همهی انسانها در زندگی خود یک سری نیازهای اساسی دارند که باعث ایجاد رفتارهای مختلفی میشود و رفتار افراد در لحظات خاص تحت تاثیر شدیدترین نیاز قرار میگیرد. هنگامیکه هریک از نیازهایی که فرد با آنها مواجه است برطرف میشود، تغییری در انگیزش او رخ خواهد داد. بدینگونه که به جای نیازهای قبل، سطح دیگری از نیاز اهمیت یافته و محرک رفتار جدید در فرد میشود. هرم مازلو اما در این زمینه چه میگوید؟
آبراهام مازلو، نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، این نیازها را به صورت یک هرم و تحت عنوان هرم مازلو تعریف کرده که نام دقیق تر آن هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو است. این نیازها در پنج دسته تقسیمبندی شدهاند که به ترتیب عبارتند از نیازهای زیستی، نیازهای امنیتی، نیازهای اجتماعی، احترام، خودشکوفایی و خودانگیزشی.
البته به هرم مازلو دو نیاز دانشاندوزی و شناخت و درک پدیدهها و نیاز به زیبایی و نظم نیز اضافه شده است. در کنار تقسیمبندی مازلو روانشناسان دیگری چون مک دوگال و فروید نیز تقسیمبندیهای مشابهی ارائه دادهاند که همگی تلاشی برای شناخت بهتر نیازهای بشری بوده است.
مک دوگال نیازهای انسان را به غریزههای اکتساب، سازندگی، کنجکاوی، گریز، جمعگرایی، ستیزهجویی، تولیدمثل، نفرت، خواریطلبی، ابراز وجود و … تقسیمبندی میکند.
فروید نیز این نیاز و غریزهها را به دو بخش غریزههای زندگی و غریزههای مرگ تقسیم کردهاست.از آنجا که زندگی انسانها به بازیها شباهت بسیاری دارد و اخیرا بازیهای تعاملی کاملا نمایانگر دنیای واقعی و ترکیبی از عناصر بازی و محیط شبیهسازی شده و کاملا هدفمند هستند، افراد در دنیای بازی هم یک سری نیازها دارند.
Slang و Rao در سال 2003 مدلی طراحی کردهاند که این مدل شامل یک سری نیازهایی است و از ابتداییترین تا بالاترین نیاز تشکیل و تقسیمبندی شدهاست و به هرم مازلو شباهت دارد. و به نوعی ترکیب هرم مازلو با گیمیفیکیشن آموزش است!
نیاز اول، آگاه بودن به قوانین بازی: فرد به عنوان بازیکن نیاز دارد که به تمام قوانین بازی آگاه باشد.
نیاز دوم، امنیت و ایمن بودن: دانستن اطلاعاتی که به بازیکن اجازه میدهد مدت کافی در محیط بازی باقی مانده و برای برنده شدن تلاش کند.
نیاز سوم، تعلق داشتن: player احساس خوبی نسبت به بازی و محیط آن داشته باشد و برنده شدن و پیروزی را امکانپذیر بدانند و آن را اتفاق دور از ذهنی تلقی نکنند !
نیاز چهارم، اعتبار داشتن: بازیکن کنترل کامل روی بازی و محیط آن داشته باشد.
نیاز پنجم، داشتن دانش و اطلاعات: بازیکن چالشهای بیشتر، استراتژیهای مختلف، موارد و آیتمهای مخفی موجود در بازی را کشف کرده و آنها را یاد بگیرد.
نیاز ششم، ظرافت و زیبایی: گرافیک خوب، جلوههای بصری و سایر زیباییهای بازی و محیط آن.
نیاز هفتم،نیاز به خودشکوفایی : بازیکن مطابق با قوانین بازی، قادر به انجام هر کاری باشد و در دنیای مجازی به یک play god تبدیل شود.
