تغییرات گستردهd رفتار مصرفکننده و افزایش رقابت در صنایع مختلف باعث ایجاد روندها و دگرگونیهای زیادی در ساختار کسب وکارها شده است. صنعت غذا یکی از این صنایع است پس به وجود آمدن گیمیفیکیشن در غذا اجتناب ناپذیر است! (اگر هنوز نمیدانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)
از گیمیفیکیشن غذا در چه قسمت و بخشهایی از صنعت غذا میتوان استفاده کرد ؟
با طراحی گیمیفیکیشن در غذا و استفاده از آن در جهت برقراری و تعامل با مشتری میتوان نتایج مثبت گرفت. در واقع گیمیفیکیشن در صنایع غذا میتواند:
- برای پلتفرم های آنلاین کاربر جدید وفادار جذب کند.
- طراحی بازی نمایشگاهی برای حضور بهتر و بیشتر دیده شدن در نمایشگاههایی مثل اگروفود.
- باعث افزایش وفاداری مشتریان و تکرار قصد خرید مجدد در آن ها می شود.
- برای کاربران درگیری ذهنی ایحاد کند و نرخ در گیری کاربر را افزایش دهد.
- تبدیل امتیاز ها به ترافیکی که منجر به خرید می شود.
- ایجاد سرنخ و lead generation
- آگاهی از نام تجاری افزایش مییابد و کاربران مبلغ و مروج نام تجاری میشوند.
- عملکرد کارکنان مشغول به کار را در رستوران،کافه و.. افزایش میدهد.
- گرفتن اطلاعات از کاربر
این دستاوردها تنها قسمت کوچکی از پیاده سازی گیمیفیکیشن، در صنعت غذا است که میتواند در نهایت منجر به فروش بیشتر،برندسازی قوی تر و خلق واحد بازاریابی قویتر شود.
گیمیفیکیشن غذا : مثال Foodzy
در ابتدای ماه جولای Foodzy فعالیت خود را در آمستردام استارت زد، پس از سه ماه آزمایش بتا این شرکت توانست 3000 نفر در 55 کشور مختلف را دور هم جمع کند و وارد مرحله تجاری خود شود. این سایت و برنامهی تلفن همراه، شما را قادر میسازد تا عادتهای غذایی خود را با پیگیری رفتارهای مفید در مورد غذاهای سالم، کاهش وزن و نظارت کلی در طول زمان، پیگیری کنید. به این کارها، بازی مثبت میگوییم.
ایدهی اصلی به این صورت است: این اپلیکیشن از کاربران میخواهد غذاها و دستورالعملهای فردی را که مصرف میکنند در پایگاه داده به صورت روزانه وارد کنند، تا میزان کالری مصرف شده را کنترل کنند. کالریها با نسبت یک به بیست به دیتا تبدیل میشوند و بدین ترتیب سیستم بهینهسازی مقدار کالری مورد نیاز روزانه (با توجه به داده هایی مثل قد، وزن و فعالیت بدنی وارد شده در طول ثبت نام) محاسبه میشود.
در صفحهی پروفایل میتوانید خلاصهای از وضعیت استفاده دوستانتان وسایر افراد را مشاهده کنید و شاخص کالری و افراد برتر را نیز ببینید. همچنین این سیستم به شما اجازه میدهد تا دوستان خود را از طریق شبکههای اجتماعی (فیس بوک و توییتر) دعوت کنید تا یک جامعه و اکوسیستم دوستانه ایجاد کنید. در ضمن این امکان وجود دارد که در زمان واقعی ببینید چه کسی غذا میخورد و چه حجم از کالری مصرف میکند.
در این مثال گیمیفیکیشن غذا از عناصر گیمیفیکیشن مثل مدالهایی استفاده شده که هر کدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد. در حال حاضر بیش از 50 نوع جایزه دیجیتالی بازشدنی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده وجود دارد. مدالها عموما به سه دسته تقسیم میشوند:
- مشارکت ودرگیری: این مدال جایزهای است برای کاربرانی که طی یک بازه زمانی وارد پروفایل خود میشوند و وضعیت (Status) خود را آپدیت میکنند.
- سرگرمکننده: مدالهایی برای خوردن شام اسپانیایی به جای تعداد زیادی اسلایس پیتزا!
- سلامت: این نوع از پاداش ومدال برای تحرک و پاداش رفتارهای سالم و مفیدی مانند کاهش وزن، افزایش مصرف غذاهای حاوی ویتامینهای خاص و یا امگا 3 اختصاصا داده میشود. نمونههای مشابه را در صفحه گیمیفیکیشن سلامت ببینید.
گیمیفیکیشن غذا نمونه ایرانی
در سال 1393، یکی از کافی شاپهای تهران نمونهای گیمیفای شده را طراحی و پیادهسازی کرد. به این صورت که برای مشتریان کارتهای خانهداری طراحی شد که با هر بار خرید و سفارش از کافه امتیاز خاصی میگرفتند و خانهای تکمیل میشد.
بعد از تکمیل خانهها میتوانستند سفارش رایگان جایزه بگیرند. نتایج نشان داد از میان 23 محصول ارائه شده در این کافی شاپ 38 درصد افزایش فروش داشت. همچنین 68 درصد از مشتریان خواهان گسترش طرح به سایر محصولات منو را بودند. که نشان از موفقیت این طرح بود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که تعداد مشتریان ثابت افزایش یافت و خرید مجدد مشتریان ثابت نیز بیشتر شده بود.
سخن آخر در مورد گیمیفیکیشن غذا
گیمیفیکیشن در کسب و کار غذایی، پیچیدگی و رقابت افزایش یافته است در نتیجه ، وفاداری مشتری ودرگیر کردن مشتری در این صنعت سختتر شده است. از این رو استفاده از گیمیفیکیشن غذا، حرکت هوشمندانه و کلیدی خواهد بود .
مهم است که در این صنعت که وفاداری معنای کمی دارد کاری بکنیم که مشتری تجربه خوب و خاصی از شما داشته باشد باید تلاش کنید کار ساده ای مثل غذا خوردن را به یک تجربه دیگر تبدیل کنند. همچنین دیدن این پست راجع به گیمیفیکیشن مک دونالد نیز خالی از لطف نیست.
84 پاسخ
جواب سوال دوم روز 18 گیمیفیکیشن در بازاریابی :
از روز اول یه کارت به اونا داده میشود که با هر بار استفاده از اون رستوران یه امتیاز بهش داده میشود بعد از 10 امتیاز یه وعده غذایی خاص اون رستوران بشون داده میشود و پس از ده بار صفر میشود ولی سکه هم همزمان میگیرد که در کل اگر به 30 برسه طرف میتونه از گردونه شانس استفاده کنه که این گردونه شانس مثلا در روز خاصی اجرا میشه و گزینه هاش میتونه اینا باشه(پوچ ، دیدار با یه بازیگر ، دیدار با یه خواننده ، یه بلیت دو نفره کنسرت ، یه روز آشپزی کنار سر آشپز و …)
یچیز خیلی مهمی که اینجور سیستما داره اینه که داری تخفیف میدی! من اینو دوست ندارم میشه یکاری کرد که بقیه فک کنن داری بهشون پول میدی ولی اخر ندی:))
سوال دوم روز هیجدهم
یه گیمیفیکیشن جذاب میتونه این باشه که اعلام میکنه هرکی اومد اینجا میتونه تاس بریزه اگه جفت شیش اورد غذاش رایگان! حالا از اون همه آدم که رفتن جاهای دیگه غذا بخورن چیه میان یه تاس هم میندازن دیگه…. فقط کافیه اونجا مطرح شه
اره هست این خیللی جاها یچیز دیگه هم بعضیا دارن اینه که مثلا یه ساندویچ خفن دارن خیلی گندست قیمتش 70 تومن مثلا میگن اگه تونستی تا اخر بخوری برات مجانیه! عکستم میگیریم میزنیم به دیوار
سوال اول روز هیجدهم:
یه اپ مینویسیم که قبل از سفارش این پیتزاعه باید پیتزا رو بپزن و بازی شو جوری طراحی می کنیم که هر مرحله 3 تا آپشن داشته باشه که یکیش باعث میشه پیتزا عالی شه یکیش خراب یکیش هم معمولی
فقط اگه طرف تونست یک بار پیتزا رو تو مراحل درست بپزه یکی رایگان برای اولین سفارشش برنده میشه
اینجوری پختشم یاد میگیره
نصب همچین اپی سخته! اطلاع رسانیش سخت تر
سوال اول روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی :
روی جلد پیتزا خیلی واضح عکس دوتا پیتزا باشه یکی خیلی زشت و داغون یکی خوشمزه و شیک.
وسطشون هم یه کاراکتر که داره به جفتش اشاره میکنه و میگه کدوم و میخوای؟
سمت پیتزا خوبه یه qr code باشه طرف تا اسکن میکنه دستور العمل براش بیاد
حرف روی پیتزات چیه
ریز زیرش بنویسه اگه میخوای حرف روی پیتزات درست شه موقع پختش این دستورالعمل رو اجرا کن
این جمله روی جلدش باشه
کسایی که خوب درستش کردن با یه هشتگ مثلا ” #یانخور_یا_خوشمزه_بخور” فیلم های کوتاه از لحظه درست کردن میزارن در اینستاشون و به قید قرعه بشون تخفیف داده میشه مثلا در ادامه و با فرض جمله قبل
یه فلش که به پشت جعبه پیتزا اشاره میکنه :
پشتش جلد یه عکس با پیتزا خوب توش یه کد باشه حالا این کد و با هشتگ در اینستا میزنه و ویدیو کسانی که دستور العمل رو زدند و تعریف کردند نشون میده
تو بکگراند پیتزا بد هیچی نباشه
هشتگت عالی بود خیلی جال کردم الان هشتگ اینه ! #درون-بر یا #درون-پز حالا من نمیدونم کی با شنیدن این چیزی میفهمه!
