با توجه به رشد فناوری و رقابتی شدن جهان واقعی و فضای مجازی بسیاری از روندها و نگرشها و ظرفیتهای جهان، از جمله مسائل هویتی و فرهنگی تحت شعاع قرار گرفتهاند. به گونهای که محیط و نشانههای معنایی که فرهنگ اصیل ایرانی/ اسلامی و هویتی ما را تشکیل میدهند امروزه در حال دگرگونی قرار گرفتهاند.
از طرفی می دانیم و آگاهیم که مفهوم جدید شهر هوشمند با مفاهیمی چون تکنولوژی، فناوری اطلاعات، اینترنت اشیا، فناوری های M2M (ماشین به ماشین) و … در هم تنیده شدهاست. مفاهیمی که نیازهای «انسان محور» را تحت شعاع خود نیز قرار میدهند.
در کنار این، یکی از ارکان و اهداف اصلی شهر هوشمند، تشویق شهروندان به تعامل با محیط و تکنولوژی به صورت دوستانهای نیز میباشد. نیازی که با توجه به الگوریتمهای پیچیده فناورسالارانه گاه به ورطه فراموشی نیز سپرده میشود.
بیاید فرض کنیم شهر شما هوشمند شده است، و همه چیز تحت کنترل تکنولوژیهای نوین در آمدهاند، حال که چه؟!! آیا شهروندان نیز به همان میزان با تکنولوژی و فناوری تعامل (Interaction) دارند؟ آیا شهروندان ما نیز هوشمند (Smart People) شدهاند؟ یا که خیر… برعکس. تمامی این فناوریها، خود عاملی شدهاند برای افتراق شهر از شهروند خود! حال گفتمانها و در ادامه دیالکتیکهای موثر مابین شهر و شهروند چگونه رخ خواهد داد؟
و اما پاسخ ما: در واقع آنچه ما احتیاج داریم شهری هوشمند، با شهروندانی هوشمند است. حکم قاطع بر این است که شهر باید دوستدار شهروندانش باشد و بالعکس شهروندان با شهر رفاقتی دو چندان داشته باشند. تنها در همین صورت نیز است که میتوان به توسعهی پایدار امیدوار بود. به بیانی دیگر:
- ما میگوییم شهر دیجیتال با شهر هوشمند فرق دارد.
- ما میگوییم لازمهی شهر هوشمند، مردم هوشمند است.
- ما میگوییم بدون مردم هوشمند، شهر در خوشبینانهترین شکل آن، فقط «شهر دیجیتال» خواهد بود.
- ما میگوییم ادعای «شهرهوشمند» بدون «مردم هوشمند» فقط سفسطه خواهد بود و شعار و دثار.
- ما میگوییم بدون «فرهنگ هوشمند» شده، مردمان ما فقط طعمهای خواهند بود برای کارخانهها و شرکتهای تولیدی فناوریها و تکنولوژیهای سرسامآور.
مردم هوشمند
اما مردم هوشمند چه کسانی هستند؟ همان مردمی که «زندگی پذیر» بودن شهر و مرز باریک بین «دیجیتال» و «هوشمند» را تعیین میکنند؟ مردم هوشمند در شهر هوشمند:
- افرادی هستند که به خودآگاهی رسیدهاند. اینان علاقهمند به استفاده از فناوریهای نوین برای بهبود کیفیت زندگی خود و دیگران هستند.
- اصولا مسایل شهری و اجتماعی، به دلیل حضور ذینفعان متضادی که به راحتی بر سر مسائل گوناگون با یکدیگر توافق نمیکنند، پیچیدگیهای فراوانی دارند. مردم هوشمند دارای توان پاسخ یابی برای نیازهای خود در بطن شهر هوشمند به صورت آگاهانه هستند.
- اینان مردمانی هستند که با تکنولوژی و شهر هوشمند «تعامل» دارند و این مهمترین و اصلیترین اصل است… «تعامل».
- مردمان هوشمند با نگرشهای دانش بنیان، به «نوآوری» روی خوش نشان میدهند. اینان شروعکننده کسب و کارهای جدید و اقتصادهای نوآورانه بوده و از رده صرفا «مصرف کننده» خارج میشوند.
- مردم هوشمند در حل کردن مسائل و یافتن اولویتها شهری «مشارکت» دارند.
- در شهر هوشمند یک شخص در مواجهه با خدماتدهندگان از احساس آسانی و راحتی و کارآمدی برخوردار میشود و تصور نمیکند که با ادبیات و خط مشیهای مختلفی سر وکار دارد. شهروندان هوشمند به یکپارچگی یکپارچگی اطلاعات، فرآیندها و خدمات کمک میکنند و در راستای آن گام برمیدارند.
- مردم هوشمند سبک زندگی خود را برای رشد شهر به کار بسته و «فرهنگ هوشمند» دارند؛ نه اینکه نقش طعمه و بازار هدف را برای تولیدکنندگان ابزارآلات هوشمند بازی کنند. مردم هوشمند خود نقشآفرین و نوآورند و اگر لازم باشد خود ابزار هوشمندی خود را ایجاد و تولید میکنند.
تعامل و شهر هوشمند
با توجه به تعاریف بالا و همچنین اهمیت تعامل پذیری و یا واژه Interaction که در آغاز این نوشتار بدان اشاره شد؛ در شرایط جدید دنیای ما برنامهریزان شهری و معماران به دنبال روشهای جدیدی هستند که بتوانند از متاخرترین تغییرات به وجود آمده در پی تحولات صورت گرفته و گسترش تکنولوژی به نحوی بهره برند که تاکید بر تعامل پذیری از بین نرود.
