در راستای آموزش اکتالیسیس به داستان زیر میپردازیم که توسط یوکایچو گفته شدهاست. برای راحت بودن مخاطب، این نوشته با نگاه اول شخص نوشته شدهاست. باید این نکته را در نظر گرفت که برای درک بهتر گیمیفیکیشن، حتما باید کتاب طراحی گیمیفیکیشن را خواندهباشید؛ در غیراینصورت به هیچ عنوان به مطالعه بخشهای مروبط به اکتالیسیس نپردازید.
داستان آغاز گیمیفیکیشن پیشرفته
بعد از اینکه مدتها با دوستانم بازی Diablo را امتحان میکردیم و به مراحل بالای آن رسیده بودیم، متوجه شدم که دوستانم دیگر به این بازی علاقهمند نیستند. آنها این بازی را حذف کردند و سراغ بازی دیگری رفتند. بسیار سرخورده شدهبودم. به خودم میگفتم که آیا بهتر نبود که بجای این همه ساعت بازی، یک زبان جدید را میآموختم و یا گیتار زدن را فرامیگرفتم؟
آیا بهتر نبود وقتی که میخواهم این همه زمان را صرف چیزی بکنم، این کار باعث این شود که در زندگی به جای بازی مرحله بالاتری کسب کنم؟ به مرور به این سوال اساسی رسیدم که آیا نمیشود یک بازی ساخت که هنگام بازی کردن سطح من در زندگی بالاتر رود؟ و به تدریج متوجه شدم که این بازی چیزی نیست جز زندگی.
اما همه میدانیم که بازی با زندگی عادی تفاوتهای زیادی دارد، به طور مثال در بازی، اهداف کاملا مشخص هستند؛ من میدانم اگر کار الف را بکنم، به مرحله بعد میروم. اما در زندگی هیچ چیز مشخص نیست، به طور مثال شما خواننده محترم، هیچگاه نخواهید فهمید مطالعۀ این صفحه، حرکت خوبی بوده است یا نه.
پس فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید زندگی خودم را وقف دو سوال اساسی بکنم:
1- چگونه میتوانم کاری کنم تا بازیها بامعناتر شوند؟
2- چگونه کاری کنم که زندگی سرگرمکنندهتر و جذابتر شود؟
در اولین جستوجو در اینترنت، متوجه شدم که شخصی به نام آقای Charles Coonradt در کتاب Game of Work به یک مسئله جالب پرداخته است.
معرفی کتاب game of work
وی متوجه این قضیه شدهاست که افراد زیادی حاضر هستند که برای مسائل ورزشی و کلاسهای ورزشی پول خرج کنند، اما این افراد حاضر نیستند برای افزایش مهارت در کاری که به واسطه آن حقوق دریافت میکنند، پول پرداخت کنند.
به طور مثال یک نفر حسابدار حاضر است برای کلاس بسکتبال هزینه کند، اما حاضر نیست برای کلاس حسابداری پیشرفته هزینه کند! وی در کتاب خود به این موضوع پرداختهاست که چرا شاهد این پدیده هستیم. وی 5 مورد را به عنوان پاسخ بیان میکند:
- در کلاسهای ورزشی، اهداف کاملا مشخص هستند.
- نگهداری امتیازات بهتر است.
- بازخورد بیشتر و با فاصلههای زمانی کمتری اتفاق میافتد.
- درجه آزادی بیشتر است.
- کوچینگ مستمرتر است.
همانطور که میبینید، تمامی اینها، ویژگیهایی هستند که در بازیها شاهد آن هستیم. حال سوال اساسی این است که آیا اگر این ویژگیها را که مربوط به بازی میشوند را بهطور مثال به محیط کار بیاوریم، شاهد بهبود این محیط خواهیم بود یا نه؟
همانطور که پیشتر نیز گیمیفیکیشن را تعریف کردیم، به این فرآیند گیمیفیکیشن میگوییم، یعنی تبدیل کارهای سخت و طاقتفرسا به کارهای جذاب و هیجانانگیزی که سرگرمکننده هستند.
نکته جالب این است که آمار شرکت گارتنر میگوید تا سال 2015، 70 درصد از 500 شرکت برتر دنیا از گیمیفیکیشن استفاده میکنند اما 80 درصد این شرکتها به دلیل طراحی نادرست شکست میخوردند!
4 پاسخ
سلام من به تازگی در مقطع کارشناسی ارشد برای موضوع پایان نامه ام گیمیفیکیشن را انتخاب کرده و به تازگی با وبسایت شما آشنا شده ام.
مطالبتون بسیار عالی است.
سپاس
ممنون لطف دارید
دوستگرامی جناب حاتمی خدا قوت
جسارتا بفرمایید کتاب game of work از کجا میشه تهیه کرد ؟ اصلا ترجمه شده!
با سپاس
سلام من در جریانش نیستم فقط میدونم کتاب خب خیلی قدیمیه صرفا اولین کتابی بوده که راجع به این موضوع صحبت کرده نه اینکه بخترین کتاب باشه کتاب برای 1984 ایناست فک میکنم