جواب اول روز 18 گیمیفیکیشن در بازاریابی:
دستورالعمل پشت جعبه نوشته شده، بیایم بگیم یه کد قرعه کشی هست، باید حروف اول هر کلمه از این چند خط دستورالعمل رو کنار هم بزارین تا کد قرعه کشی رو پیدا کنین. مثلا اگه کل دستوراعمل ۳۰ کلمه هست، حروف اول این ۳۰ تا رو کنار هم بزاریم تا کد دربیاد، بعد بگیم کد رو فلان جا ارسال کنین اگه درست بود پیام شرکت موفقیت آمیز در قرعه کشی رو دریافت میکنین.
چه جالب یه arg معروف اینجوری شروع میشه
سوال اول از روز هجدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : به نظرم خوبه یه بازی رو جعبه ایجاد کنیم چون جعبه محصول آخرین راه ارتباطی ما با مخاطب قبل از مصرف هست … از این لباس ها هست پولکیه دست میکشی روش مثلا سیاه میشه باز دست میکشی سفید میشه … میتونیم رو جعبه رو یه همچین چیزی درست کرد که … (نمیدونم چطوری بگم کاش میشد ویس بزارم) حالا بهر حال عرض میکنم … مثلا پیتزامون پمیناست یه ردیف ۵ در ۵ بخاطر حروف پمینا مثلا یه ردیف ۵ تا حرف پ پ پ پ پ و … هر کدوم از این حروف رو میشه کشید تا بصورت نواری باز شه منتها فقط یکی از این حرف ها در هر ردیف این قابلیت و داره بقیه نه … بقیه زود کنده میشن چیزی شبیه به این نوار های مخصوص باز کردن بیسکویت هست .. که اگه مخاطب کشید و این زبانه وصل نوار بود روی اون نوار اولین حرف مرحله اول تهیه غذا نوشته شده … دوباره مرحله دوم به همین ترتیب ۵ تا زبانه م که ۴ تاش پوچ هست و یکیش وصل به نواری هست که پیچیده شده دور جعبه و مرحله دوم از تهیه پیتزا رو آموزش داده تا ۵ تا حرف همینطوری …
حالا طی کمپین به مخاطبا میگیم جعبه رو که باز میکنید از مراحل باز کردن جعبه از خودتون فیلم بگیرین و کسی که بطور شانشی(چون همین موردی جز شانس نمیتونه تو شناسایی زبانه های اصلی راهنما باشه) همه ی زبانه ها رو درست انتخاب کرد تا ×سال امکان استفاده از هر محصولی از محصولات شرکت رو بطور رایگان خواهد داشت …. حالا این لالوها خودمونم میتونیم یه شیطنت هایی برای داغ شدن کمپین بکنیم.
فک کنم وویسم کافی نباشه باس ویدیو بگیری:) من که نفهمیدم اصلا چی شد:))
روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول
دوستان ایده های خیلی خوبی مطرح کردند اما قاعدتا ما در جایگاه مشاور نمی تونیم کلی هزینه روی دست کارفرما بگذاریم که بیا جنس جعبه را عوض کن یا … بعدم باید اینو قبول کرد که مشتریان این محصول از طیف های سنی و اجتماعی مختلفی هستند مثلا مادربزرگ یکی از دوستان من حجم زیادی از این پیتزا می گرفت که هر وقت نوه هاش میامدند برایشان درست می کرد و اینقدر نوه ها غر زدند که کیفیتش بده که کلا بی خیال این محصول شد یا یک دوست پزشک دارم که هر بار اینو توی ماکروفر درست می کنه و یکبار به خودش زحمت نداده روی بسته را بخونه. از این آدم ها نمی تونیم انتظار داشته باشیم که QR کد اسکن کنه کما اینکه عکس پیتزا بد درست شده روی محصول خودش می تونه تاثیر منفی ای روی خریدار بگذاره.
نکته مهم دیگه اینه که دستور بهترین پخت دقیقا روی محصول درج شده اما کسی اون را نمی خونه. من خودم این محصول را مصرف کردم باید پذیرفت کمی ابهام هم داره چون مشخص نمی کنه اون مقوا را کی باید برداری. پیتزا را در قالب پیتزا باید داخل فر بگذاری یا روی توری و اینکه از کدام طبقه فر استفاده کنی.
ایده کارت های قرعه کشی هم ایده خیلی خوبیه اما باید کامل تر بشه. من پیشنهاد می کنم روی سطح بالایی بسته محصول کلمه با جوایز ارزنده یا قرعه کشی بزرگ پمینا با عکس جایزه درج بشه. جایزه هم می تونه یک خودرو گران باشه یا یک سفر به سرزمین پیتزا. در کارت های قرعه کشی شما من یک سوال اضافه می کنم که بهترین روش پخت پیتزا پمینا چیست. چهار پاسخ گزینه ای هم وجود داره که بهم شباهت و تفاوت های کلیدی دارند مثل استفاده از فر یا ماکروفر یا این دما یا آن دماَ یخ زدایی کردن یا نکردن و … که مصرف کننده باید کد پاسخ را به همراه کد قرعه کشی ارسال کنه. اینجوری باعث می شه کاربر به دستور پخت روی جعبه مراجعه کنه و اون را بخونه.
یک پیشنهاد دیگه این که از یکسری سلبریتی یا اینفلوئنسر بخوایم که پیتزا پمینا را با دستور ما عینا درست کنند و زیرش هشتگ بزنند #پمیناـبپز بعد یک مسابقه راه بندازیم که هرکسی پمینا را بپزه و عکس دقیقه هشتم از پخت(مطابق دستور در کانوکشن مایکروویو ۸ دقیقه و در فر ده دقیقه باید پخت داشته باشه) را بگذاره و دستور پخت درستش را هم زیرش بنویسه با ذکر سه مرحله اصلی پخت و هشتگ بگذاره تا در مسابقه بزرگ پمینا شرکت کنه تا برنده سفر به سرزمین پیتزا بشه.
حالا این قرعه کشی که کلا جداانه قرار بوده برگزار بشه ولی سیستم آموزشی ما خیلی قراره جذاب شه
روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم.
خیلی سیستم های مختلفی الان رایج شده
مثل رستوران زیگزاگ که در یک روزهای خاص هفته با اعلام قبلی (مثلا یکشنبه ها که روز خلوتشونه) بعد از خوردن غذا برات سکه می اندازند که اگر برنده بشی میزت را میهمان رستوران خواهی بود.
یا برگرجان که بعد از صرف غذا بهت فرصت دوبار پرتاب دارت می ده و به اندازه جمع رکوردت بهت تخفیف روی فاکتور می ده.
ساندویچ پیانو که از قدیمی های ساندویچه بمبیه خیلی وقته این مسابقه را داره که یک ساندویچ خیلی بزرگ ۲ کیلویی دارند که ۱۵۰ تومن قیمتشه و اگر کمتر از بیست دقیقه تهایی بخوریش ۱ میلیون تومن و اگر در زیر ۳۰ دقیقه بخوریش ۵۰۰ هزار نقدا بهت جایزه می دهند (شبیه کمپین ادوبی).
من پیشنهاد می کنم یک بازی اعصاب هوشیار و بیدار بود که یک حلقه را باید از یک مسیر شکسته عبور می دادی و اگر به مسیر برخورد می کرد می باختی را بگذاریم با یک مسیری که صرفا افراد خیلی کمی بتونند اینکار را انجام بدهند و اگر طرف تونست یک درصدی تخفیف بگیره و عکسش را هم در دیوار کلوپ برندگان بزنیم.
اون سیستم قدیمی استارباکس که کارت وفاداری دارید و به ازای هر ده قهوه یک قهوه رایگان می گرفتید هم قابل استفاده است .
ولی مشکل اکثر این سیستمها اینه که در نهایت شما دارید تخفیف یا غذای رایگان می دهید. می شه بجای اینکار با اون کارت یا امتیاز وفاداری یک اپشن خاص بهشون بدیم مثل اینکه در دهمین سفارش بتونند میز رزرو کنند یا یک غذایی مخصوص هیجان انگیز در منو داشته باشیم که فقط مشتریان وفادار دردهمین بار مراجعه بتونند سفارش اش بدهند. یا در دهمین سفارش بهشان اجازه بدهیم در آشپزخانه که غذای خودشان را خلق کنند و ازش عکس و فیلم بگیرند که در شبکه دوستانشان با لباس آشپزی منتشرش کنند. و این رسپی را بمدت یکهفته در رستوران بگذاریم که بقیه هم سفارش بدهند و در این یکهفته ۲۰ درصد فروش اون غذا را بهشون اعتبار بدهیم
چه جالب ایول چه اطلاعات دقیقی داشتی اینقدر شکمو بودی؟
کلا غذا مقوله خیلی جذابیه
روز هجدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی، سوال دوم
به نظرم تا جایی که ممکنه باید از تخفیف دادن پرهیز کنیم، میشه یه سری کارها جالب کرد، مثلا یه چند تا وسیله بازی کوچیک انتهای سالنمون داشته باشیم، طرف وقتی اومد غذا سفارش داد، تا زمانی که سفارشش حاضر میشه مثلا یه دست دو دقیقه ای ایرهاکی بازی کنه این طوری براش جذابه، یا یه دونه دارت بذاریم یه گوشه ای بالاش بزنیم،
این دفعه نوبت کیه که غذا را حساب کنه، دارت بهت میگه
یا تخفیف را توی اصل قیمت غذا نذاریم و در چیزهای جانبی بگنجونیم مثلا
یه قسمت vip داشته باشیم که مثلا غذاهای خاص توش سرو میشه و موسیقی زنده داره، این قسمت یه هزینه ورودی داره، بیایم کارت وفاداری بزنیم و کسی که ده بار اومد رستوران ما هزینه ورودی را ازش نگیریم.
