گیمیفیکیشن در گردشگری موضوعیست که شاید آنقدر که از آن میشنویم چیز خاصی از آن نمیبینیم. مخصوصا در ایران این موضوع خیلی زیاد مورد استفاده قرار نگرفته است که علتهای خاص خودش را خواهد داشت. در این مقاله تلاش میکنیم تا با بررسی مثالهایی در این حوزه و صحبت کلی در مورد آن به چیستی ،چرایی و چگونگی گیمیفیکیشن در گردشگری بپردازیم.
گیمیفیکیشن در گردشگری چیست؟
گیمیفیکیشن در گردشگری به مجموعه تلاشهایی با محوریت بازی اطلاق میشود که در تلاش است که یکی از دوکار زیر را انجام دهد:
- سعی کند تجربه بهتری در یک تک سفر مشتری بسازد. یعنی اگر من میخواهم از موزه سعد آباد دیدن کنم، یک تجربه خاص تر برای من ایجاد کند.
- سعی میکند تعداد دفعات سفر و یا به مفهوم عامتر آن، گردشگری را افزایش دهد. یعنی اگر من به موزه سعد آباد رفتم گیمیفیکیشن در گردشگری کاری کند که من بارهای بیشتری به موزه سعد آباد یا دیگر جاها بروم.
چرا گیمیفیکیشن در گردشگری ؟
نسل جدید، یا همان نسل z بسیار متفاوت از نسل ما هستند. در نسل ما اینکه شما عکس یک صحنه را ببینید برای لذت بردن کافی بود اما نسل جدید، دنبال ایجاد تعامل با آن صحنه است به همین دلیل هم هست که میگویند فیلمها و شعرها روی نسل ما تاثیر داشت و روی نسل جدید بازیها اثر خواهند داشت! پس شرایط نسل جدید ایجاب میکند که با آنها به زبان بازی صحبت کنیم.
از طرف دیگر با توجه به دو دلیل بالا، گفتن دلیل اینکه چرا گیمیفیکیشن در گردشگری مهم است خیلی سخت نباشد! ببینید هدف نهایی هر نوع گیمیفیکیشنی افزایش وفاداری است. در صنعتهای متفاوت، این وفاداری معنای خاص خودش را خواهد داشت.
گیمیفیکیشن در گردشگری با توجه به نقش شما
حال فرض کنید من شهردار تهران باشم چرا گیمیفیکیشن در گردشگری باید برای من مهم باشد؟ قطعا به این دلیل که مردم با امکانات متعدد شهرم آشناتر شوند. هزینههای بیشتری دریافت کنم که با استفاده از آن شهر بهتری بسازم و اگر سیستم مثلا انتخاباتی وجود داشت مردم بیشتری من را در این صورت بشناسند و بمن رای دهند!
حالا اگر شما مسئول یک منطقه خاص هستید، مثلا فرض کنید کاخ سعد آباد خصوصی اداره میشود و شما هرچه بیشتر مشتری داشته باشید سود شخصی شما بیشتر باشد، چرا گیمیفیکیشن در گردشگری برای شما مهم است؟زیرا با استفاده از آن دفعاتی که کاربران به کاخ شما وارد میشوند، بیشتر میشود و بنابراین سود بیشتری میکنید.
حال فرض کنید شما یک آژانس مسافرتی هستید شما چرا از گیمیفیکیشن در گردشگری باید استفاده کنید تا مردم مکانهای بیشتری سفر بروند و شما بیشتر سود کنید. عملا هدف نهایی پول است که بر اساس نقش شما این هدف با یکی از دو مورد بالا در یک جهت است.
مثال گیمیفیکیشن در گردشگری
گیمیفیکیشن در گردشگری، نمونههای بسیار قدرتمندی دارد که پیشرفت تکنولوژی تاثیر قابل توجهی بر آن گذاشته است. واقعیت افزوده و واقعیت مجازی دو تکنولوژی هستند که آینده گیمیفیکیشن در توریسم را برای همیشه دگرگون میکنند. اما جاودانهترین چیز تاریخ یعنی داستان را هیچ وقت فراموش نکنید!
