چرا احساس مالکیت در گیمیفیکیشن مهم است؟(اگر هنوز نمی دانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید) قبل از اینکه به این پرسش جواب دهید از شما یک سوال دارم.این جملات چقدر برای شما آشناست؟
- ” ویلیج من تو کلش آو کلنز خیلی خفنه”
- “پیج من تو اینستاگرام رو دنبال کن”
- “دنبال یه عکس خوب برای پروفایل فیسبوکم هستم”
- “تیم من تو فیفا خیلی قدرتمند شده”
معنای احساس مالکیت
در تمام این جملات یک چیز مشترک دیده میشود و آن هم احساس مالکیت است، حتی با اینکه بازی کلش آو کلنز تحت مالکیت من، شما یا دوستانمان نیست، حتی با اینکه ذره ای از اینستاگرام را مالک نیستیم و هر موقع بخواهند میتوانند آن را از ما بگیرند، حتی با اینکه بازی فیفا فقط یک سال آن هم به صورت یکی از میلیونها نسخه اش در اختیار ما قرار میگیرد و امتیاز محتوای آن تماما با قوانین سخت گیرانهای در اختیار تولیدکننده است، اما یک حس مالکیت مجازی روی همه اینها داریم.
احساس مالکیت از ابتدایی ترین احساسات انسان است
مالکیت یکی از قویترین احساساتی است که هرکسی تجربه میکند. هر نوزادی از 5 ماهگی به بعد دارای حس مالکیت میشود و تا آخرین لحظهی زندگی این حس را با خود دارد. حس مالکیت در تمام ابعاد زندگی ما جریان دارد، کتاب من، اعتبار من، آبروی من، لباس من، لپ تاپ من، اخلاق من و … که مجموعهی اینها کاراکتر هرکدام از ماها را میسازد.
طبق نظر کارشناسان مسائل اجتماعی مهم ترین دلیل بیشتر خشونتها احساس مالکیت زن و مرد به هم و والدین به فرزندان است. هرگونه تعرضی به هر آنچه تحت مالکیت ماست نتیجه ای جز اندوه، خشم و عصبانیت ندارد.
وقتی احساس مالکیت همه چیز را عوض میکند
هرچیزی برای ما میتواند عادی باشد ولی کافیست کمی حس مالکیت به آن اضافه شود تا همه چیز عوض شود، دیگر نمیتوانیم از آن چیز دور شویم، نمیتوانیم بیتوجه باشیم، صحت و سلامتش برای ما مهم میشود و این در هر موردی حکم میکند، یک ایده، یک فکر، لباس، یک سایت، یک پروفایل، یک ماشین و … . مالکیت حتی در فوتبال هم دعوا ایجاد میکند.
فرض کنید دو تیم مساوی کنند، تیمی که بیشتر مالک توپ بوده به خود افتخار میکند در حالی که عملا ذرهای اهمیت ندارد. یک مثال دیگر: فکر میکنید چرا وبسایت ورزشی طرفداری خیلی بهتر از ورزش3 در ذهنها نقش بسته؟ چون کاربران ولو به میزان اندک سایت را مال خود میدانند، پروفایل دارند، متن مینویسند، نقد میکنند و … .
مثال یوتیوب برای احساس مالکیت
حال دلیل اینکه سایتی مثل یوتیوب این رشد ناگهانی را تجربه کرد متوجه میشویم، راز آن یک چیز بود: حس مالکیت، تا قبل از یوتیوب کمتر سایتی به کاربر اجازه چنین دستکاری و مالکیتی میداد، کاربران وب سایتی را که به آنها حق هیچ دخل و تصرفی ندهد نمیتوانند مال خود فرض کنند ولی در نسل جدید وب سایت ها این موضوع تقریبا رفع شدهاست.
مثال فیفا برای احساس مالکیت
در بین بازیها چطور؟ بازیهایی که در آن گیمر مالک چیزی میشود طرفدار بیشتری دارند مثل کلش آو کلنز، فیفا و آلتیمیت تیمش، بخش داستانیاش که شما خود را در قالب یک کاراکتر مالک تمام فضای بازی میبینید، یا در گذشتههای نه چندان دور که در بازی قلعه شما مالک یک قلعه میشدید و ساعتها به این ملک خود رسیدگی میکردید. شما به محض اینکه در کلش آو کلنز یک دهکده میسازید دیگر دل کندن از این ملک اصلا راه سادهای نیست! وقتی در کریرمود پس یک تیم میسازید و شروع به خرید و فروش بازیکن میکنید، اصلا رها کردن این تیم برای شما کار سادهای نیست.
احساس مالکیت منفی است یا مثبت؟
نکته دیگری که در مورد مالکیت در گیمیفیکیشن مهم است این است که مالکیت بیشتر یک حس منفی است تا مثبت، به این معنی که بیشتر یک ترس از دست دادن در مالکیت نهفته است تا حس خوبِ داشتن! برای مثال آیا تاکنون به مغازههایی که کالاها را با ضمانت بازگشت تا یک ماه میفروشند دقت کردهاید؟ در این موارد فروشنده به شما تضمین میدهد که کالا را استفاده کنید و اگر یک ماه بعد آن را نخواستید میتوانید پس دهید.
شاید در مواقع زیادی شما با خود بگویید چه خوب، یک ماه استفاده میکنم بعد پس میدهم اما در عمل به ندرت کسی کالا را پس میدهد. چرا؟ چون بعد یک ماه استفاده شما خود را مالک آن میدانید و به این راحتی حاضر به از دست دادنش نیستید! خب چرا ما در کسب و کار خود از این اهرم قدرتمند استفاده نکنیم؟
وقتی بازیهایی مانند پو از این اصل گیمیفیکیشنی نهایت استفاده را میبرند چرا ما نتوانیم از این رکن مهم در گیمیفیکیشن استفاده کنیم؟ آیا وقتی از آواتار استفاده میکنیم یا از تکنیکهایی مثل شخصیسازی استفاده میکنیم بازهم مالکیت نقش ایفا میکند؟ در مجموع یکی از راههای اعتیادآور کردن بازیها مالکیت است!
آقای گیمیفیکیشن برای اولین بار در ایران، دوره آموزشی بلندمدت و تخصصی گیمیفیکیشن برگزار می کند. نقشه راه گیمیفیکیشن را از دست ندهید!