30 پاسخ
جواب 1 روز 4 وبینار گیمیفیکیشن:
یه روز بیماری به خاطر مشکل قلبی که داشته به دکتر ویلیام ویدرینگ مراجعه میکنه و دکتر هر کاری میکنه نمیتونه بیماری اونو درمان کنه. بیمار که امیدشو از دست داده بوده میره پیش یه کولی و یه گیاه دارویی ازش میگیره و مصرف میکنه. بعد از مدتی حالش خیلی بهتر میشه. دکتر ویدرینگ که این قضیه رو میشنوه، فوراً میره دنبال کولی میگرده و بعد از پیدا کردنش، ازش میخواد که راز داروشو بهش بگه. کولی هم قبول میکنه و گیاهی رو که ازش استفاده میکرده به دکتر نشون میده. این گیاه «دیجیتالیس» یا گل انگشت دانه هست. از عصاره این گیاه داروهایی مثل دیجیتوکسین و دیگوکسین گرفته شده که برای درمان نارسایی قلبی و آریتمی بکار میره.
جواب 2 روز 4:
مثلاً میشه یه بازی طراحی کرد که بر اساس شکایت اصلی هر بیماری، یه سناریو طراحی کرد که مرحله به مرحله برای بیمار معاینات و اقدامات تشخیصی مختلفی انجام میشه و توی هر مرحله نتایج مختلفی میگیریم. در آخر هم به یه تشخیص خاص می رسیم.
چه داستان جالبی بود
جالبه که شمالی ها یه داستان جالب دارن که یکی یه پری دریایی شکار میکنه و بعد این پری هم میگه من بچه دارم منو ول کنید بجاش یه چیزی بهتون میدم که عمرتون تا نسل ها زیاد شه و اون چیز سیر بوده:)
نمیدونم چرا ولی یاد این داستان افتادم
وبینار کرمان، روز ۴، سوال ۲:
میشه سناریوی یه بیمار برای دانشجو طرح بشه، چند اپشن در اختیار دانشجوگذاشته بشه و ازش خواسته میشه یک یا چند تاش رو انتخاب کنه. این اپشنها میتونه در مورد اقدامات تشخیصی باشه، اقدامات درمانی، شرح حال گرفتن و یا معاینه فیزیکی بیمار باشه. چنانچه دانشجو کاری رو انتخاب کنه که به نفع بیماره، بازی با ادامه سناریو ادامه پیدا میکنه و چنانچه کاری به ضرر بیمار انجام بشه، دانشجو از ادامه بازی حذف میشه. البته میشه امتیازی که در هر مرحله داده میشه متناسب با میزان مرتبط بودن یا نبودن گزینه انتخابی باشه. مثلا اگه کاری در حدی خطرناک بود که ممکنه منجر به مرگ بیمار بشه، بیشترین نمره منفی ویا پایان بازی رو بگیره. و اگه کارهای به نسبت کم خطرتر رو انتخاب کنه، نمره منفی کمتر داده بشه ودر مورد گزینه های مرتبط میشه این امتیاز مثبت هم فرق بکنه.
داستان بازی هم به نحوی باشه که اگه دانشجو یه گزینه خطرناک برای بیمار رو انتخاب کنه، بیمار واقعا فوت کنه تا دانشجو بفهمه که چقد کارش خطرناکبود. ممکنه منجر به اسیبهای دیگری بشه. و یا ممکنه مریض خوب بشه. یا اصلا هم خوب نشه. فک کنم پیچیده توضیح ندادم. البته امیدوارم
نه پیجیده شد من نفهمیدم:)
وبینار گیمیفیکیشن در آموزش پزشکی
روز 4 جواب سوال 1:
رشته من نانوتکنولوژی پزشکی هست، ریچارد فاینمن فیزیکدانی بود که نقش پررنگی در پیریزی علوم نانو داشت. کلاسهای جذاب و تکنیکهای آموزشی که به کار میبرد در زمان خودش بسیار زبانزد بود. سخنرانی معروفی در سال 1959 در انجمن فیزیک آمریکا با عنوان “در پاییندست، فضای زیادی وجود دارد” ارائه کرد که الهامبخش خیلی از محققین و دانشمندان در سوق دادن مطالعاتشان و فناوری به ابعاد ریزتر بود.