مثال FFP
از اولین نمونههای گیمیفیکیشن در گردشگری ،FFP است.(Frequent-Flyer Program) یک شرکت هواپیمایی این طرح را به عنوان یک برنامهی وفاداری برای اولین بار استفاده کرد. برنامه به این صورت بود که فردِ مسافر، به ازای مسافتی که سفر میکرد یک امتیاز مشخصی دریافت میکرد.
کاربرها باید امتیاز جمع میکردند تا به یک حد امتیازی خاصی میرسیدند برای مثال شما اگر 15 میلیون مایل سفر کنید اسمتان روی بدنهی هواپیما نوشته میشود. اگر به امتیاز 200 هزار میرسیدید، یک کارت وفاداری قرمز رنگ میگرفتید که با آن در هتلهای محل قرارداد شرکت هواپیمایی شما، تخفیف خاصی میتوانستید بگیرید.
نکتهی جالب توجه این بود که این برنامه افراد زیادی را دیوانه خودش کرد و چندین بار سقف رکوردی که طراحان فکر میکردند یک انسان عاقل و بالغ !! میتواند بشکند، زده شد.
مثال Questo
اما برای دوستانی که زبانشان قوی نیست باید بگویم که این اپلیکیشن با ترکیب سرنخها ،معماها و البته داستان سرایی تجربهی سفر را برای شما کاملا دگرگون می کند. توجه شما را به یک مصاحبه الهام بخش برای شخص خودم در زمینهی گیمیفیکیشن در گردشگری ،دعوت میکنم.
انگیزه درونی عاملی مهم در بازیوارسازی گردشگری
اگر فیلم Up in the air را دیده باشید، احتمال زیادی دارد که تا حد زیادی متوجه این سیستم شده باشید. از طرف دیگر باید توجه داشت که این شرکت اسامی ده نفری که بیشتر از همه در این بازی امتیاز گرفته بودند را در روزنامهها چاپ میکرد.
این موضوع باعث شد که خیلی از افراد صرفا به این علت که نامشان در روزنامه چاپ شود در این بازی به رکورد شکنی ادامه دهند و حتی گاهی دیده میشد که پروازهایی میکردند که صرفا امتیازشان بالا برود! و این قدرت گیمیفیکیشن در گردشگری است!
نقش تکنولوژی در گیمیفیکیشن گردشگری
تکنولوژی با مفهموم co creation باعث شده که تجربهی بهتری از گیمیفیکیشن گردشگری به وجود آید. توجه کنید که در دنیای امروز استفاده از VR و AR که به ترتیب واقعیت مجازی و واقعیت افزوده معنا میشوند، نقش بسیار پررنگی در گیمیفیکیشن توریسم دنیا دارد. به نوعی که “پوکمون گو” را موفقترین نمونه گیمیفیکیشن در توریسم مینامند(اینکه پوکمون گو بازی محسوب میشود یا گیمیفیکیشن را جداگانه بحث خواهیم کرد).
همچنین کتاب Gamification for Tourism در این زمینه نوشته شدهاست که راجع به این کتاب توضیحات لازم داده شدهاست. خوبی کتابهایی مانند این کتاب این است که الهامبخش افرادی هستند که به دنبال نوشتن پایاننامه گیمیفیکیشن هستند برای مثال پایاننامه ساره ذوالفقاری را در همین رابطه میتوانید بخوانید.
ترندهای گیمیفیکیشن در توریسم
با بررسی مثالهای گیمیفیکیشن در توریسم، میتوان به قطعیت گفت که مگاترند اصلی در گیمیفیکیشن توریسم استفاده از AR VR خواهد بود و من فکر میکنم که استفاده از “تریپونچر” در ایران به زودی متداول شود. تریپونچر به مجموعه بازیهایی گفته میشود که در این بازیهای مکان محور، شما با داستانهای مجازی راجع به شهرها و مکانها روبرو هستید. برای مثال شما وارد تالار مشاهیر برج میلاد میشوید و با اسکن مثلا مجسمه سهراب سپهری یک داستان قتل برای شما روایت میشود و شما باید به دنبال سرنخ های بیشتری بروید.