یا یه چیز بهتر، قسمت vip پولی نباشه و فقط خاص افرادی باشه که بر اساس کارت وفاداری ده بار اومدن رستوران ما و بعد ده بار دوباره باید از اول شروع کنن
حالا جالبه که ما خودمون توی کافمون یه سیستم خیلی ساده داریم یه ست تاس داریم ست تاسمون 4 وجهی 6 وجهی 8 10 12 18 20 وجهی هست بعد مثلا 5 نفر میان یکی میگه بزار من حساب کنم یکی میگه بزار من حساب کنم بهشون میگیم بیاید تاس بندازید بعد تاسامون خیلی خشگله! شاید مسخره باشه ها ولی چند نفر گفتن ما اصلا میای کافه شما بخاطر تاساتون!!!!!
سوال دوم روز هیجدهم
هر کس بره تو اون رستوران میتونه به صورت رایگان از کارت پستال های خاص موجود در اون رستوران که متن های خاصی هم دارن انتخاب و امضا کنه تا رستوران از طرف اون مشتری برسونه به دست کسی که براش امضا کرده.
کارت ها و متن ها خیلی خاص باشن (خاص لزوما به معنای گرون نیست)
من عاشق این سیستمم اصلا یه وضعی خوبه مثل این حالتی که قدیم طرف توی یه بطری یه نامه میزاشته مینداخته تو آب!
روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول :
تو ورودی ایستگاه های مترو عکس ایموجی پیتزا رو بزاریم که داره میگه “می دونی چجوری درست میشم؟”
توی خود مترو هم مثلا تبلیغات محیطی باشه و سوالات در مورد پخت پیتزا. مثلا “اولین کاری که بعد در آوردنم از جعبه انجام می دی چیه؟”
این سوالات باید گزینه داشته باشه مثلا یک و دو و به صورت تصویری نشون بده ایموجی داره می ره تو مایکرویو یا اون یکی دیگه در حالی که پاهاش رو روی هم انداخته داره میگه “قبلش باید پنج دقیقه استراحت کنم یخم وا شه….”
در کل باید یجوری باشه که بره روی مخ طرف. بعد توی راهروی خروجی تابلوهای ایموجی پیتزاها دستوالعمل پخت رو به صورت تصویری و بزرگ نشون بده. مثلا بگه اگه گزینه ی یک رو انتخاب کردی کارت درسته و پیتزاهه داره بهت لبخند می زنه.
برای گزینه ی اشتباه هم یه ضرب در قرمز زیرش بزنه یگه پیتزات رو نابود کردی. خود پیتزاهه هم گریه کنه.
آفرین خوبه یکم هزینه بره فقط
روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول
ی QR کد روی جلد پیتزا میزنم و نمیگم چیه. فقط بولدش میکنم و میگم سورپرایز! بعد که باز میشه میره داخل ی سایت و ویدیو باز میشه. اول ویدیو هم باید نوشته بشه یا گفته بشه که قول میدم اگه تا آخرش ویدیو با ما باشی ی هدیه بهت میرسه. ویدیو هم آموزش سریع پخت پیتزاس. و هدیه هم میتونه ی کد تخفیف منحصر به فرد باشه که فرد با ارسال پمینا به شماره ای که آخر ویدیو میگه دریافتش کنه. ویدیو هم پاوز و فوروارد اینا نداشته باشه :)) 30 ثانیه هم بسه براش. هماهنگیش با سوپر مارکتا یکم زحمت داره ولی شدنیه. بعد وقتی کد ارسال میشه کد قرعه کشی هم ارسال بشه و بگه شکلکتم نگه دار. و زمانی جالب میشه که شکله هم فقط با توضیح اینکه “رازش روی بستهس” کنار پیتزا باشه که طرف دیگه حتمی بره QR رو اسکن کنه. و اینکه به هر خط کد تخفیف 2 بار داده بشه اولیش 20 و دومی 10 و دفعات بعد فقط کد قرعه کشیش بره براش. (میشه به جاش 5 تا 10 درصدم تا ی مدت دائم داد).
یه مشکلی که هست اینه که خب خیلیا اصلا گوشی هوشمند ندارن کسایی م که دارن باز خیلیا Qr ندارن
روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم
اول اینکه کیفیتش باید ی حد معقولی باشه.
به نظرم میتونه بگه مثلا هرکس پیتزا و سیب زمینی سفارش بده و پیتزاش رو زیر 10 دقیقه بخوره سیب زمینیش رایگان میشه. یا وقتی طرف سفارش میده بگه اگه تا سفارش آماده میشه ی نقاشی شبیه فلان شکل که میتونه برگر باشه مثلا، بکشی سالاد و نوشابه ت رایگانه. یا اینکه اگه ی خونواده رفتن بگه اگه گوشی هاتونو موقعی که اینجا هستید تحویل بدید ژله یا نوشابه یا سیب زمینی رایگان میگیرید. آخر هفته هم جای اینکه گروه موسیقی بیارم که صداش برای خیلیا تو مخ باشه ی شعبده باز حرفه ای میارم که صدا هم نداشته باشه و هرکی خواست ببینه و هرکی نخواست نبینه. جالبترم هست. ی کار جالب دیگه هم اینه که سانس تعریف کنه. سانس هایی که 1ساعتن و ربع ساعت هم بین تمیزکاریو ایناس. اما ادما باید از قبل سفارششون رو آنلاین داده باشن. حالا توی این سانس شما بیا کلی مسابقه بذار. از سرعت خوردن گرفته تا حجم خوردن یا نقاشی یا ی قرعه کشی ریز.
واسه تبلیغ هم تراکت پخش میکنم به این شکل که ی تعداد مغازه که در اصل همون چندتا معروفان دارن بخاطر رویش ی گل یا برگر یا هرچی که دیزانرا پیشنهاد بدن، متلاشی میشن.
جالب بود ولی در کل نبر قضیه رو سمت یه ریوارد پولی
جواب سوال اول روز هجدهم دوره گیمیفیکیشن:
راستش خودم تا حالا نگرفتم ک بدونم سیستمش چی ب چیه. سرچ کردم جعبه ش رو هم دیدم اما یک چیزی به ذهنم رسید که خب اگه انقد دستورالعملش حساسه خب چرا باید یکباره گفته بشه؟
تو بازی های کامپیوتری هم ک انجام میدیم برا بعضی مراحل میاد هر نکته یا هینت یا میشنی رو همون زمانی که باید انجام بشه میگه؛ اینجوری هر نکته ای در زمان درست گفته میشه و ترس از گفتن جزئیات به خاطر طولانی شدن دستورالعمل هم نیست.
پس میشه یکاری کرد، ی چیزی که ایدهش از این کادوهایی ک هی هر چی بازش میکنی ی جعبه دیگه ست اومد.
مثلا جعبه پیتزا جلوی ماست و خب روش عکس پیتزاست و کنارش ی ابر هست (که توجه جلب کنه) ک توش نوشته جعبه را باز کنید.
بعد که در جعبه باز شد یه لایه کاغذ روش باشه که سه ردیف داره با سر تیتر گنده فر/ مایکروفر/ تستر
زیرش دقیقا دستوری که توی سایت پمینا هست رو نوشته. سایز این کاغذ باید طوری باشه که هنوز کسی که باز کرده پیتزا رو نبینه( ی حسی بهش دست بده که هنوز به مرحله بعد نرسیده)
از طرفی پشت همین کاغذ طرح دو طرف کارت قرعه کشی چاپ شده باشه که ادما وقتی کارتای قرعه کشیشونو نگه میدارن همیشه دستور پخت رو هم داشته باشن اگه لازمشون شد.
بعد مثلا همون کاغذی ک زیر پیتزاست یه زبانه داشته باشه که نوشته باشه روش هنگام پخت جدا شود.
و در کنار نوشته حتی یجوری باشه این زبانه که تا جداش نکنه ادم راحت جا نگیره تو مایکروفر یا تستر
بعد هم که کاغذه جدا شد روی کاغذه ی طرح ساعت باشه که سه تیکه شده باشه ساعته و نوشته باشه برای فر انقد تا انقد دقیقه(تا وقتی پنیر پیتزا آب بشه مثلا)، برای مایکروفر و تستر هم همین طور
تو این ایده جایی کاغذ اضافی تولید نمیکنه فقط از چیزایی ک الان هست بهترین استفاده رو میکنه
اوایل میخواستیم همچین کاری بکنیم یعنی خود جعبه بندیشو عوض کنیم خیلی دنگ و فنگ داره عوض کردن قضیه
جواب سوال دوم روز هجدهم دوره گیمیفیکیشن:
بلوار فردوس جاییه که پر از مغازه و ادمه و طرح های خفنی دارن همشون و خب خیلی اورنس داره اما اینکه یک مغازه به طور خاص حضورشو ب مردم اعلام کنه اورنس اصلی هست ک سخته.