روز 4 جواب سوال 2:
مثالی که برای بازی 13 سرنخ گفته بودم مربوط به آموزش داروها و درمان بود، که سرنخها را به نوع دارو (قرص، شربت و …)، ساختار داروها، بیماری و اندامهای درگیر، نحوه تجویز تقسیمبندی میشد. به هر بازیکن چند بیمار با شرح حال مشخص تقسیم میشود، و بازیکن با توجه بیماری که در جریان بازی با آن مواجه میشود تصمیماتی جهت درمان میگیرد، نتایج این تصمیمات با توجه سناریوهای کارتها میتواند به بهبود و یا عوارض بدتر منجر ششود… . عوامل محدودکننده برای تصمیمات هم وجود دارد، اینکه هر روش درمانی را الکی به هر بیمار نباید تجویز کرد.
بازیکنی که درست و سریعتر (با ایدهگیری از last will) از بقیه کارتهای خود و سناریو خود را تمام کند برنده است.
آفرین خیلی خوب بود
سلام وبینار کرمان روز 4 جواب ۱ :
یه روز یه دختر بچه وارد داروخونه میشه و میخواد که معجزه بخره برای داداشش چون یه توپ کوچک داره توی سر برادرش بزرگ میشه و پدرش گفته که تنها راه درمان برادرش معجزه ست و اون همه پول توی قلکش رو برای خرید معجزه آورده ولی فرد توی داروخونه بهش میگه نداریم و دختر شروع به گریه میکنه تا اینکه یه نفر سرش رو نوازش میکنه و میگه ببینم چقدر پول داری پول رو از دختر میگیره و میگه وای تو دقیقا پولت اندازه خرید معجزه ست حالا بیا بریم برای برادرت بخریم و ۲ روز بعد برادرش رو عمل میکنه با همون پول دختر بچه .این فرد یه پزشک آلمانی بود که اسمش یادم نیست ولی داستان رو پروفسور سمیعی نقل کردن
جواب ۲ :
بازی به این صورته که در ابتدا به هر نفر سه تا کارت داده میشه در مورد ابزار ، جراح و نوع عمل (با اقتباس جواب قبلی دوستم خانم فرهادی) و بعد بازی شروع میشه و فرد شروع میکنه به حرکت کردن بعد از حرکت، فرد کارتی رو دریافت میکنه که بر مبنای کارت تصمیم میگیره که چه کاری رو انجام میده و بعد از تصمیم گیری کارت بهش میگه که باید چیکار کنه (حرکت سیستم بازی) و اینجوری روند یک جراحی شکل میگیره که ممکنه موفقیت آمیز باشه یا نه
همینکه جوابا رو میخونی و میگی با اقتباس یعنی کلی ذوق کردم آفرین
این بازی رو یروز اجرا میکنیم
جواب سوال ۲ روز چهارم:
سناریو بازی اینه که چندتا دندونپزشکن که میخوان شروع به فعالیت کنن، اول بازی یه سری کارت وجود داره که اسم استان های ایران توش نوشته شده، اول بازی بازیکنا هرکدوم یه کارت شانسی از بین ۳۱ استان برمیدارن، این میشه نقطه شروع هرکس تو نقشه، حالا همون کیس هایی که تو جواب دیروز گفتم به همون شکل که نفر سمت چپی برات طراحی میکنه با ۳ نوع کارت براتون چیده میشه و شروع میکنید به بازی، هر یه کیس که حل میکنید با توجه به این که تو کدوم استانید امتیازش فرق میکنه اگه استان بزرگتر باشه امتیاز بیشتره که این پشت کارت های استانا نوشته شده، با حل کردن هر کیس و طی کردن اون استان میتونید به یکی از استان های همسایه مهاجرت کنید و دندونپزشک اونجا شید و خب هرچی تعداد استانای بیشتر (و بزرگتر) داشته باشید به ازای