مشکلات گیمیفیکیشن توریسم
هرچند گیمیفیکیشن در کسب و کار توریسم مهم است اما با توجه به ترند کلی گیمیفیکیشن در توریسم که استفاده از AR VR است باید توجه داشت که دو مشکل اساسی تهدید اصلی گیمیفیکیشن توریسم است که باید به آنها دقت داشت:
- هزینه بالا: تصور کنید که هزینه داشتن یک کینکنت چقدر است و چند نفر از پس هزینه آن بر میآیند؟یکی از مثالهای معروف در زمینه گیمیفیکیشن توریسم یک اپلیکیشن VR است که شما در آن با تغییر شرایط کلی به تمرین یوگا میپردازید. چند نفر قادر به بازی کردن چنین محصولی هستند؟
- گم شدن در تکنولوژی: یکی از دلایلی که البته شاید در ایران بیاهمیت باشد این است که افرادی که درگیر دنیای مجازی بشوند مخصوصا در VR ممکن است که در دنیای واقعی منزوی شوند برای اطلاعات بیشتر به پست اسکیپیسم مراجعه کنید.
جمعبندی
گیمیفیکیشن در توریسم به سمت تریپونچر میرود! تصور کنید که شما با یک بازی محیطی بفهمید که زندان اسکندر در یزذ چه ماجراهای جالبی داشتهاست. این مورد یک هیجان جدید و جذابیت زیاد را مخصوصا برای نسل زد خواهد داشت. در هر صورت اگر قصد انجام پروژهای در این زمینه دارید، میتوانید روی ما حساب کنید.
با توجه به اینکه ما اولین پلتفرم گیمیفیکیشن در ایران را برای ایجاد تریپونچر ایجاد کردهایم، میتوانیم بسیاری از ایدهها را بتوانیم با سرعت بسیار بالا توسعه دهیم. اگر مایل به انجام این کار هستید در صفحه درباره ما فرم مشاوره را پر کنید تا یک جلسه مشاوره رایگان داشته باشیم.
61 پاسخ
سوال ۱ روز ۱۸
به نظر من این احساس زمانی ایجاد میشه که ما از آدم های دور و اطرافمون یا کسایی که میشناسیم بیشتر تو یه موضوع تخصص داریم مثلا من حس میکنم تو زمینه گیم و روانشناسی شخصیت خیلی خفنم و از این خیلی لذت میبرم ولی خوب حقیقت اینه که ممکنه من اصلا تو این زمینه ها خوب نباشم، فقط از آدمایی که باهاشون برخورد داشتم یا میشناسم بهتر بودم
دقیقا درست میگی ذهن ما فقط بلده مقایسه کنه
روز نوزدهم سوال 1: وقتی بهم حس استاد بودن دست میده که از کارم نتیجه بگیرم یعنی بتونم کارهای تخصصی رو در حوزه کاری خودم بزنم
روز 18
سوال ۱ روز هجدهم:
من وقتی کسی ازم در مورد موضوعی سوال میپرسه و میتونم خوب و کاربردی راهنماییش کنم و جوابش رو بدم خیلی حس خوبی دارم و خودمو تو اون موضوع وارد و استاد میبینم!
یا وقتی یه کاریو نسبت ب اطرافیانم بهتر انجام بدم بازم حس استاد بودن بهم دست میده.
پس تو یه نگین واقعی هستی
سوال ۲ روز ۱۸
به جز تیم ما فقط یه تیم از موساد تونستن این اسکیپ رومو تموم کنن 🙂
جواب سوال 1 روز 18 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
راستش این سوالتم دوست داشتم، بذار من همین اولش ازت تشکر کنم بخاطر ذهن آمادهای که داری کامران!
حالا بریم سراغ جواب، من زمانی که تو یه موضوعی از هر دری که برم راهمو پیدا کنم احساس میکنم کاربلدِ اون موضوعم! یعنی چی؟ یعنی وقتی مثلن صورت سوال رو به هرشکلی که تغییر بدن، من خودمو نمیبازم و یه شکلی به همون جواب درست میرسونم خودمو!
