با سلام کامران حاتمی هستم مدیر سایت آقای گیمیفیکیشن و امروز می خواهیم راجع به داستان پیدایش stackoverflow صحبت کنیم.(اگر هنوز نمی دانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)
جف آتوود یک کارآفرین نرم افزاری بود و یک عقیده جالب داشت آن هم این که فکر میکرد بسیاری از فرومهای آنلاین بیفایده هستند! شرکتکنندگان در این فرومها صرفا برای ارضای نیاز خود در فروم عضو هستند و مشارکت خاصی رخ نمیدهد آن ها هیچ مشارکتی برای بهبود این که یک فضای علمی خوب ایجاد کنند نداشتند. همچنین آنها تلاش نمیکردند تا یک منبع علمی بزرگ بسازند آتوود جواب سوال خود را در یک جای غیر منتظره یافت!
بازی کانتر استرایک!این بازی یک بازی تیم محور هست که در کتگوری first person shooter قرار می گیرد بازی که در ایران خود ما طرفداران بسیاری دارد و شاید کمتر کسی مثل آتوود راه حل خود را در بازی پیدا کند! نکتهی خیره کننده این است که آتوود متوجه این شد که در بازیهایی مثل کانتر استرایک همکاری یک راه حل بهینه محسوب میشود و بازیکنانی که سعی در پیروزی دارند باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا بتوانند با همکاری یکدیگر پیروز مسابقه شوند( البته یکی از نکات قابل توجهی که در این بازی وجود دارد که در دوره اکتالیسیس راجع به آن صحبت خواهیم کرد مفهوم جالب playing together alone هست که در این بازی مشاهده میکنیم و به نظر من همین مورد باعث فراگیر شدن این بازی شدهاست.)
در نهایت آتوود و دوستش Joel Spolsky تلاش کردند تا یافتههای خود را عملی کنند و نتیجهی این تفکر آنها ایجاد وبسایت stackoverflow میباشد.این سایت بزرگترین مرجع برنامه نویسان دنیا میباشد تقریبا تمام برنامه نویسان وقتی به مشکلی در برنامه نویسی میخورند در این سایت به دنبال راه حل میگردند نکتهی جالب توجه دیگر این است که در این سایت برنامه نویسهایی وجود دارند که دستمزد آنها ساعتی 300 دلار است اما تنها برای گرفتن پوینت و بج بیشتر و همچنین سیستم reputation خاص این وبسایت به صورت کاملا رایگان و با شور و اشتیاق خاصی به جواب دادن سوالات افراد میپردازند امروزه وبسایت stackoverflow یک میراث ماندگار برای بشریت محسوب می شود وب سایتی که هم گام با وبسایت هایی مانند ویکیپدیا سعی می کند نسل بشر را به جلو براند!
در انتها یک ویدیو جذاب از تدتاک خانم مک گونیگال ارائه می شود که مربوط به دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی است. شما مخاطبین عزیز فکر میکنید چه ارتباطی بین این تدتاک و سایت استک اورفلو وجود دارد؟ چه عناصر گیمیفیکیشن را در این سایت میبینید؟
79 پاسخ
اول با اجازه شما من یک سوال بپرسم اینکه آیا این Social Proof که در مباحث روز نوزدهم صحبت کردید همان موضوع اثر لنگرگاه نیست ؟ تفاوتشان کجاست ؟
سلام نه اثر لنگرگاه اینجوریه که میگه مثلا من میخوام با یه نفر کار کنم همون اول بش میگم حدود 1 تومن د نظر گرفتم ذهن طرف روی قیمت 1 تومن لنگر میندازه ته تهش قیمتی که باش کار میکنم میشه 1.5 یهو 10 نمیشه توی اثر لنگرگاه روی عدد کار داریم ولی توی سوشال پروف میگیم بقیه یکاری میکنن این باعث میشه که افراد بعدی هم همونگارو کنن
روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول
من خودم چند بار در دیجی کالا نقد محصولاتی که خریده بودم نوشتم اما بعد دیدم فایده ای نداره تازه فیلتر هم می شه بنابراین از ادامه منصرف شدم. اگر من مالک دیجی کالا بودم قسمت کامنت و نقد را پر رنگ تر می کردم و برای مشتریانم یک پروفایل قابل مشاااهده نزدیک به stackoverflow طراحی می کردم که کاربر به ازای میزان لایک یا دیس لایکی که نقد یا کامنتش دریافت می کنه و تعداد کامنت هایی که گذاشته در صورت تایید موضوع سکه یا امتیاز بگیره یا با تعریف چند سطح کاربری در سیستم سطح افزایش پیدا کنه با افزایش سطح کاربری کامنت هاش را در صدر بقیه کامنت ها نمایش می دهم یا اصطلاح کاربر ویژه یا دیجی کاربر بهش می دادم از طرف دیگه این کاربرها می توانستند به قیمت یا کیفیت عرضه کنندگان هم نمره بدهند.
در هر صورت آخرین راهکار هم این بود که وقتی سطح کاربر افزایش میابد یا سکه می گیرد یک درصدی تخفیف در خرید ها بهش اعطا بشه.