برای این من یک فکری به ذهنم رسید که مردم ک دارن رد میشن از جلوی در مغازه یهو چراغای مغازه روشن بشه( قبلش خاموش باشه و وقتی روشن شد داخل مغازه معلوم باشه)، یا ازین آب پاش بامزه ها یهو بپاشه بهشون(تابستون البته:))، یه یهو ی مانیتوری روشن بشه و ی تصویر بامزه ازشون نشون بده مثلا با فیلترای بامزه. یجوری ک توجه جلب کنه و از طرفی ی طرح بامزه ک مثلا پکمن داره پیتزا میخوره و اینا(هم المان بازی توش باشه هم خوراکی)
بعد ک وارد میشه ادم ی طرفش محل فروش باشه، ی طرفش ازین دستگاه های گیم و جلوش هم میزهای نشستن.
در وهله اول این مغازه یک کافی نت هست اما نکتش اینه ک اینجا با پول نمیشه بازی کرد و غذا هم خورد، فقط با غذا میشه بازی کرد. یعنی کسی که غذا میخره همراهش میتونه بلیت بازی بگیره متناسب با مبلغ یا نوع خریدش.
از طرفی این فرد با شماره موبایلشی کارت میگیره توی اولین خریدش و هر کسی که بیاد و هر تعداد ازین کارتا همراهش باشه به ازای هر کارتی میتونه یک بازی بیشتر انجام بده(به شرط سفارش غذا) و اینجوری فرد تشویق میشه مشتری بیاره.
بعد روی شماره موبایل این افراد یوقتا اطلاع رسانی یک سری ایونت انجام میشه؛ مثلا جام رکورد فلان بازی.
شعار رستوران هم میشه با غذات بازی کن!
ی چیز بامزه هم میشه تو این مدل کارا باشه که میشن تعریف کنیم. مثلا شما بار اولته ک میای اگه فلان امتیازو زدی ی سیب زمینی مهمون ما. بعد هر چی دفعات اومدن بیشتر میشه هم میشن ها سخت تر میشه هم جایزه ها باحالتر. و اینجوری افراد تشویق میشن بیان. برای اینکه مطمئن بشیم دفعه بعد هم میان وقتی دارن میرن بهشون میشن بعدی رو میگیم و یا بعد از یک ماه نیومدن فقط یکبار(برا اینکه بلاک نشیم:)) یادآوری میکنیم
سوال 3 رو جواب بده ربط داشت به اون تدریست بنظرم
جواب سوال سوم روز هجدهم دوره گیمیفیکیشن:
کار من برگزاری کارگاه های مهندسی با رویکرد صنعتیه. البته مدرس من نیستم من سرفشل مشخص میکنم و مدرس پیدا میکنم و هماهنگی و اینا. از طرفی نیازهای واحدهای صنعتی رو هم میگیرم که بتونم برا اونا هم کارگاه طراحی کنم.
اگه بخوام شبیه این یه بازی بسازم میتونم یک کاراکتر شبیه این مترسکه درست کنم که مثلا میخواد به ارزوی بچگیش برسه و مخترع بشه.(حالا برای ساخت هر وسیله ش یک سری داستان و مرحله میتونه داشته باشه)
بعد این کارو بکنم ک از صنایع مشکلات و نیاز هاشونو دربیارم(مثلا تو فلان جای خط تولید فلان مشکل یا نیاز هست) و اینو در قالب یک مرحله متناسب با فضای بازی شبیه سازی کنم ک ملت بیان و با ایده هاشون این مشکلو حل کنن و شخصیت داستان بتونه وسیله ای ک میخواد بسازه.
از اون طرف مثلا شخصیت یک سری توانایی هایی داشته باشه ک با جواب دادن به سوالای مهندسی واقعی این توانایی ها زیاد بشه. سوالها متناسب با محتوای کارگاه های اتی باشن.
یک سری کوپن هم واسه کسایی که توی کارگاه ها شرکت میکنن بهشون داده بشه برای مراحل خاص یا توانایی های خاص که هر کسی نمیتونه داشته باشه.
نمیدونم چقد عملیه. با وضعیتی ک الان میبینم ک خیلی عملی نیست:(
به رشد ارگانیک در برابر رشد مصنوعی فکر کن.یکی از چیزای خیلی خیلی مهمی که توی جوابات کمتر از بقیه میبینم اینه که خیلی تجربه بازی ینفره میخوای بدی به کاربر نهایی یچیزی بگو که یه حالت اجتماعی داشته باشه و رشد طبیعی جلوی رشد مصنوعی رو نشون بده
من تازه فهمیدم که تقریبا نفهمیده بودم کمپین ویدئو قضیش چی بوده:) فک کردم فقط بازی بود.
۱. میشه مثلا یک بخش از تدریس یکی از کارگاه ها که برگزار شده یا تیزرشو بذارم و بگم اگه تعداد بازدیدهای این فیلم به مثلا هزارتا رسید من تمامشو رایگان قرار میدم براتون.
۲. یا یک چالش بذارم و توش به یه نحوی موضوع کارگاه بعدی رو رمزطور نشون بدم و بگم مثلا ۸ حرفه. اگه ۸ نفر بتونن به ترتیب ۸ حرف این موضوع رو به فاصله حداکثر ۱ دقیقه بین هر کامنت بنویسن به هر ۸ تاشون انقد درصد تخفیف یا مشاوره با مدرس کارگاه یا یک کورس مجازی رایگان تعلق میگیره.
۳. یه سیستم هم میشه باشه که افراد به ازای فعالیت های فردی مثل نگاه کردن فیلم ها یا گذروندن کورس ها یه مقدار امتیاز بگیرن اما به ازای فعالیت اجتماعی مثل توییت کردن پستهای ما یا شیر کردنشون تو شبکه های اجتماعی یا اوردن یک نفر با کد خودشون به سایت بتونن چند برابر امتیاز کسب کنن.
۴. یه ایده دیگه هم میشه باشه که مثلا پوستر کارگاه جدید بالای سایت باشه و بگیم به ازای ۱۰ هزار کلیک روش شفاف میشه.
۵. یه بخشی از سایت میشه یه بازی ساده داشته مثه این دایناسوره که وقتی اینترنت وصل نیست میاد که از رو درختا بپره یا مثل بوق اسنپ. حالا یکمم مرتبط باشه به مهندسی.
۶. یه بخشی تحت عنوان راهش چیه باشه که افراد بیان یه کلیپی از یه مشکل یا نیاز صنعتی رو ببینن و کامنت بذارن اما نکتش این باشه که امکان ایجاد کامنت جدید نباشه و تنها راهش این باشه که آخرین کامنت رو کامل کنن(مثه این بازیا که یکی ی کلمه میگه بقیه هی یکی یکی بهش اضافه میکنن و یک داستان میشه)
هر کی نخواد اخرین کامنتو تکمیل کنه باید دکمه دیگه نمیتونم رو بزنه و ی پیام مطمئنی دیگه نمیتونی؟ تو میتونیا! هم براش ظاهر بشه که این کار رو تا حد امکان نکنن. هر کسی هم که این کارو کرد به عنوان تنبیه! کامنت اولش قرمز بشه.
۷. از طرفی رو ایده هر کس منتورهای سایت بیان نظر بدن و تشویقشون کنن که بشه استاتوس. حالا منتورها کین؟ یوزرهایی که به دو طریق فعالیت های اجتماعی و اوردن یوزر و تبلیغ و فعالیت های فردی مثل گذروندن دوره و اینا امتیاز کسب کردن و بقیه یوزرها میتونن درخواست بدن که با کدوم منتور باشن و اون منتور قبول بکنه یا نکنه(هم کمک کردنه هم بج و یه حالتی از کارت شخصیت هم هست فکر کنم). منتورها میتونن مطلب آموزشی هم پست کنن مثلا. به منتور یه جورایی این حسو القا میشه ک انگار خاصه و جزو هسته سایت محسوب میشه.
۸. یه حالت هایی هم میتونه باشه برای منتور ویژه شدن. مثلا کسی که هم خودش در یکی از پکیج ها ثبت نام کنه هم سه نفرو بیاره بعد از اتمام دوره های پکیج خود به خود منتور میشه. یا کسی که بتونه ۱۰۰ تا یوزر رو اد بکنه میتونه منتور بشه. برای انگیزه بیشتر میشه بگیم منتورها بعد از سه ماه فعالیت مداوم فرصت معرفی شدن به مراکز صنعتی رو میتونن داشته باشن.
انتظار جواب بهتر داشتم بعدا بیشتر فک کن
جواب سوال اول روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی: تغییر بسته بندی،
چاپ طرح یک گیم بورد روی بسته مقوایی پیتزا و کارت های بازی هم مثل ژتون های کاغدی که با خط تا از هم جدا می شوند درب رویی جعبه را بسازند. یک قسمتی هم روش نوشته برای یه پیتزا خوشمزه اول دورهمی با هم بازی کنیم. طراحی خود بازی هم شبیه گیم بورد the cooking game، مثلا یکسری اطلاعات مرحله ای برای پخت پیتزا، آشنایی با دیگر محصولات،میزان سلامتی غذا، چه کسانی نباید بخورند! :
http://pennyplays.co.uk/vintage-games/the-cooking-game-the-delicious-new-family-board-game/
بهترین جوابت تا اینجای دوره
جواب سوال سوم روز هجدهم گیمیفیکشن در بازار یابی:
الودگی هوا و گرمایش زمین، مشابه scarecrow یک ماموریتی برای یک سری شخصیت کارتونی محبوب مثل مینیون ها (موجودات زرد رنگ) برای آموزش و نجات انسان ها و حیوانات و حفظ زمین از الودگی تعریف می کردیم. با الهام از طرح پروژه بیل گیتس (پاشیدن میلیون ها گرد و غبار توسط هواپیما در لایه استراتسفر برای جلوگیری از گرمایش کره زمین )، شما اول بازی یک مینیون به عنوان یک گرد و غبار هستید که ماموریت های مختلفی را طی بازی انجام می دهید تا به هواپیما برسید، افراد دیگری هم که مشابه شما به صورت انلاین در حال این بازی هستند بعد از چند سطح بازی به شما می پیوندند و ماموریت های گروهی خواهید داشت و این زنجیره مینیونی ها هر مرحله بازی که جلوتر می روید کامل تر می شود و در نهایت همگی به سمت استراتوسفر شلیک می شوید…
افرین خیلی پیشرفت کردی
سوال دوم
رستوران جدید فقط یه غذا سرو کنه با یه اسم جذاب مثل پیتزای سنتی بخورید چای مهمان ما باشید
چون رستورانای خفن احتمالا چای سرو نمیکنن و غذاهای متنوع دارند و مدرن هستند.بخاطر علاقه ایرانیها به خوردن چایی بعد از غذا بخصوص غذای چرب میتونه جذاب باشه .از طرفی پخت متفاوت پیتزا مثلا توی ظرف مسی یه مزیته که اثر روانی داره که غذای سالمتری میخورند.
