با توجه به اینکه گیمیفیکیشن یک پدیده نوظهور است و هر پدیده این چنینی ادبیات مخصوص خود را دارد تلاش دارم تا در این مقاله به بررسی اصطلاحات گیمیفیکیشن بپردازم. در حقیقت شما اگر اندکی بلاگ های مربوط به گیمیفیکیشن را مطالعه کنید با این اصطالاحات روبرو خواهید شد.(اگر هنوز نمیدانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)
گیمیفای کردن
به عمل استفاده از گیمیفیکیشن گیمیفای کردن میگویند. یعنی اگر برای مثال شما از گیمیفیکیشن در طراحی آموزش خود استفاده کنید شما طراحی آموزش خود را گیمیفای کردهاید. نکتهی مهم این است که بازیها را نمیتوان گیمیفای کرد! زیرا گیمیفای در محیطی موضوعیت پیدا میکند که ماهیت بازی ندارد.
انگیجمنت
انگیجمنت شاید یکی از اولین اصطلاحات گیمیفیکیشن باشد که میشنوید و آن را درگیری ذهنی ترجمه میکنند. وقتی شما ذهنتان درگیر موضوعی میشود شما انگیجد شدهاید. تفاوت مهمی بین سرگرم شدن و درگیر شدن وجود دارد شما گاهی با موضوعی صرفا سرگرم هستید اما این موضوع برای شما، درگیری ذهنی ایجاد نمیکند.
فان
وقتی میگوییم چیزی فان است معمولا خیلی راحت نمیتوانیم بگوییم منظور از این جمله چیست اما همه یک تعریف کلی از آن داریم عدهای اعتقاد دارند که هدف استفاده از گیمیفیکیشن، این است که کارهای خستهکننده و تکراری را فان کنیم. عدهای دیگر با مقولهی فان مشکل دارند زیرا برای مثال اگر در یک بازی کامپیوتری من با تفنگ شما را هدشات کنم این فان است یا خیر؟
مکانیک، داینامیک و آستتیکس
در تعریف مکانیک و داینامیک اختلاف نظر بسیار زیادی وجود دارد خود زیمرمن در کتاب rules of play تعاریف متفاوتی از مکانیک ارائه میکند اما معنایی که من در ذهنم همواره دارم به این شکل است که طراح بازی، یک سری قوانین را طراحی میکند(مکانیک) سپس این قوانین باعث میشود که برای مثال داشتن مقام در بازی اهمیت پیدا کند(داینامیک) و این منجر به احساس شادی شود(آستتیکس).
البته در مدل MDA منظور از آستتیکس احساس و شادی است اما در معنای کلی به معنای چیزی شبیه زیبایی شناختی است. در مجموع در بین اصطلاحات گیمیفیکیشن این موارد برای من گیج کنندهتر بود زیرا هر کسی به نوعی متفاوت آن را تعریف میکند. در کتاب طراحی اثربخش بازیهای آموزشی هم مباحث جالبی راجع به داینامیک اصلی شدهاست.
گیم(Game)
یکی از سخت ترین کلمه ها برای تعریف کردن کلمه گیم هست زیمرمن در کتاب rules of play از 17 تعریف متفاوت برای گیم پرده برمیدارد در خیلی از این تعاریف برای مثال مار و پله یا دبرنا بازی محسوب نمیشوند. یکی از تعاریفی که به واسطه استفاده بزرگان گیمیفیکیشن برای ما مهم است تعریفی است که برنارد سوت ارائه میدهد. در این تعریف بازیها موانع اضافی هستند که ما به صورت داوطلبانه میخواهیم آنها را حل کنیم.
پلی(Play)
یکی دیگر از کلماتی که تعریف کردن آن سخت است پلی هست. نخستین ادبیاتی که راجع به این موضوع وجود دارد در کتاب homo ludens اثر جان هایزینگا است.که با یک جمله طوفانی شروع میشود. “بازی از فرهنگ هم قدیمی تر است” علت این امر هم این است که حتی حیوانات هم بازی میکنند. به نوعی پلی یک واژه گستردهتر است که گیم زیرمجموعهای از آن میشود. در پلی شاید ما هیچ هدفی نداشته باشیم اما در گیم قوانینی وجود دارد که هدف بردن را بوجود می آورند.
ادامهی نقشهراه گیمیفیکیشن با پست انواع بازیکن.