میشه گفت تو بحث آموزش، ارتباطات و پیدا کردن کردن آدمای درست و حسابی من خوب عمل کردم همیشه! و از این بابت واقعا لذت میبرم.
یاد بده به منم
جواب سوال 2 روز 18 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
دوست دارم که بعد استفاده از محصولات و خدماتم، اینو از زبونش بشنوم: دمش گرم واقعا، اون پولی که دادم نوش جونش!
به بقیه هم بگه: ببین پولتو دور نریز بیا حرف منو گوش کن من تا تهش رفتم، ازینجا بهتر گشتم نبود، نگرد نیست! تامام!
چقدر بدن اینجور آدمای ناراضی!یه خانمی بود یسری دوره من رواومده بود بعد یه دوره ای از سایت من رو میخواست ثبت نام کنه میگفت چون اون دورتو پول دادم باید اینجا ازم پول نگیری مثلا! خلاصه که ما هم عملا پولی نگرفتیم بعدا زمانی که من سرباز بودم گفت که بیا این سایت رو بزن برای پایان نامه من !منم کلا اینجور چیزا رو پاس میدم به مهرداد خلاصه که مهردادم گفته بود اینقدر پولش میشه اینقدر پیش پرداخت بریز تا شروع کنم!خلاصه اینم نریخته بود و کارش عقب افتاده بود بعد همه گروهای گیمیفیکیشنی و.. میگفت اره حاتمی باعث شده که من یه ترم بیشتر شهریه بدم! چون حاضر نشده دیرتر پول بگیره!بعد منم برام عجیب بود گفتم بابا من اصلا درست کردم تو استاد مرد هرچیزی شد گفتی من این سایت رو نمیخوام من کل پولشو باس از جیب بدم مهرداد خلاصه بعد از منم با چند نفر دیگه همچین کاری کرد و همیشه یه حالت حق به جانبیم داشت!یعنی تنها آدمیه که من در تمامی حالات ممکنه بلاکش کردم اینستا واتساپ تلگرام تلفن عادی :))
من خب وقتی بهترین نتیجه رو گرفته باشم و یا در مقایسه با دیگران نتیجه بهتری گرفته باشم.
در مسائل ریاضی این حس رو دارم، همیشه سوالات چالشی رو حل کردم.
چه وقت راجع به موضوعی حس می کنی تسلط داری و کاربلدم؟
مثلا ما یه مجموعه داستان داریم، یکی که یک جلد از این مجموعه رو خونده میتونه بگه من با این مجموعه آشنا هستم و بقیه ش رو هم می خوام. یا از یک نویسنده چندین جلد کتاب داریم که اگر با نویسنده آشنا شوند بقيه آثارش رو هم می خوان.
کلا اگر بتونی تیپای شخصیتی متفاوت رو پیدا کنی و براشون مسیر کتاب خوندن تعریف کنی عالیه مثلا بگی دخترای 15 16 ساله یه تیپ خاصیشون بهشون کتابای ملت عشق و اثر مرکب و شعر فلانی و بعد کتاب فلانی رو بهشون بدم و به ترتیب این کتابا رو بهشون بدی .
بعد روی این کتابا بیا مسابقه بزار نظراتشون رو بپرس این حس رو بده که برات مهمن و..
سوال اول از دور هجدهم دوره گیمفیکیشن در کسب و کار: من وقتی بخوام تو کاری استاد شم میبینم بهترین اون کار کیه و میبینم بهترین اثرش و چجوری انجام داده وقتی نتیجه کارم با اون اثر برابری کنه میگم ایول حالا باید برم گام بعدی و نفر اولش بشم ..
یادمه بچه که بودم پاورپوینت و شروع کردم به کار کردن و با یه کتاب تو مدرسه نفر اولش شدم تا حدی که یه شب خوابش و دیدم … چند روز مریض شده بودم و سمت سیستم نرفته بودم خواب دیدم خواستم باهاش کار کنم بهم پیام داد سلام عزیزم چند روزه کجایی؟ و با هم حرف زدیم ..