عجیب بود جوابت:))
روز هجدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال اول
یه کمپین با بلاگرای سفر،اشپزی و ورزشی بزاریم
نحوه پخت در موقعیتای مختلف با آتیش/توی فر/روی گاز نشون بدیم
اینکه این پیتزا توی موقعیتای متفاوت توی فضاهای پرهیجان و شاد درست بشه…یعنی هر جا با هر امکاناتی میشه این پیتزا رو درست کرد و از فاولورهاش بخواد توی چالش پخت شرکت کنند
بد نبود
روز هجدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال سوم
یه رستوران باشه که همراه منو براشون هدفن بیارن و گارسونا هم هدفون داشته باشند که اپلیکیشن با امکان واقعیت افزوده باشه اینطور که هر انتخابی که میکنند با گرفتن گوشی روی لوگوی رستوران این امکان فعال بشه بعد روی هر غذایی که رفت براش توضیح بده که این غذا چیه چطور درست میشه کالری چقدره بعد که انتخاب انجام شد گارسون با هدفون به آشپز خونه سفارشو بگن…منوی بچه ها هم به اسم شخصیتای کارتونی باشه که غذایی که انتخاب میکنند با صدای اون شخصیت یا در قالب یکی از داستاناش گفته بشه و گارسون مثلا به رستوران بگه غذای باب اسفنجی حتی میشه برای موقعیتهای مختلف مثل شب یلدا، نوروز طراحی کرد و موقع سروم مثل غذای باب اسفنجی با بادکنک باب اسفنجی سرو بشه …خیلی کارای دیگه که بچه ها د بزرگترا رو درگیر کرد.
جالبه
سوال اول روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
به نظر من اینجا دوتا مسئله مطرحه . یکیش اینه که ملت حوصله ندارن دستور غذا رو بخونن بخصوص که ریز نوشته شده باشه ، نکته دوم اینه که خیلیا میخوان تا اراده کردن ، برن پیتزا رو بذارن بپزه و بخورن پس اون یک ربع زودتر بذار بیرون عملا اتفاق نمیفته خیلی وقتا چون طرف اصلا نخونده ببینه لازمه که این حرکت انجام بشه .
حالا اگر دستور غذا خیلی کوتاه و بنظر من درشت نوشته بشه ، خوندن رو راحت تر میکنه و احتمالش میره بالا .
برای این کار ، وقتی طرف پیتزا رو از تو جعبه در میاره ، خوبه که یک دفترچه خیلی کوچولو باشه در حد 5در5 سانت . اگر مگنتی باشه که خیلی بهتره .
رو صفحه اولش مینویسیم “برگه هارو جدا کن و به ترتیب اعدادی که پستش نوشته شده بچسبون به یخچال ” (حالا جمله رو یک جوری باید فکر کنیم که کوتاه باشه که بشه با فونت درشت نوشت) . وقتی این کار رو میکنه ، هر مرحله جلوی چشمش هست .
مرحله دو مثلا میشه ” 15 دقیقه صبر کن تا یخش باز شه ” ( جملات میتونه از زبان خود پیتزا هم نقل شه ، این بستگی به سیستم کاله داره که کلا چ جوری با مخاطبش حرف میزنه )
و به همین ترتیب تا آخر .
حتی میتونیم کنار هر مرحله یک چک باکس بذاریم و یک ماژیک کوچولو هم تو بسته باشه که طرف وقتی هر مرحله رو رفت ، یک تیک بزنه کنارش .
این کل چیزیه که بنظر من میتونه باعث شه احتمال خوندن روش پخت بره بالا .
ولی میشه حالا یک هشتگی هم تعریف شه و از ملت بخوایم عکس های دستور پخت رو که به یخچال زدن و تیک زدن بفرستن و یک مسابقه اینجوری هم شکل بگیره . که این برای بالا بردن مشارکت و جذب مشتری جدید میتونه بکار بره .
از طرفی من یک ایده دیگه اولش بذهنم رسیده بود ولی درواقع سوال رو درست نخونده بودم . اونم میگم . یک روش برای اینکه کلا بخوایم مخاطب کاری که ما میخوایم رو انجام بده ، اینه که ما زیاد تکرار کرده باشیم . یعنی انقد این روش کار رو گفته باشیم بهش که پیتزا رو میخره ، حتی نخونده هم شنیده باشه و تو ذهنش مونده باشه که شیوه اش اینه . برای این کار محتوایی لازمه که خیلی دست به دست شده باشه ، جالب باشه ، طنز باشه حتی و ….
من میگم بیایم تو یک محلی که امکانش هست ، مثل کوروش ، پالادیوم ، ارگ یا هرجایی که بشه ، من نمیدونم کجا ممکنه بشه ، یک کافه طور برپا کنیم تو محوطه باز البته ، از اینایی که دورشم بازه که هر کی هم رد میشه بتونه ببینه . بعد یک تیمی بذاریم که سرویس میدن تو کافه . هرکی میاد میتونه انتخاب کنه که کدوم پیتزا رو میخواد . بعد پیتزا رو درست میکنیم و این در حالیه که داریم هر مرحله رو جلوی چشم مخاطب انجام میدیم . یعنی بلند اعلام میکنیم مثلا 15 دقیقه برای اینکه یخش باز شه (اینجاها محتوای طنز و استفاده از جملات به یادماندنی و حتی المان های تصویری به یادماندنی کمک بزرگی میکنه مثلا یک ساعت شنی 15 دقیقه ای داشته باشیم و …)
و همینطور تا آخر مراحل و بعد سرو و به تصویر کشوندن واکنش مخاطب وقتی پیتزا رو میل میکنه . نهایتم یک ویدیویی از این درمیاد که میشه همه جا پخش شه و احتمالا خود مردم هم در پخشش مشارکت میکنن . (انتخاب لباس تیم و شیوه برخورد و نوع ادبیاتشون باید خوب انتخاب شه . مثلا اسکیت پاشون باشه ، چهره های باحال و مدل موی جالب و همش باید جوری باشه که به پخش شدن ویدیو کمک کنه )
وسط نوشتن این یک ایده دیگه هم اومد . همین کار ولی به سیستم مسابقه های آشپزی . یعنی مردم بیان بشینن . اینجوری خیلی کارا میشه کرد . حتی مردم نشینن ، مردم شرکت کننده باشن و تیم کاله داور . یکی رو هم شبیه گوردون رمزی اصلا گریم کنیم :)))))) اگ درست اجرا بشه خیلی باحال میشه ها . (ما که دستمون به گوردون نمیرسه ، این مجری دستپخت یا داورهاشم بیاریم شاید جالب بشه )
حتی میشه یه میز(maze ) درست کرد و توی خود پیتزا گذاشت که طرف توی دوراهی هاش یسری انتخاب بکنه مثلا و به این ربط داشته باشه از ایده او من به این ایده رسیدم:)
اره . حتی میشه این میز رو یک جورایی هدفمندش کرد . میدونم منظور شما از دوراهی ها در مورد پخت غذاست . ولی میشه چندمنظوره اش کرد . طرف خریده و به این شیوه ها تونسته پیتزای خوبی دربیاره .
حالا اگر این میز رو سریالی بذاریم و معماییش کنیم ، امکان تکرار خرید هم میره بالا . حتی میزمون از مکان های واقعی توی شهر باشه ، بعد یک سری ماموریت هم توش تعریف شه . تهش هم برسه به یک لوکیشنی که ما براش یک جایزه ای در نظر گرفتیم . مثلا یک تاتر یا یک قهوه مهمون یک کافه ای که از این طریق بهش رسیده!
(میتونه ماموریت های فرهنگی اجتماعی باشه . که تاثیر مثبت روی برند هم بذاره . )
سوال ۱ روز ۱۷ :
ایده ی اون قوانین سایتی که هیچ کس نمیخونده و میان تو قوانین سایت یه کد جایزه قرار میدن رو میتونیم با یه کم تغییر اینجا اجرا کنیم.
مثلا بگیم تو یه سری از این بسته بندیای پیتزامون جایزه هست.
خوب تو بسته بندیا یه سری کارت باشه، یه طرفش دستورالعمل پخت باشه، یه طرفش عکس یه هدیه که از دوچرخه و دوربین شروع میشه تا جایزه های بزرگ.