هر کیس که حل میکنید پول بیشتری میگیرید. و حالا موضوع این پیش میاد که اگه دو نفر هم مرز بشن چی میشه، بین همه بازیکنا اگه یکی از این دونفر کیسی که دستشه زودتر از همه حل کنه اون میتونه استان نفر بغلیشو بگیره ولی اگه این دو نفر نتونن زودتر کیس جواب بدن بازیکن دیگع ای که کیس جواب داده یه دسته کارت برمیداره که توی اینا سوالای جواب کوتاه دندونپزشکی نوشته شده، دو نفری که با هم رقابت میکنن و میخوان استان بغلو بگیرن باید پول داشته باشن که بتونن به سوال جواب بدن، دو نفر پولو به بانک بازی میدن سر هر سوال و سوال توسط نفر سوم پرسیده میشه و هرکس سریع تر جواب بده امتیاز اون سوالو میگیره، تا ده تا سوال و هرکی امتیازش بیشتر شه استان بغلو میگیره، پول تو بازی برای جواب دادن به کیس ها و سفر به استان بغل خرج میشه. خلاصه اخرسر هرکی قلمرو بزرگتری داشته باشه اون برنده ی بازیه
عجب چيزي بود بازيه *_____*
این قشنگ ایده یه بازی رومیزی خیلی خوبه اولین جواب outstanding توی این دوره بود آفرینن
سلام شبتون بخیر
وبینار گیمیفیکیشن روز 4سوال1:
یه روز یه دختر که اهل سوار کاری بوده ، از اسب میفته زمین و لگنش از جا در میره، هر طبیبی برای مداوا میومده دختر اجازه نمیداده که بهش دست بزنه و مداواش کنه ،پدر دختر میگه دخترم پزشک محرم هست ومیخواد برای درمان تو تلاش کنه اما دختر قبول نمیکنه
تا اینکه یه طبیعت حاذق میاد و میگه من میتونم بدون دست زدن، لگن رو جا بندازم اما به یه شرط، پدر دختر خوشحال میشه و میگه چه شرطی ، طبیب میگه یه گاو چاق و فربه برام بیارید و اگر من موفق شدم در آخر گاو برای من : دو روز دیگه دختر رو به خونه من بیارید تا مداواش کنم ، پدر دختر قبول میکنه .
طبیب به شاگردانش میگه این دو روز چیزی به گاو ندید که بخوره نه غذا نه آب ، تعجب میکنن ولی به حرف طبیب گوش میدن ،
دو روز بعد دختر رو میارن و طبیب میگه دختر رو سوار گاو کنید و پاهاشو زیر شکم گاو محکم بهم ببندید .
بعد میگه برای گاو غذا و آب بیارید ،گاو که به شدت گشنه و تشنه بوده شروع به خوردن میکنه و شکمش بزرک میشه ،وقتی آب میخوره بیشتر بزرگ میشه و دختر جیغ میکشه به آب نمک اضافه میکنه و گاو آب بیشتری میخوره تا بالاخره صدای جا افتادن لگن دختر میاد
گاو میشه برای طبیب و دختر خوب میشه
اون طبیب ابوعلی سینا بوده .
روز 4سوال2:
طبق تقسیم بندی که شب گذشته داشتم
نوع عمل ، متخصص مربوط ، ست ابزار
بازی به این صورت هست که با انتخاب کارت اول یه عمل مشخص میشه که باید برای بیمار بهترین تصمیم رو بگیریم ولی تصمیم ما یا شرایط رو بهتر میکنه و باعث بهبود میشه یا شرایط رو وخیم تر میکنه
اگر وضعیت بدتر بشه، همراه بیمار با شکایت و نارضایتیش باعث کاهش امتیاز بشه و مثلا یه کارت ذره بین بسوزه یا اینکه طرف مقابل یه سوال بپرسم و زودتر پیش بره که به ضرر اون فرد میشه و اگر همه چیز خوب پیش رفت با تشکر همراه بیمار همراه بود با دادن امتیاز باعث پیشرفت سریع تر بازی بشه.