از بس برام جالب بود هنوزم صحنه های خوابم یادمه:)
یکی از چیزای جذابی که این جور دوره ها برای من داره همینه که بیشتر دوستامو میشناسم
سوال ۲ :
خوبه این رفیق تون بگه من داشتم با محمد البرادعی صحبت میکردم درست یه ساعت قبل از ترور که بهم توصیه کرد سمت سایت خبری ایران انلاین نرو من همه برنامه هام بخاطر تحلیلاش بهم خورد . همه چی از سمت ایران شروع شد.
البته فان نبود خط آخر فکت بود
واو
جواب سوال 1 روز 18:
یه بار فقط این حس رو داشتم اونم یه جایی بودیم و یه دوربین نیمه حرفهای سینما دستمون بود لازم شد از یه صحنهای تصویر بگیریم تو اون لحظه هیشکی طرز استفاده از اون رو بلد نبود من تونستم اینکار رو بکنم خود منم زیاد نمیدونستم در این زمینه ولی چون بچه های دیگه وارد نبودن، این حس رو داشتم(حس کاذب) و اونا هم فکر میکردن من زیاد میدونم در کل من زیاد فکر نمیکنم تو یه زمینهای کاملا تسلط دارم
جواب سوال 2 روز 18 :
یه روز اتفاقی وقتی که داشتم تو یکی از خیابونای فرانسه قدم میزدم کریستین لوبوتین (صاحب برند lobutin) رو دیدم،اون منو نمیشناخت ولی من به خوبی میشناختمش و مطمئن بودم که خودشه حسابی رفته بود تو فکر منم که میخواستم باهاش حرف بزنم با خودم فکر میکردم که برم جلو یانه؟
به هر حال دلی به دریا زدم و رفتم جلو شروع کردم باهاش حرف زدن و احوالپرسی کردن و بعد دعوتش کردم به یه قهوه اونور خیابون که بریم بشینیم اونجا و گپی بزنیم با هم اونم قبول کرد وقتی داشتیم از خیابون رد میشدیم سرم رو برگردونم و به کاملا اتفاقی دیدم یکی از تو ماشین میخواد به کریستین لوبوتین شلیک کنه، من به سرعت هلش دادم افتاد رو زمین و تیر اون یارو خطا رفت و اینجوری من باعث شدم که نجات پیدا کنه، اونم خیلی ازم تشکر کرد بعد چند ماه دیدم یه مدل به اسم خودم طراحی کرد و فرستاد برام که تو کل دنیا فقط دست منه و هیشکی به غیر از من ندارتش، اینه داستان این کفشام!
احسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسنتتتتت
روز نوزدهم سوال 1: وقتی بهم حس استاد بودن دست میده که از کارم نتیجه بگیرم یعنی بتونم کارهای تخصصی رو در حوزه کاری خودم بزنم
مثل همه ما به نوعی
روز 18 سوال 2:
من بعد دیدن دوره علی حسینی تونستم عکسی ادیت بزنم که شرکت ادوبی اونو بعنوان برترین عکس ادیت شده دوران کاری خودش انتخاب کرد
سوال 3: تور ارزان ارمنستان که بدلیل مسابقاتی که در این تور برگزار میشود باید تعداد خرید بلیت توسط شما 2 به بالا باشد
آفرین
روز ۱۸ سوال ۱:
وقتیکه اگه ازم سوالی بشه تو اون زمینه بتونم طرف مقابلم رو به راحتی قانع کنم .
سوال ۲ : ما محصول خاص اینجوری زیاد داریم که دقیقا موجب خرید میشه
یه سری محصول هستن که تمام دست سازن و اصلا شبیه دیگری ازش نیست و فقط همون یه دونست و قیمتاشونم معمولا معقول نیست اما مشتری میاد و میخره چون میخواد فقط خودش اونو داشته باشه اینه که نمیدونم جواب این سوالت رو چجوری بدم چون ما تو این زمینه زیاد مانور میدیم
مثلا دقیقا به مشتری میگیم از این کار فقط همین یه دونه هست
اگه اشتباه فهمیدم سوال رو لطفا بهم بگو
آفرین
آفرین نه اوکیه
جواب سوال ۱ روز ۱۸ام از دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار:
وقتی که سوالایی که تو حوزه ی کاریم ازم پرسیده میشه رو بتونم کامل جواب بدم و بتونم ایده های جذابی رو ارائه بدم و به اون لولی که برا خودم در نظر گرفتم برسم.