حالا میگیم برا اینکه بفهمی این جایزه روی کارت رو بردی یا نه ، تو دستور العمل دنبال دو تا کلمه بگرد.( بردی /نبردی)
و باید این کلمه رو بین جمله بندیامون انقدر هوشمندانه جاگذاری کنیم و از کلمه های شبیه به بردن هم استفاده کنیم که قشنگ گیج شه و مجبور شه چند بار دستور عملو بخونه تا این کلماتو پیدا کنه . (حالا بسته به دستور العمل میتونیم دو تا کلمه هم معنی پیدا کنیم که تو دستور پخت قشنگ بشه پنهانش کرد)
سوال دوم روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
با فرض اینکه کیفیت بالاست و این فرض که هرکاری به محض شروع ، به بالاترین فروش و سود نمیرسه و مهمه که اینو تو طرحی که من بذهنم رسید در نظر بگیریم برای هفته های اول شروع کار .
این رستوران بین این رستوران های قدیمی و خفن از نظر مردم ، باید اول بتونه ملت رو بکشه به سمت خودش و بعد جای خودشو باز کنه .
رستوران های اون خیابون اصولا اینجوریه که خیلی معطلی داره و باید تو نوبت بمونی ، غذاتو گاهی با تصور اون همه آدمی که بیرون منتظرن مجبوری تند تند بخوری و …
حالا پیشنهاد من اینه که وقتی شروع به کار کرد ، بیاد یک پیشنهاد بده به مردم . یک بنر بیرون بذاره که همه به وضوح بتونن ببینن و بهشون پشنهاد بده که اگر غذا گرفتی و نمیخوای تو ماشین بشینی بخوری ، اگر رستوران موردعلاقت ، اسمتو گذاشته تو نوبت ، اگر …… بیا و بدون اینکه سفارشی بدی ، مهمون ما باش و پشت میز و صندلی های خالی ما بشین . تو اینستا هم میشه یک اطلاع رسانی هایی کرد بهرحال میخوایم اینو اطلاع بدیم بهشون که میتونن همچین امکانی داشته باشن. ( حالا یکی میاد تا نوبتش برسه ، یکی میاد اصلا غذایی که از جای دیگه گرفته رو بشینه اینجا بخوره ) …. (این “خالی” هم میگیم که اگر خودمون اتفاقا مشتری داشتیم ، یا جاها پر بود کسی طلبکار نشه ، اینجا اینجوریاست دیگه )
خب این ابتداشه و ظاهرا شاید بازی ای توش نباشه ولی دقیقا بازیه . اینجا ما قلاب رو انداختیم و مردم رو کشیدیم تو رستوران . بعضیا ممکنه از انتظاره خسته شن و تصمیم بگیرن همینجا غذا بخورن . بعضیا ممکنه تا نوبتشون برسه بخوان یک نوشیدنی بخورن . بعضیا ممکنه با غذاشون اومده باشن و یا کنارش یک نوشیدنی بگیرن و سیب زمینی . یا حتی هیچ کدوم از اینا . که مهم نیست .
ما میتونیم تو این مرحله بیایم با کسایی که وارد رستوران ما شدن ، یک بازی ای داشته باشیم که کلا دیگه درگیرشون کنیم با کارمون .
چون گفتین میخواین خیلی بحث تخفیف و … نباشه ، یک کم گیر کردم اینجاش چون بذهنم اومده بود که یک کارت بدیم بهشون که سه تا جای خالی داره که تعداد دفعات حضور مشتری رو مشخص میکنه . براش برای این حضور حتی بدون سفارش ، یک جای خالی رو تیک بزنیم و بگیم با دو بار حضور دیگه ، یک جایزه ای داره !
عالی
سوال سوم روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
اینجا در واقع باید یک کاری کنیم که یک بازی باعث بهبود زندگی ها بشه !
حالا چون بحث TA شد ، من این بذهنم رسید که خب کسی که میره TA درواقع میدونه که یک جاهایی رفتاراش بهترین رفتار ممکن نیست و باید تغییرشون بده . از طرفی هم تی ای نمیاد دقیقا بگه چه رفتاری درست یا چه رفتاری غلطه چون همه چیز به ادراک آدم ها برمیگرده و درست و غلطی وجود نداره . رفتار درست ، رفتاریه که کمترین آسیب رو به خودت و اطرافیانت بزنه . پس خیلی سخت شد !
حالا ما میایم یک اپی درست میکنیم که توی اون باتوجه به TA یک سری شبیه سازی انجام میدیم . میایم افراد رو در موقعیت های مختلف قرار میدیم تو این بازی و ازشون میخوایم که رفتار درست رو انتخاب کنن . ( گزینه های مختلفی در برابرشون قرار میدیم و این گزینه ها باید بگونه ای باشه که اولا خیلی داغون یکیش غلط نباشه که ارزش داشته باشه کلا این حرکت و همونجور که گفتم عملا یک گزینه درست هم وجود نداره ولی چون شبیه سازیه ، و داستان ، ما میتونیم یک جوری موقعیتی تعریف کنیم که بهترین رفتار هم توش قابل تعریف باشه )
بعد بیایم طرف هر گزینه ای حتی اشتباه رو هم اگر انتخاب کرده ، داستان رو پیش ببریم و بهش اتفاقی که در اثر رفتارش ایجاد میشه رو نشون بدیم . چه بهترین انتخاب بوده باشه و چه بدترین . یا حتی بتونه بک هم کنه و بره یک انتخاب دیگه داشته باشه . ( بنظرم داستان ها و موقعیت های خیلییی کوتاه باشه بهتره چون مثلا یک همچین بازی ای بود که یک بار اشاره کردید و من دانلود کردم ولی انقدر داستاناش طولانیه و صرفا دیالوگ محوره که منو خسته کرد ، یک جورایی فقط دیالوگ نباشه ، موقعیت باشه و رفتار و کنش و واکنش )
و مثل بازی ها که سطح بندی دارن ، آسون ، معمولی و سخت . اینجا آسون اینجوریه که تو یک مبحث خاص رو انتخاب کنی و در موردش این شبیه سازیه انجام بشه . معمولی این باشه که ترکیبی از مباحث مختلف مثل بازی ها و نوازش و همه مباحث دیگه باشن . سخت هم اینجوری باشه که بیایم موقعیت هایی تعریف کنیم برای بازیکنان و ماموریت های واقعی بهشون بدیم . دوتا بازیکن یا چندتا بازیکن رو از طریق یک داستان بهم لینک میکنیم و این بازی رو باید بصورت حضوری انجام بدن ! (اینجاش خیلی سخت شد )
درجه عملیاتی بودنش رو نمیدونم ولی نشدنی هم نیست هرچند شدنش هم خیلی سخته .
تجربه نشون داده همه کسانیکه میان تی ای برای بهبود شخصی نمیان ، خیلیا میان که بعد اینو چوب کنن سر بقیه و همچنان نامسئولانه به رفتاراشون ادامه بدن . پس باید سعی کنیم افرادی که وارد قسمت سخت میشن ، خیلی گزینش شده باشن و از این دسته بی مسئولیت نباشن که احتمالا تهش یک شری در میاد بجای بهبود !
فکر کنم باید بیشتر فکر کنم !!!
نه خیلی خوب بود
پاسخ سوال اول روز ۱۸ گیمیفیکیشن در بازاریابی :
من تا حالا این پیتزا را نگرفته بودم تو اینترنت سرچ کردم اول باید ۲۰ دقیقه بگزاریم یخش باز بشه و بعد چند دقیقه بگزاریم با دمای ۲۲۰ فر داغ بشه، کاغذ زیرش را برداریم و بعد هم ۷ تا ۱۰ دقیقه بگزاریم بپزه. به نظرم دستور پختش خیلی سادست فقط نکته اینه که کسی حوصله نداره صبر کنه ۲۰ دقیقه یخ پیتزا باز بشه. به نظرم رسید یه بازی جذاب داشته باشیم که باعث بشه مشتری ۲۰ دقیقه با ما بمونه و بعد پیتزا را تو فر بگزاره.
روی جعبه وقتی پلاستیکش را باز میکنه یه پاکت نامه میگذاریم. وقتی پاکت را باز میکنه یه برگه میبینه که روش نوشته: این دعوت نامه به یه مهمونی بزرگه. ۲۰ دقیقه وقت داریم تا پیتزا یخش باز بشه پس با من همراه شو تا با قدرت تو مهمونی ظاهرشیم. حالا یه ورق کاغذ دیگه توی پاکت هست. روش نوشته، این قراره بشه ظرف ستاره ای برای سس پیتزات. شماره های نوشته شده رو جعبه را دنبال کن. حالا روی جعبه مراحل ساختن ظرف سس تصویری باشه. مثل این کاردستی ها اریگامی: http://kazieh.com/ظرف-ستاره%E2%80%8Cای/#more-1270 بعد توی هر شماره مرحله بعدی ساختن باشه، تا اینکه تو مراحل آخر که دیگه کم کم یخ پیتزا باز شده میگیم حالا فر را روشن کن و برگرد بقیه مراحل را بریم. بعد برای اینکه کاغذ کف پیتزا را جدا کنه آخرین شماره ساخت را روی کاغذ کف پیتزا میگزاریم. و در یه مرحله مونده به آخر بهش میگیم مرحله ی بعدی روی ورق زیر پیتزا ی. و خلاصه در مرحله آخر آدرس صفحه ی اینستا باشه که اون را به مهمونی پیتزا دعوت میکنیم و میگیم از پیتزا ی خوشمزه با ظرف سس تون عکس بگیرید و با هشتگ … در اینستاگرام با ما به اشتراک بگذارید. بعد همه چون دوست دارن کاردستی شون را نشون بدن ازش عکس میگیرن و شر میکنن.