نکته قابل توجه این هست که استک اوور فلو کل انداخت بین برنامه نویساش یعنی اگر میخواستی ثابت کنی برنامه نویس خوبی هستی باید رتبت اونجا باال بود حتی همین الان توی ایران موقع استخدام میگن کو یوزرنیم استک اوور فلوتو بده ببینم چقدر فعالیت داشتی ریتت چیه
روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم.
به نظر من یکی از دلایل مهمش اینه که محتوای خوب تولید کرده بی شک در ابتدا این سایت اومده باشه یکسری از برنامه نویسان خیلی خوب را راضی کرده باشه براش محتوا تولید کنند و کامت بگذارند و بعد که کاربرها جذب این محتوا شدند این مسیر ادامه پیدا می کنه. در تبلیغ همین سایت شما می گویید که بزرگترین جمعیت برنامه نویسان دنیاست خب همین با ایجاد یک سوشیال پروف و تشدید اثر لنگرگاه باعث جذب دیگران در این زمینه می شود. نکته جالب دیگه اینکه که در این سیستم یک جدول برندگان بزرگ وجود داره یعنی افراد به ازای میزان سوالهاشان و سطح ارزشمندی سوالها و نیز جوابهایی که به سوالهای بقیه می دهند و رای ای که این جوابها می گیرد امتیاز می گیرند. جدول برندگان خیلی جذابی هم هست چون هم مدال داره هم امتیاز داره و هم گرید داره. کاربران در یک رقابت قرار میگیرند که رتبه خودشان را بهتر کنند و حتی این رتبه منبع اعتبار و رزومه هم براشان محسوب می شه. در رزومه هم کاربر سوالهای تاپ و میزان رای هاش را بهمراه رکورد هاش قابل مشاهده است. پس یک استفاده خیلی خوب از لیدر بورد انجام داده.
اره روی seo یجورایی خیلی خوب شده شما وقتی میخوای یه سوال جدید بپرسی قبلش باید سیستم مطمین شه قبل از تو این سوال یبار دیگه پرسیده نشده باشه! و همین باعث میشه وقتی تو مشکلت رو تایپ کنی به این سایت برسی و ببینی هزاران نفر قبل از تو به این مشکل خوردن اون هزاران نفر میان میگن راه حل فلانی بهتر بود و کارم رو راه انداخت یعنی ممکنه شما یبار چندسال پیش یه جوابی داده باشی هنوز برات لایک بیاد! یعنی یجوری کار کرده که افراد حتما بهترین حوابو بدن
روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال سوم
مثل اون کلیپ قبلی خیلی تاثیر گذاره. در واقع هر چقدر ما بیشتر بتونیم بازی کنیم و این بازی ها اجتماعی تر و همگیر تر باشه آرامش و امنیت ما در محیط اطرافمان افزایش پیدا می کند و در نتیجه دوستان و همکاران و همشهری ها و … بهتری برای هم خواهیم بود.
آفرین
روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال چهارم
ارتباطش اینجاست که وقتی ما تایید یک نفر یا ده نفر یا صد نفر را می گیریم خیلی احساس جسمی و روحی بهتری دریافت می کنیم. یکجوری احساس قهرمان افسانه ای به ما دست می ده و این احساس یکجوری در یک فروم یا سایت اعتیاد اوره یعنی باعث می شه ساعتها وقت و انرژی خودمان را بگذاریم بدون هیچ دریافت مالی ای تا تایید و اعتبار بین دیگران را کسب کنیم. قاعدا احساس برتر بودن و میل به رقابت هم در اینجا وجود داره که باعث تشدید همکاری ما با سیستم می شه. کلا احساس عضو یک خانواده بودن یا تیم بودن و نیز در بین اون خانواده ارشد تر بودن انگیزه بسیار نیرومندی برای مشارکت و پیشرفت بیشتر ایجاد می کنه.
و البته دیدن ارتباط ما با بقیه اگر من نباشم شاید سیستم هم بهم بریزه خیلی وقتا! این حسیه که بعضی کاربرا دارن بخاطر همینم سیستم رو ترک نمیکنن مثل اون نفری که اومد و انگشتشو چسبوند به یه نفر دیگه تا ارتباط کلی حفظ بشه
پاسخ به سوال اول از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
برای کامنت ها باید یه سیستم جایزه بزاره مثلا کامنتی که بیشترین لایک و بخوره یا مثلا اگر از x تا بیشتر لایک خورد به ازای هر ده لایک بیشتر ده درصد تخفیف تو خرید بهش میدیم جوری باشه طرف پیگیر این باشه به دوستاش بگه برین کامنتم و لایک کنین. تا بتونه به اون جایزه برسه … یا مثلا بگه با هر کامنتی که بزارین ما آنقدر تو سفارش محصول تون از کاغذ بازیش کممیکنم و مثلا یه بحثی مث حمایت از محیط زیست و اینا رو پیش کنه ، اسمشم بزاره نظر بده، ضرر نده…
میدونی جایزه اینجا چیه؟اینکه هرکی جوابش دقیق تر بود کامنتش بالاتر نشون داده میشه همینقدر ساده!! و همین کار هزاران برنامه نویس رو درگیر کرده اینکه چمدبار من کامنت اول شدم یه چیزیه که باهاش پز میدن!