عجب داستانی:))
همین بازی رو قراره عملا ادامه بدیم و یچیز خیلی خوب ازش بسازیم
وبینار کرمان روز چهارم
۱: هنگام ساخت بیمارستان معتضدی جهت انتخاب مکان ساخت با رازی مشورت گردید. رازی دستور داد قطعههای مساوی گوشت را در محلههای گوناگون شهر بیاویزند و مکان بیمارستان را جایی انتخاب کنند که گوشت آنجا دیرتر از مناطق دیگر فاسد میشد.
۲: میشه برای این کار چند تا کارت اضافه داشته باشیم که مثلا اگر درمان ۱ انجام بشه نتیجه اش بشه کارت ۱ که خوندخ شه و بهش عمل بشه و اگه و اگه درمان ۲ انجام شد، نوشته ی روی کارت ۲ خونده شه و انجام بشه.
نوشته روی این کارت ها می تونه یه سری داستان باشه مثلا روی کارت ۱ این باشه که بیمار عد از خوب شدنش با دکتر ازدواج کنه، روی کارت ۲ این باشه که مثلا بعد از بهبودی برای پزشکش هدیه بیاره و کلا یه روندی از داستان داشته باشیم
فک کنم توی عربی داشتیم این داستانه رو
چرا بیمار باید بعد خوب شدنش با دکتر ازدواج کنه آخه:))
جالب بود اتفاقا توی سایت یسری بازی معرفی کردیم بازی های رومیزی که بهترین بازی های سال شدن یه بازی راجع به خواستگاری کردن هست
وبینار کرمان،جلسه۴
سوال۲ :
به نظرم برای یادگیری نحوهی مراقبت از بیماران میشه از این نحوهی داستان گویی بهره برد به این صورت که بعد از هر مرحله انجام مراقبت نتیجه را مشخص میکند و حتی میتوان در طی مسیر با سوال در رابطه با اینکه به نظر فرد آیا میتوان از روش a یا روشb میتوان استفاده کرد؟ و چالش هایی که در طی انتخاب هر مرحله وجود دارد.
آره یه ساختار درختی ایجاد میشه و نکتش اینه که طرف میتونه برگرده و از اول با انتخابای متفاوت بازی کنه هر بازی انگار یادگرفتن مطلب جدیده
جواب سوال ١، روز چهارم:
براي پر كردن كانال ريشه ي دندون هايي كه انتهاي باز دارند، مثه دندون اطفال خيلي چالش وجود داشته، چون تقريبا همه ي مواد دندون پزشكي به رطوبت حساسن و در حضور خون و بزاق، ست شدنشون به تاخير ميافته؛ دكتر ترابي نژاد كه متخصص اندو بوده، و پدرشون بنا بوده يه روز ميشينن فك ميكنن چه ماده اي ميشه استفاده كرد كه در حضور رطوبت به جاي اينكه شل بشه، سفت بشه و به ياد سيمان ميافتن كه توي بچگي ديده بودن پدرشون باهاش كار ميكنه و اينطوري ميشه كه از روي سيمان، سمان هاي دندونپزشكي و بعدا با يه سري اصلاحات mta رو ميسازن.
