتونیم دو موضوع رو باهم مقایسه کنیم ک جزییات و کلیات اون موضوع شفاف و روشن باشه
تمرین سوم:اینجا پول و ثروت میشه مثال زد چون اکثر مردم پول رو منبع قدرت میدونن و تا خیالشون از بابت جایگزینش راحت نباشه براحتی اون رو از دست نمیدن و حتی در مواقع ضروری هم با ترس خرجش میکنن
افرین
روز ۴
س ۱ .گفتن ساعت مطالعه دوستم بمن و ترازهاش
س۲ . مقایسه نسل های جدید با پدر مادرهاشون اینکه قبلا تو این سن اونها خونه خریدن و ماشین داشتن غافل از اینکه چقدر فاکتور های متفاوت و متغیر هست
س۳ . ترس افرادی که خیلی تویک چیز خوب بودن و مردم اونو الان دارن یاد میگیرن و اون تنها فرد اون حوزه نیست
سوال اول روز چهارم
به نظرم افراد روی ظاهرشون کار میکنن
تلاش میکنن هیکل عالی داشته باشن یا صورتشون بی نقص باشه وبخاطرش تن به هر نوع عملی میدن.
سوال دوم
به نظرم اکثر افراد خودشون رو با افرادی مقایسه میکنن که دوست داشتن جای اون ادم باشن.
و نکته جالب قضیه اینه که خیلی از اینا بخاطر تبلیغات و ایناست
روز 4 س1: یک تجربه که من تو ذهن ام هست اینه که وقتی شاگر اول باشی واقعا حس خوبی داره چون تو نمرت بالاتر از همه است خودش یک حس غرور و سروتونین به وجود میاره،یکی دیگه هم که الان تو ذهن ام هست و شاید اشتباه کنم این هست که افراد گاهی با تعداد فیلمای که دیدن یا کتابایی که خوندن و وقتی از بقیه بیشتره این حس رو تو خودشون به وجود میارن
س2: تو منطق مقایسه هم مثلا همون فیلم، طرف فیلم های خودش رو فیلم هایی میدونه که همه فلسفی و مهم و شاهکار هست ولی فیلم های طرف مقابل رو پرده سبز و بی معنی و فقط برای گیشه میدونه
س3:نحوه ترس هم مثلا یک فرد شاگرد اوله بعد یکی از یه مدرسه دیگه میاد که میگن اون هم درسش خیلی خوبه بعد برای اینکه عنوان و مقام اول رو پیش معلماش و بچه ها از دست نده ممنکه خیلی بیشتر درس بخونه و یا اینکه استرس زیادی داشته باشه تو امتحانات
افرین
ج س 1 روز چهارم :
تک چرخ زدن موتورسوار نوجوون یا جوون توی خیابون شلوغ به خصوص اگر دختری هم اون اطراف باشه
ج س 2 روز چهارم :
به قول نویسنده ی کتاب “مقایسه ی اجتماعی حتی از نیاز به غذا و رابطه ی جنسی هم ابتدایی تر و مقدم تره”
دیگه نیاز به مثال نداره کافیه یه نگاه ب رفتار خودمون و اطرافیان مون بندازیم بی نهایت نمونه میبینیم از روابط خواهر و برادری و خانوادگی بگیر تا روابط اجتماعی و شغلی و…
ج س 3 روز چهارم :
الان میفهمم که چرا توی ارگان ها و سازمانها به خصوص دولتی بیشتر و خصوصی کمتر شاهد این حجم از زیرآب زنی و کارشکنی و بدگویی پشت سر همکارا هستیم
واثعا عجب جمله ای هست! از غذا و سکس هم ابتدایی تره!