میتونیم یه سری هم بگزاریم برای کسایی که کودک دارن و توش شکل های اریگامی جذاب برای کودکان آموزش بدیم به جای ظرف سس، مثه این قورباغه:
https://www.beytoote.com/baby/khalaghiat/origami2-frog.html
و روی جعبه ذکر کنیم این بسته مخصوص مادر و کودک هستش.
خیلی خیلی عالی بود آفرین
پاسخ سوال دوم روز ۱۸ ام گیمیفیکیشن در بازاریابی:
ایده ی من اینه که ساختمون رستوران ما تاریک تاریکه و اصلا مشخص نیست اونجا چیه. بعد اطراف رستوران یه سری دسته هست که روشون چراغ چشمک زنه و فلش چشمک زن که راهنمایی میده بچرخونیش. حالا اگه فردی یکی از اونا را بچرخونه یکی یکی چراغ های روی دیوار رستوران روشن بشه، و این دسته ها یه جورایی مثه دینامه که برق تولید میکنه، حالا هی یکی یکی اگه آدم ها بیان و اون دسته ها را بچرخونن چراغ های بیشتری روشن میشه تا اینکه اگه همه ی اونا بچرخه بعد از یه مدت صدای انفجار توپ بده که یعنی شما بردید و رستوران ما را زنده کردید، حالا کل چراغ ها روشن میشه در باز میشه و یه موزیک شاد پلی میشه و مثه جشن که برگزار میشه توی هوا هم کلی زرق و برق پاشیده بشه. حالا برای تکرار پذیری این ایده را زدم: بعد این میشه یه سانس رستوران تا یه ساعت رستوران درش بازه و همه میتونن برن و بعد یه ساعت دوباره چراغ ها یکی یکی خاموش میشه. حالا هر بار که چراغ ها روشن میشه یه طرح جدید ایجاد بشه، مثلا یه بار چایی، یه بار شیرینی و … حالا اینطوری که هر طرحی روشن شد وقتی وارد رستوران میشی اون طرح مجانی سرو میشه به همه.
خیلی خوب بود
سوال اول روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
من میخوام از یه بوردگیم کمک بگیرم که خیلی سال پیش بازی میکردیم، یه جعبه ی کوچیک بود که خونه خونه بود مثلا ۱۰۰تا خونه، این خونه ها بعضیاش پوچ بود و بعضیاش جایزه داشت. گیم بر مبنای شانس بود، تاس مینداختی میرفتی یکی از خونه ها رو باز میکردی ببینی چیه توش. البته قانون هم داشت هرکی میتونست تا ۳ تا خونه شانس شو امتحان کنه. حالا من از ایده جعبه این بازی میخوام برای دستور پخت استفاده کنم. روش پخت پیتزا پمینا رو سرچ کردم دیدم این پیتزا باید یا ۲۰ دقیقه تو محیط یخ زدایی بشه یا تو مایکروفر دیفراست بشه و بعدش بقیه دستور پخت. پس اینجا چندتا حالت داریم که بتونه بازیو شروع کنه. یه جورایی دستور پختو یک اینتراکتیو استوری میکنم که آپشناله و هر انتخابی کنه داستان یه شکلی پیش میره. وقتی بسته پیتزا رو باز میکنه یه جعبه مقوایی خونه خونه ببینه که روی هر خونه یه عدد داره، همه خونه هاش کاور داره و پوشیده اس و فقط خونه اولش بازه و یه کارت توشه، روی کارت هم نوشته : میخوای با ماکروفر دیفراست کنی یا صبر میکنی تو دمای محیط یخش باز شه؟ اگه ماکروفرو انتخاب کرد بره خونه ۳ مثلا و اگه تو دمای محیط رو انتخاب کرد خونه ۵، اگه رفت خونه ی ۵ چون ۲۰ دقیقه طول میکشه و باید صبر کنه، روی کارت مینویسیم : ۲۰ دقیقه باید صبرکنی بیا تو این فاصله یه ادویه خوشمزه ویژه خودتو درست کن، بعد یه سری ادویه ساده میزاریم تو پک که ترکیبشون کنه و یه ادویه نهایی داریم که درآخر اونو اضافه میکنه و اون ادویه نهایی درواقعیت یه ادویه از پیش آماده شده اس که طعمش خیلی خوبه و از قبل ساختیم، وقتی مصرف کننده اونارو ترکیب میکنه حس میکنه خودش درواقعیت اونو ساخته و بهش حس خوب میده و این حس خوب باعث میشه اثرش روی تجربه کاربری بهتر دوچندان بشه. یه جورایی شبیه به مثال ux یه خمیردندون معروفه که اومدن تو محصول شون برای اینکه کاربر حس کنه دندوناش بهتر تمیز شده و حس بهتری داشته باشه اسانس نعنا اضافه کردن تا حس فرش شدنو بهش القا کنن. منظورم این بود که یه ادویه یا سس به محصول اضافه کنیم تا هم ux بهتری هم ایجاد کنیم، هم داستان دستور پختو دنبال کنه و هم اون زمان ۲۰ دقیقه سپری بشه. بازی به همین منوال پیش میره و خونه ها رو دنبال میکنه تا دستور پخت تموم بشه و تو خونه آخر هم میتونیم کارت قرعه کشی رو بزاریم که ریوارد نهایی مونه.
فکرمو درگیر کردی داستان تعاملی برای آموزش آشپزی!
سوال دوم روز هیجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
من پیشنهاد میدم سردر ورودی رستورانو تو خیابون که همه از بیرون بتونن ببینن پر از بادکنک کنیم مثلا ۲۰۰تا، بعد یه بنر داریم که روش بزرگ نوشته شانس تو امتحان کن و جایزه ببر! (مثل کورش که همواره تخفیفه این هم همیشه جایزه بده)، قانونشم اینه که هر مشتری که میاد تو رستوران یه سوزن بهش میدیم بادکنکو بترکونه، بعد تو هر بادکنک یه کاغذ بزاریم، که یه QR داره و وقتی میتونه ببینه پیامو بخونه که بره تو رستوران و سفارش بده. گارسون با دستگاه QRخوان میاد و بهش جایزه شو نشون میده، این پیام هم میتونه هرچیزی باشه، مثلا روی یکی نوشته یه نوشابه رایگان یا تخفیف ۱۰ درصد و بعضیاش هم منوط به استفاده تو دفعه بعدی باشه مثلا اگه دفعه بعدی هم بیاد میتونه دوتا بادکنک بترکونه. یه جورایی جایزه ها هم میشه گیمیفای بشه. مزیتش هم اینه که اجراش خیلی کم هزینه س و میشه برای دفعات بعدی هم آدما رو اینگیج کرد تا بیان.
قیمت باد کنک رو نمیدونم چقدر باشه!:)
سوال اول روز هجدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی
به نظرم اگه یه بازی مشابه راز جنگل رو روی بسته بندی بتونی پیاده سازی کنی که به جای کارتهای این بازی که یه سری اشیا هست ( مثل سبد و کفش و چراغ جادو و…)مراحل پخت غذا رو بذاری توش که مصرف کننده مجبور باشه واسه بردن بازی نوشته روی کارت ها که همون دستور العمل پخت هست رو خوب حفظ کنه میتونه بطور غیر مستقیم دستور العمل پخت رو به مصرف کننده آموزش بده
افرین
سوال دو روز ۱۷ :
این چیزی که من میگم احتمالا به سوالتون بی ربطه
من پارسال تو نمایشگاه اسباب بازی با کافه بردگیم که ساز و کارش شبیه کافه ی شما بود آشنا شدم.
تا چند روز فکرم درگیر بود که اسباب بازی و بردگیم خوردنی درست کنیم. مثلا کارتای شخصیت و …. از جنس کاکائو و بیسکوییت و اینا باشه، اخر بازی خورده بشن.
برای یه بار صفحه اش خریده بشه، برا دفعات بعدی مهره ها و کارتاو اینا که خوراکین تو بسته بندی خریده بشن.
یا مثلا یه رستورانی بیاد یه سری بازی_غذا برا بچه های بدغذا ارائه بده . مثلا منچ بازی کنن، اما مهره ها از جنس خوردنیای مقوی باشه. هر جا یه بچه مهره حریف رو میزنه، باید برداره با بی رحمی اون مهره رو بخوره و …
چه ایده گرونی!
چرا گرون؟ قالبه دیگه.
حالا فکر کنید به جای ازین شکلات هدیه ها که میبرن مهمونی، ازین شکلاتا و بیسکوییتای بازی ببرن. قبل از خوردن شکلاتا کلی بازی کنن کلی فضا فان میشه. خیلیم بعنوان شکلات هدیه خاصه و تو ذهن میمونه.
مثلا مهره وزیر رو تو شطرنج بزنیم، بعد برداریم اون مهره رو بخوریم. حریف نابود میشه (یاد داعشیا افتادم جگر قربانیاشونو در میاوردن با تحقیر میخوردن)
خب قیمت این مهره چقدر میشه؟
به خیلی چیزا بستگی داره. به نحوه ی ساختش، موادش یا تعدادش. و اینکه تو تعداد کم نمیصرفه و گرون در میاد . اما تو تعداد زیاد که الانم مدلای مختلفش هستن، فقط با این هدف ساخته نشدن.
سوال ۱ روز ۱۷ :
ایده ی اون قوانین سایتی که هیچ کس نمیخونده و میان تو قوانین سایت یه کد جایزه قرار میدن رو میتونیم با یه کم تغییر اینجا اجرا کنیم.
مثلا بگیم تو یه سری از این بسته بندیای پیتزامون جایزه هست.
خوب تو بسته بندیا یه سری کارت باشه، یه طرفش دستورالعمل پخت باشه، یه طرفش عکس یه هدیه که از دوچرخه و دوربین شروع میشه تا جایزه های بزرگ.