جواب دو:
يكي از بهترين استفاده ها براي اين بازي، يادگيري اورژانس هاي دندانپزشكي توي مطبه؛ اينطوري كه يكسري كارت وجود دارن كه روي هر كدوم اطلاعات يك بيمار ( از سن و جنس و بيماري هاي زمينه اي ) و كاري كه ميخواد براش انجام بشه(مثلا جراحي مورد نظر) و مورد اورژانسي اي كه پيش اومده روش نوشته ميشه واين
كارت ها توي بوردي كه بازي توش انجام ميشه گذاشته شدن،
حالا هر كسي تاس ميندازه و هر عددي آورد كارت اون خونه رو برميداره و بايد انتخاب كنه كه چه كاري ميخواد انجام بده، با توجه به انتخابش، كارت بهش گفته كه به كدوم خونه بره. توي هر نوبت هر كسي يك انتخاب ميكنه و در نهايت هر كسي بتونه بيمارش رو نجات بده ، يه الماس ميگيره،
وقتي الماس ها به تعداد مشخصي برسن، فرد ميتونه باهاشون خريد هم بكنه مثلا، دستگاه اكسيژن يا دفيبريلاتور بخره و تا قبل از اون از گزينه هايي كه اين دستگاه هارو دارن نميتونه استفاده كنه.
هر كسي كه يك بيكار رو نجات داد ميتونه تاس بندازه و يك بيمار ديگه رو انتخاب كنه و شروع به بازي كردن با اون بكنه؛
وقتي همه ي بيمار ها تموم شدن( ممكنه يكي يه بيماري رو بكشه و خب بايد بيمار جديدي رو شروع كنه اما چون اون بيمار خوب نشده، يني هنوز تموم نشده) هر كسي الماس بيشتري داشت برنده ميشه.
من با اجازت این داستانه رو برای بقیه تعریف خواهم کرد خیلی جالب بود
آفرین جوابات داره خیلی بهتر میشه
وبینار گیمیفیکیشن و سلامت کرمان
روز 4 سوال 1:
“داستان مارشملو”
مارشملو یکی از شیرینی های مورد علاقه ی کودکانه به طوری که بعضی از بچه ها حاضرن به خاطر به دست آوردنش کلی سختی تحمل کنند!
یه روان شناس به نام والتر میشل یه سری کودک رو به اتاقش دعوت می کنه وبه هر کدوم یه مارشملو میده و بهشون میگه اگر جلوی خودتون رو بگیرید و این مارشملو رو نخورید یه مارشملوی دیگه بهتون میدم و بعد اتاق رو ترک می کنه و از پشت در به طوری که بچه ها اونو نمیدیدن بچه ها رو زیر نظر می گیره و ازشون فیلم می گیره .یکی از بچه ها چشماشو می گیره که مارشملو رو نبینه که وسوسه نشه بخورتش:)یکیشون میپره بالا پایین که فراموش کنه مارشملو روی میزه..یکیشون زبونشو نزدیک مارشملو می بره و نمی تونه جلوی خودشو بگیره و مارشملو رو جا میده توی دهنش:) 30 سال بعد اون روان شناس میره دنبال این بچه ها میگرده بعد می فهمه اونایی که تونسته بودن جلوی خودشونو بگیرن و مارشملو رو نخورن همشون به جاهای خوب رسیده بودن و اونایی که مارشملو رو زود خورده بودن موفقیت خاصی تو زندگیشون به دست نیاورده بودن!
در واقع نتیجه اخلاقی این داستان اینه که کسی که بتونه خودش رو کنترل کنه و self-controlداشته باشه می تونه بهتر از دیگران به اهدافش برسه!این فیلم موجوده و من هراز گاهی دوباره نگاهش می کنم و کلی می خندم و داستان این بچه ها تا همیشه توی ذهن من می مونه:)
واقعا داستان جالبیه توی اینستام یه سوال نزدیک به این گذاشتم مربوط به آزمایش پولیوی
وبینار گیمفیکیشن در سلامت کرمان
روز 4 سوال 2:
از نگاه من این بازی به شکلی می خواد به بازیکن ها بگه مسئولیت تصمیم گیری هات و در اسکیل بزرگتر اتفاقای زندگیت رو برعهده بگیر!یعنی تو اگر هر تصمیمی بگیری روی قدم بعدیت تاثیرگذاره و این تصمیم تو ا و نباید دنبال مقصر باشی!