احسنت
جواب اول روز هجدهم-گیمیفیکیشن در کسب و کار
متاسفانه زیادی بلدم چجوری چیزیو که میدونم به ساده ترین شکل به کسی یاد بدم.که گویا این روزا به جای نقطه قوت این یه نقطه ضعفه
اگه بتونس ساده توضیح بدی سخت توضیح دادنش که کاری نداره:)
همین دیگه میتونم ساده توضیح بدم دیگه
جواب دوم روز هجدهم-گیمیفیکیشن در کسب و کار
مثلا میگفتم کافه که همیشه برای قلیون میره یه توتون مخصوص داره که اولین بار از یکی از قبایل آفریقایی برای پادشاه عربستان آوردند.این یه رفیق داشته که رفیق راننده پادشاه بود از این توتون گیر میاره اونم میاره ایران کشت میده الان فقط توی این کافه و برای خودش که صاحب کافه است و این دوستمون میارن که همه وفاداره هم مشتری زیاد میاره
احسنت بعد اینم اضافه کن که 5 سال پیش یکی گفته مزرعتو مثلا 1 میلیارد میخرم طرف نفروحته
روز 18 سوال 1 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار
اگر مطلب هنری باشه از عکس العمل چهره افراد
اگر حرفه، علم و … باشه از درصد خطاش
چیزایی که ازش لذت بردم
یکی چایی رو خوشرنگ درآوردن،
یکی برنامه نویسی که خروجی درست میده (این خیییییلی خوبه)
زمانهایی هم که یه مطلبی رو ارائه میدی بعدش آدمایی که واقعا فهمیدنش میان ازت تشکر میکنن لذت بخشه
نه شخص خودت منظور سواله
خب اینا راجب خودم بود دیگه
روز 18 سوال 2 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار
هر کی میاد شرکت ما مدیرمون یه فرمولی هست بهش میگه و تاکید میکنه که اینو هیچ کس جز ما نمیدونه و منم فقط چون شمایید دارم بهتون میگم (حالا من درآوردی هم بود بود)
این مطلب فکر کنم راجب روابط آقایون صدق میکنه
آره مردا سریع خر میشن اینجوری
سوال 1 روز 18 :
من وقتی حس میکنم رو یه موضوعی تسلط کامل دارم که بتونم اونو به بقیه یاد بدم .
چون وقتی چیزیو یاد میدی افراد سوالای مختلفی از زیر و بمش میپرسن که اگه بتونی جواب بدی ینی کاملا مسلطی به اون موضوع .
مثلا ریاضیو یه مباحثیشو مسلط بودم و به بچه ها یاد میدادم برا امتحاناشون .
سوال 2 روز 18 :
یه واقعیتی که وجود داره اینه که بجز پیج من ، پیج فعالی تو زمینه اینشورتک فعالیت نداره .
اما چیزی که دوس دارم بگن اینه که :
این پیج insurtech98 رو میبینی هر هفته مطلب درباره استارتاپای بیمه ای میزاره و قراره پادکست هم اضافه کنه به بخش هاش .
اتفاقا ادمیناش ارشد IT میخونن و کارشناسیم بیمه خوندن . (اینو باید کاری کنم خیلی ریز متوجه شن )
بعدها هم میگن تازه یه استارتاپ بیمه ای هم راه انداخته تیمشون .