حالا میگیم برا اینکه بفهمی این جایزه روی کارت رو بردی یا نه ، تو دستور العمل دنبال دو تا کلمه بگرد.( بردی /نبردی)
و باید این کلمه رو بین جمله بندیامون انقدر هوشمندانه جاگذاری کنیم و از کلمه های شبیه به بردن هم استفاده کنیم که قشنگ گیج شه و مجبور شه چند بار دستور عملو بخونه تا این کلماتو پیدا کنه . (حالا بسته به دستور العمل میتونیم دو تا کلمه هم معنی پیدا کنیم که تو دستور پخت قشنگ بشه پنهانش کرد)
سوال دوم روز ۱۷:
سر هر میز یه بازی کارتی باشه که فقط بشه ۴،۵ نفره بازی کرد و ۱۵، ۲۰ دیقه طول بکشه(به مدت درست شدن غذا) .
از بین کسایی که دور میز میشینن هر کسی که تو بازی ببره غذاش سفارشی درست بشه ، مثلا اندازه ی پیتزاش بزرگتر باشه، یا سس مخصوص سرآشپز داشته باشه (تو هیچ غذای رستوران با هر قیمتی ، کسی نتونه این سس رو تجربه کنه، مثل اون سس خردلی که یانگوم فقط رو غذای شاهزاده میریخت) ، یا مثلا یه سیر واقعا ۷ ساله و…
در کنار این سفارشی بودنه ، از شخص برنده شماره تلفن بگیریم و یه قرعه کشی ساده که بتونه تو مراحل بعد از لیگ اون بازی شرکت کنه. (این قرعه کشی فقط از نوع جو دادنه که بگیم هر کسی نمیتونه تو لیگ شرکت کنه)
تو دوره های بعد، به اون شخص زنگ میزنیم و میگیم: تبریک ، تو توی قرعه کشی هم انتخاب شدی و میتونی تو مرحله ی بعد لیگمون شرکت کنی. اگه میخوای تو بازی شرکت کنی فلان روز بیا رستوران . اگه برنده بشی میری مرحله بعد و نفر نهایی تا اخر سال میتونه ماهی سه بار سفارش رایگان غذا داشته باشه(به نسبت بودجه و سود این بازی باید اندازه ی جایزه رو تعیین کنیم، الان دیدی ندارم بهش).
یه لیگم در سال برای برنده ی برنده ها برگزار کنیم که حالا یه جایزه ی نسبتا بزرگ باشه .
بعد اگه این بازی کارتی فقط مخصوص این رستوران و سفارشی ساخته بشه، و اگه این ایده جواب بده، میتونه در طولانی مدت برا برندینگ و فرانچایزم خیلی موثر باشه. (یه بازی در نظر بگیرید که فقط مسابقه اش تو یه مجموعه رستوران زنجیره ای پیدا بشه).
به به مونا خانم دوپینگ کردن امروز
سوال اول گیمیفیکیشن در بازاریابی
برای اتفاقی که میخوام توضیح بدم لازمه ابتدا شما یه باشگاه مشتریان شکل داده باشید ( یا ممکنه در اثنی این اتفاق این باشگاه مشتریان هم شکل بگیره )، ما توضیحات مربوط به آموزش پخت رو به دو روش ( متنی – تصویری ) مختلف تولید میکنیم برای متنی میتونه استفاده از ARG مطرح بشه به طوریکه تو 5 تا از پیتزا ها تو دستورالعملشون با کنار هم قراردادن حروف اول هر کلمه کنار هم شما به رمز میرسید که مثلا تو سایت این کلمه رمز میشه پسورد ورود به سایت ! و دریافت ماموریت … برای تصویری هم میتونه اینطوری باشه که بگیم با این تصاویر یه داستان تعریف کنید و تو اپ یا سایت بارگذاری کنید و داستانی که در بازه زمانی روز / هفته / ماه بیشترین لایک رو بگیره و کسی که داستانش تو یه فصل بیشترین لایک رو داشت متناسب با اون داستان یه انیمیشن کوتاه ساخته بشه ( یه دقیقه ای ) … یا اینکه 5 داستان اول تو پیتزاها به دیگران ارسال میشه !
یه چیز دیگه بگم بعضی موقع ها هم لازم نیست کار عجیب غریبی کنیم باید این سوال رو حل کنیم در کسر ثانیه آموزش پخت رو به مشتریان بدیم ( این سوال اصلی ما هست ) برای این کار از تصاویر کاریکاتوری میشه استفاده کرد .
آره مثلا یه تیکه بزرگ با کنتراست بالا یشه درست کرد روش نوشت نسوزی و بعد زیرش بگیم اگر طبق دستورالعمل درست نکنی حتما میسوزی:)
گیمیفیکیشن در بازاریابی روز 18 سوال 2:
با فیشی که به هر کس میدم میتونه یک بار وارد یه چالش بشه. از این دستگاه ها که عروسک را با چنگال برمیداره را میذارم دم در. توش پر از چیزای مختلفه. بیاد و امتحان کنه. حالا اگه خواست دوباره شرکت کنه میتونه با سفارش یه سالاد بازم شانسشو امتحان کنه
با رسم شکل چیزی که میگی رو بگو این عروسکا رو نفهمیدم چین
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 18 سوال 1:
روی همون بستهاش زمانی که فرد میخواد بازش کنه سه تا دستور پخت نوشته شده باشه مثلا معمولی، خوب و طلایی و خب طرف هم یه کله میره همون طلایی که مدنظر شماست رو امتحان میکنه.
یا اینکه یه کد باشه پشت جعبه بگه اینو تو سایت وارد کنی بهت دستور پخت طلایی پیتزا رو میدیم.
یا اینکه یه سایت با سیستم امتیاز دهی داشته باشیم و بیایم بگیم شما خودت اگه سوالای سایت رو جواب دادی یه امتیازی میگیری و اگه کسایی که با دعوت تو اومدن سوالارو رو بدون غلط جواب دادن هم تو امتیاز میگیری هم اونا، اینشکلی طرف خودشم با اشتیاق میشینه توضیح میده نحوه پختش رو.
افرین
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 18 سوال 2:
اینجا میتونیم اقتصاد رفتاری رو هم دخیل کنیم مثلا بوی غذا تا بیرون رستوران بیاد یا اینکه برای اینکه مشتری رو مجاب کنیم کنار پنجره بشینه تا شلوغ به نظر بیاد بیایم یه طرحی بزاریم میز های کنار پنجره یه مانیتور باشه روشون دوز یا شطرنج بازی کنن با میز های دیگهای که کنار پنجره هستن و بازنده باید مال برنده رو حساب کنه. به نظرم این روش واسه وفاداری هم خیلی خوبه اونی که برده حال میکنه دوباره میاد اونی هم که باخته باز دوباره واسه جبران میاد.
یه راه دیگه هم اینکه یه بازی مثل Magic Tiles بزاریم و هرکی تونست یه آهنگ رو کامل بزنه مثلا کارت آبی دریافت میکنه که یه سری ویژگیا داره. یا دستگاه بوکس بزاریم بیرون رستوران و هرکی رد میشه یه مشت میزنه و خب حالا طرف مشت میزنه مثلا عدد 250 ثبت میشه و به ازای این عدد مثلا کارت سرباز خشت بهش تعلق میگیره و یه کد روی کاغذ همونجا بهش داده میشه توسط دستگاه که بره تو اپلیکیشن کد رو اسکن کنه براش ثبت میشه و میبینه مثلا روزی که حکم خشت باشه فلان درصد رو فلان غذاهای منو تخفیف داره. یا مثلا اولین نفری که ضربه اش از قوی ترین ضربهی دیروز قوی تر بود حکم کنه فردا حکم چی باشه.
نه اینکه بازنده برنده رو حساب کنه منطقی نیست اصلا:))
درود
روز ۱۸ سوال۱:
پیشنهادم اینه که داخل جعبه زیر پیتزا یه کارت طلایی بذارن که روش نوشته یه چیزی یا معمایی رو حل کنند و پیامش به فلان شماره ارسال کنند. البته تعداد محدودی از جعبهها باید اینطور باشه.
بعد بهشون زنگ میزنن و میگن برای شرکت در یک مهمانی دعوت شدند و باید کد اون کارت رد همراه داشته باشند.
تو مهمونی، شرکت کنندهها رو به چند تا دسته مثلا ۳دسته تقسیم بندی میکنن و برای هر گروه یه نماینده انتخاب میکنن.
نمایندهها باید از روی یه میز (که همه گروهها میبینن) یه بسته گوشت رو انتخاب کنن. روی هر بسته مرغ یه شمارس، ۵، ۱۰، ۲۰
بعدش برای هر گروه با همون بسته بندی خودش پیتزا درست میکنن ک میدن به اعضای گروه بخورن.
کاملا مشخصه، اون گروهی که مرغ ۲۰رو انتخاب کرده بودن، پیتزاشون خوشمزه بودن و بقیه نه.
از اونجا میفهمن مفهوم شمارههای روی بسته بندی گوشتا چس بوده، ۲۰ دقیقه، ۵ دقیقه و ۱۰ دقیقه.
برای اینکه شرکت کنندهها موقع انتظار برای آماده شدن غذا، خسته نشن براشون بازی مثل چالش اجرا میکنن. قبلا روی کارتهای هر گروه هم یه سری گزینهها بوده که کارت شخصیتشون تو اون بازی بوده.
در آخر به کسی که مفهوم عدد ۲۰ رو بفهمه و دستور العمل غذا رو توضیح بده، جایزه میدن.