حالا ما می تونیم از این بازی برای جایی که تصمیم گیری criticalهست استفاده کنیم .مثلا فرآیندی که باید توی ا.رژانس طی بشه و بیمار امداد های اولیه رو دریافت کنه تا از مرگ نجات پیدا کنه یا حتی مسیری که آتش نشان ها باید طی کنند و تصمیم گیری هایی که باید بکنند تا آتش رو خاموش کنند یا مثلا مانور زلزله ..از نظر من توی همچین موقعیت هایی میشه به شکلی از این بازی استفاده کرد و برای تصمیم های فرد ریوارد و پنالتی در نظر گرفت ..
قشنگ دید مهندسیت مشخصه متفاوت از بقیه جواب میدی
سلام
وبینار گیمیفیکیشن در سلامت کرمان روز چهارم
پاسخ ۲:
فرض کنیم هدف بازی اینه که منجر به مرگ مریض بشه، یعنی اگه ما ببریم مریض از مرگ نجات پیدا میکنه و اگه بازی ببره مریض میمیره.
اینطوره که یه کارت وسط میز گذاشته میشه که اسم اون بیماری یا عارضهای هست که مریض به خاطر اون اومده بیمارستان، هرکس در نوبت خودش میتونه ۲تا اقدام یا مداخله برای بیمار انجام بده و بعد نوبت نفر بعد میشه، طبیعتا ممکنه هرکسی اشتباهی در روند تشخیص یا درمان مرتکب بشه و در این صورت ازش امتیاز کسب میشه اما هدف تیم این بود که مریض زنده بمونه پس وظیفه نفر بعد این هست که بتونه تصمیمی بگیره و اقدامی رو انجام بده که اشتباه نفر قبل جبران بشه و اتفاقی برای بیمار نیفته.
هر بار که نوبت خود بازی میشه و یه کارت میکشیم روی اون کارت یه اتفاق بد جدید برای بیمار میوفته یعنی یه مشکل به مشکل اصلی بیمار اضافه میشه و یا یه بیماری زمینهای داره یعنی مثلا متوجه میشیم بیمار غیر از دل درد که به خاطرش اومده بیمارستان دیابت هم داره… خب حالا ممکنه اعضای تیم در نوبت خودشون مداخلهای رو انجام داده باشن که با این اتفاقی که این کارت بیان میکنه ناسازگار باشه، مثلا دارویی تجویز کرده باشن که برای دیابت خطرناکه. در این صورت اون فرد یه نوبت بازی نمیکنه در نتیجه زودتر نوبت خود سیستم میشه و بنابراین شانس مرگ بیمار بیشتر میشه. و بازی تا وقتی که شرایط بیمار بهبود پیدا کنه و یا فوت کنه ادامه پیدا میکنه.
حالا فایدهش چیه؟ اول اینکه کار تیمی تقویت بشه و دانشجوها بدونن تحت هر شرایطی هدف زنده موندن بیمار هست پس اگر نفر قبل اشتباه کرده باید یه جوری درستش کنن.
دوم اینکه یاد بگیرن در دنیای واقعی چقدر دونستن تاریخچه بیماری مریض مهمه، مثلا اگه همون اول بدونن مریض دیابت داره خب قطعا دارویی که برای دیابت کانتراندیکاسیون داره تجویز نمیکنند.
و آخر اینکه اصلا بدونن همیشه باید حواسشون باشه دارویی(یا اقدام) رو تجویز کنن که کمترین عوارض و تداخلات و… رو داشته باشه مثلا اگه دارویی که مرحله قبل تجویز کردن جزو کم عوارضتر ها باشه یا با دیابت ناسازگار نباشه دیگه سیستم بازی نمیتونه شانس مرگ بیمار رو افزایش بده.