بلکه پر رنگتر از گذشته نیز باشد و شکاف دیجیتالی موجود ما بین «شهروند» و «شهر» و همچنین «مدیریت دانش» به نحوی کاربردی، مورد بررسی قرار گیرد. در همین راستا در سال های اخیر مداقه هر چه بیشتر بر روی فاکتورهایی که مستقیما بر روی «خلاقیت»، «نوآوری»، «تعامل» و «انسان محور» بودن رفتارها تاثیر دارند، لایه های جدیدی از دانش مانند «گیمیفیکیشن شهری» را برای ما آشکار و معرفی کرده اند.
گیمیفیکیشن شهری
به اعتبار تعریف؛ گیمیفیکیشن «…استفاده از خصوصیتها و تفکرات بازیگونه است در زمینههایی که ماهیت بازی نداشته و اتفاقا بسیار جدی و مهم هم هستند، یا استفاده کردن از انگیزانندههای طبیعی برای به حرکت درآوردن مخاطب». گیمیفیکیشن با تکیه بر مفهوم «نگرش خلاقانه» به صورتی «سیستماتیک»، به «مدل سازی» و «الگویابی» برای حل مسائل و «مشکلات بدساختار» (Wicked Problems) میگردد.
همزمان گیمیفیکیشن، روشی «انسان محور» جهت بالا بردن کیفیت «مدیریت دانش» معرفیشده است. کارشناس و مجری طراح گیمیفیکیشن در حین اجرای پروژه و اصلاح آن به رضایت بخشی و تاثیر آن بر «کابر نهایی» که همان شهروند هوشمند است و همچنین نتیجه پروژه میاندیشد.
سپس این ویژگیها به کد عملیاتی ترجمه میشوند که میتواند به تحقق درک موضوع تالی با تفکراتی خلاقانه و بازی گونه منتهی شود. به نظر میرسد شهر گیمیفای شده با شهروندانی که به عنوان بازیکنان این شهر شناخته میشوند، میتوانند در معرفی مدلی برای یک سیستم مدیریت دانش (KMS) نیز موفق عمل کرده و استراتژی شهر هوشمند با شهروندانی هوشمند را به منصه اجرا در اورد.
از “خاطرات جمعی ما در شهر” تا تتریس پاژینوف روسی
بازی تتریس یا خانه سازی از بازیهای محبوب دوران کودکی بسیاری از ماست. تتریس تا به حدی محبوب بوده که حتی در موزهی هنرهای معاصر نیویورک هم برای خود جایی گرفته است. تتریس را پاژینوف بازیساز اهل روسیه براساس سیاستهای شوروی سابق و بر ایدهی حمایت از کارگران برای اولین بار در آکادمی علوم روسیه ساخت.
یک بازی به نظر بسیار ساده که انقلابی در دنیای تکنولوژی پدید آورد و ناگهان دنیای بازیهای ویدویی را از آن خود کرد. مهمترین و اولین دلیل محبوبیت تتریس همان شادی بعد از حل مسئلهای است که مغز احساس میکند. شما بعد از هر بلوکی که بر روی بلوک دیگر به درستی سوار میکنید، بلافصله مغز شما نیز جایزهی حل مشکل را دریافت میکند.
و باز شما بیشتر میخواهید ادامه دهید .شما به بینظمی جهان نظم میدهید و در دنیایی بینهایت زندگی میکنید: تتریس هیچ وقت تمام نمیشود. تتریس هر لحظه شما را تشویق میکند تا دنیایی بهتر بسازید.
تتریس چگونه به شهر ما کمک میکند؟
واقعیت این است که برای داشتن فضایی برای همگان، نیازمندیم رمزگانهای مرکزی فرهنگ را بشناسیم. شهرهای امروزی شهرهای هوشمند و پیچیده در هالهی فناوری و تکنولوژی هستند. این یعنی فرهنگ ما نیز با گذشته بدون فناوری کاملا متفاوت است. آنچه به محیط انسان نیز اعتبار میبخشد فرهنگ است.
زیستگاههای انسانی آکنده از خاطراتی هستند که ساکنان از گذشتههای خویش در ذهن دارند. این خاطرات درواقع قسمتی از فرهنگ ما را نیز تشکیل داده اند. خاطرات گاه شخصی بوده و گاه از ماهیت جمعی برخوردارند. خاطره زدایــی و انقطــاع از گذشــته در دنیــای مدرن نیز از مشکلات اساسی شهرها است.
با تمرکز بر همین ایده، سعی بر این شده تا بناها و مکانهایی که تا دیروز یک نامکان ایستگاهی به شمار میرفتند، تبدیل به جایی شوند برای یادآوری روزهای کودکی ما و هیجان ما در هنگام بازی تتریس. به این ترتیب که با گیمیفای کردن بناهای عمومی شما متوانید به طور مثال در میدان اصلی شهرتان ایستاده و تتریس بازی کنید و از یادآوری این خاطره مشترک در بطن شهر به عنوان یک شهروند لذت ببرید.
5 پاسخ
سلام و عرض ارادت ، سپاس از شما که دانش تون رو با ما به اشتراک میزارین ❤❤❤❤
مطالب جدید و عالی بودن
بسیار پست ارزشمندی بود
ممنون لطف دارید
حسین کبیری هستم
شما کانال تلگرامی هم دارید ؟
بله کانال خود سایت هست
@gamificationcenter
کانال خود خانم نجار ازلی
@letsplaythecity