کلا کارشون درسته 🙂
خیلیم خشگلن:))
سوال 1 روز نوزدهم:
هر کاری که از نظر خیلیا سخته و من بتونم انجامش بذم و بهش مسلط بشم این حسو به وجود میاره
کار خلاف نکنی بوقت
B-)
سوال 1 روز 18
من وقتی که یکاری رو کامل انجام میدم و نتیجه درست رو ازش میبینم دیگه حس میکنم استاد اون کار شدم! حتی اگه یه دفعه فقط تونسته باشم؛ و خب بدی این داستان اینه که دیگه بیخیالش میشم و ادامه ش نمیدم
البته اون کار اگر چالشی باشه هرروز باید یه چالشی برات مطرح کنه که تو اینقدر سریع پا پس نکشی!
سوال 2 روز 18
توی این کلمه ای که سایت من باهاش لینک یک گوگله، دیجی کالا با میلیارد میلیارد خرج کردن لینک دومه!
(باشه تو زُرو)
حالا اون کلمه چی ست بریم شاخ جفتتون رو بشکنیم
سوال 2 روز هجدهم:
مثلا بگه این سایت رو میبینی؟ من همیشه از این سایت رزرو میکنم. همه سلبریتی ها هم برای اقامت شون از اینجا رزرو میکنن.O:-)
چه باحال
سوال 1 روز 18: من تو یادگرفتن نرم افزارا مخصوصا نرم افزارای طراحی این حس و دارم
سوال 2 روز 18: اون مصریه که ترور شده بود یادتونه؟ وتاگالری براش تابلو طراحی کرده بود و چون اون تابلو شخصا برا اون طراحی شده بود هیچکجای دنیا نبود من رفتم ترورش کردم و علاوه بر تابلوهاش ، کفشاش و بقیه وسایلشم مال من شد
عحب نامردی هستی:))
سوال دوم روز هیجدهم:
بابام وقتی یه چیزی میخره که ما میگیم چه خوبه و فلان میگه همین یکی بود که خریدمش قدرشو بدونید!
دوس دارم کسی از محصولات من خرید انقد راضی باشه که بگه همین یکی بود گیر من اومد!!
آره دیگه یعنی با این حرف دیگه بعیده که کسی به خریدش گیر بده
سوال 1 روز 18: موضوع زیاده راستش. ولی از اینکه توی مدیریت پروژه، فتوشاپ، طراحی بعضی از قسمتهای بازی و بازاریابی شبکه های اجتماعی و محتوا مسط شدم به نوعی، لذت بردم.
سوال 2 روز 18: توی بازی مثلا میشه از ایستر اگ استفاده کرد. یعنی یه محتوایی که یه جای خاصی از بازی هست (همون تلفنِ گوشۀ رستوران) که کمتر کاربری میره سمتش و اگر بره یه چیز باحال میبینه؛ مثلا یه موتور توی عصر حجر. بعدش اینو میتونه به خیلیا نشون بده.
به به اقا سینا افتخار دادید:)
سلام جناب حاتمی ایرج چوبدار هستم کارشناس فنی مهندسی مکانیک طراح و دانشجوی ارشد مدیریت بازاریابی جهانگردی جدیدا عضو سایتتان شده ام، تحقیقی در زمینه استفاده از گیمیفیکیشن در گردشگری مد نظرم هست. اگر اطلاعاتی در این زمینه دارید ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. جهت استفاده از محضر جنابعالی ممنون میشم به آدرس الکترونیک بنده پیام بدهید تا بتوانم بیشتر از تجربیات ارزشمند شما استفاده نمایم. سپاسگزارم
[email protected]
سلام یک کتاب دیگه توی این زمینه خوندم که توی سایت راجع بهش نوشتم واقعیتش من هرچی بلد باشم توی سایت میزارم همه استفاده کنن.
با سلام و عرض ادب :
استاد حاتمی بزرگوار اگر امکانش هست ممنون میشوم پی دی اف کتاب “گیمیفیکیشن برای گردشگری” را که برای تعدادی از دوستان ارسال فرمودین، برای بنده هم ایمیل یا واتساپ بفرمایید.
ایمیل : [email protected]
واتساپ : 09366342646
پیشاپیش از قبول زحمت جنابعالی ممنون و سپاسگزارم.
ارسال شد