خیلی خیلی خوب بود آفرین خیلی این جوابت از روزای قبلت بهتر بود
روز ٤ وبينارگيميفيكيشن
سوال ٢: از نظر من زندگی سراسر انتخاب و تصمیم گیری و بازخورد همین انتخابها است روی همین حساب بازی هایی که بر اساس شانس باشه و انتخابی نباشه رو قبول ندارم مثل مار و پله و ….
کامنت ها رو خوندم باید بگم که عالی بودن و کلی یاد گرفتم ، بازی سرنخ را با توجه به کمی تغییر برای دانشجویان رشته ارتوپدی به این صورت که : صفحه هایی که دراختیار هر بازیکن قرار داده می شه حکم یک مرکز درمانی را دارد و سه تعداد کارت در آن جا می گیره که هر کدام از این کارتها علائم و مشکلاتی است که یک بیمار داره ، در کنار آن چند راه تشخیص و درمان هم وجود داره ، گاهی درمان باید ترکیبی از چند روش درمانی باید باشه تا بیمار کاملا درمان شه و گاهی هم با یک روش درمانی به نتیجه می رسه ، اما تشخیص و درمان به عهده دانشجو است اگر بهترین راه درمان رو انتخاب کند و بیمار خوب بشود امتیاز بازی دست خودش همراه با ذره بین می ماند و می تواند کارتهای بهدی رو هم برداره و تشخیص بیماری بده و اگر تا آخر یعنی کارت سوم هم پاسخ داد صفحه کارتها رو داره و مجوز مرکز درمانی رو هم می گیره و بازی و می بره اگر نتونه با تشخیص و درمان درستی بده مجبور هست ذره بین رو به نفر بعدی بده تا اون بازی رو پیش ببره و به همین ترتیب ، اگر تعداد خطاها و اشتباهات بیشتر بود صفحه کارت هم از بازیکن گرفته می شه و هیچ وقت نمی تونه مرکز درمانی داشته باشه .
سلام و وقت بخیر آیا این امکان وجود دارد که به طریقی از مشاوره و آموزش شما بهره مند شویم؟
سلام بله بعد از ظهر واتساپ پیام بدید
09120257856
دوره مقدماتی گیمیفیکیشن
روز 3 سوال 1:
هرچی فکر کردم یادم نیومد چیزی
روز 3 سوال 2:
بازی روز قبل خودش با داستان شروع میشه ولی اگه بخوایم جریان بازی رو داستانی کنیم میتونیم اینشکلیش کنیم که چنتا کاراکتر داشته باشه بازی و هرکدوم از فرزندان یه ویژگی داشته باشن و پلیر ویژگی هارو ببینه و انتخاب کنه کدوم رو برمیداره و بازی میکنه
برای مثال ویژگیای کرکتر دیوید:
1.با پسرِ آقای خوزه مشکل داره
2.دچار بیماری x هستش
3.به چند زبان مسلطه
حالا پلیر تصمیم میگیره دیوید رو انتخاب کنه. حالا تو بازی به صورت داستانی کاربرد این ویژگی ها برای پلیر مشخص میشه.
مثلا میاد یه خونهای با قیمت ۱۲۰هزاردلار بخره ولی بازی بهش میگه این خونه مال آقای خوزه هستش و تو نمیتونی بخریش.
یا میاد مثلا برای خرج پولش مقداری کوکایین بخره ولی چون اون بیماری خاص رو داره نمیتونه کوکایین مصرف کنه و از راه خرید کوکایین پولشو خرج کنه.
یا مثلا یکی دیگه از روش های خرج پول اگه سفر باشه چون به چند زبان مسلطه میتونه به کشورای بیشتری سفر کنه و پول خرج کنه درحالی که گزینه سفر به بعضی کشورای دیگه برای بقیه کرکترا که به زبان های زیادی مسلط نیستن قفله.
آفرین سینا جوابات خوبن