پاسخ سوال سوم از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : تو این بازی ما دیدیم که حس های خوبی رو میتونیم بدست بیاریم چیزایی که بعضی مواقع اگر باشن حال انسان ها رو خیلی بهتر و در نتیجه بازدهی شون رو بیشتر میکنن ، شادی-اسودگی-عشق و رضایت چقدر میتونه برای کاهش استرس مفید باشه مثلا معلم های کلاسهای اول ابتدایی روز اول چقدر میتونن با این بازی حس خوبی رو از روز اول مدرسه ها تو بچه ها ایجاد کنن … یا روز کنکور قبل از امتحان .. یا تو ورزشگاه ها قبل یا بعد از مسابقات .. برای کاهش استرس و ناراحتی از باخت تیم مورد علاقه تماشاگران … یا مثلا برای کاهش خشم مسافران ناشی از تاخیر هواپیما ، میتونه یه کار خودجوش باشه برای ایجاد آسودگی و رضایت ، بازیها دارن یه پنجره جدید برای ایجاد زندگی بهتر به روی بشر باز میکنن.
یا حتی زمان انتخابات!
جواب سوال اول روز 19 دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
اگه هر کامنت رو معادل یه امتیاز در نظر بگیریم با رسیدن به امتیاز مثلا 100 برای کسی که به این امتیاز برسه تخفیف های اون دسته محصول چند ساعت زودتر از بقیه براش میره
یه حالت دیگه علاوه بر حالت قبل یا کلا جایگزین حالت قبل اینه که هر اگر رو ی 20 نقد و بررسی کامنت کاربر بیشترین لایک رو بخوره جایزه اش صحبت رو در رو یا تلفنی با برادران محمدی یا گرفتن عنوان مشاور(منتقد) افتخاری دیجی کالا .
این مثال آخرتو دوست داشتم مثلا توی خیلی از مسابقات یه جاهز هست شام با مدیر عامل! یا چیزایی از این دست! حالا نکته جالب اینه دو اسل پیش توی یه مسابقه ای یه دختری برنده شد گفتن یا 10 هزار دلار پول یا 20 دقیقه صحبت با نیمار! و میتونی حدس بزنی چی شد! این قدرت اینجور چیزاست چیزایی که ما براش پول خرج نمیکنیم واقعا!
جواب سوال دوم روز 19 دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
Stackoverflow
فقط برای برنامه نویسی نیست ولی بیسترین قسمتش مال برنامه نویسیه
90 درصد مواقع غیر ممکنه بری داخلش و بدون جواب برگردی و این حس اینکه به جواب میرسی و بقیه بدون تقریبا هیچ چشم داشتی جواب تو رو میدن خیلی جالبه یه جورایی حل یه باگ عجیب و غریب مثله بازی کن های مدل اجتماعی میشه چند نفر با هم بدون اینکه بفهمن متحد میشن تا اون باگ رو حل کنن و شاخشو بشکونن
.
یه حالت دیگه هم دقیقا همون social prood هاست که داره به زیبایی تمام اتفاق میفته
و یه مورد دیگه الان که تقریبا به یه مرجع تبدیل شده یکی از کل کل های برنامه نویسا بج و امتیازشونه که به رخ هم میکشن و یه جورایی هرچی بالاتر باشه خفن بودن طرف رو میرسونه
بعضا بعضی جاها برای استخدامی هم دیدم امتیاز و بج تو میپرسن
آفرین کامل و بدون هیچگونه کم و کاست
جواب سوال سوم روز 19 دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
درسته بحث بردن هم مطرح بود ولی اون بخش شادی آور و سرگرم کننده بودنش خیلی خیلی پر رنگ تر بود و آخرش همه 4 نفر حس خوب داشتن
و اتصال که همه رو به هم وصل میکرد یه جورایی حس اینو منتقل میکرد که باهم قراره یه کار بزرگ بکنیم دست تو دست هم.
جواب سوال 4 روز 19 دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
کنجکاوی
خلاقیت
هیجان و شادی
کنجکاوی در استک اور فلو اینه که میخوای ببینی بقیه به این باگ خوردن یا اگه خوردن چجوری حل کردن
هیجان وقتی که اون راه حل و تست میکنی و میبین جواب میده و کلی خوشحال میشی
مخصوصا اگه یه باگی بوده که چند روز درگیرش بودی
و خلاقیت اینه که ممکنه کسی جواب اون راه حل و پیدا نکرده باشه ممکنه جواب های اونا رو تست و امتحان کنی و به جواب درست برسی
و یا حتی اصلاح کنی!این خیلی زیاد اتفاق میفته طرف یه جوابی میده بقیه میگن کار نمیکنه ولی تو میری میگی اگه این خطش اینجوری شه درست میشه نکته جالب توجه اینه که این سایت مثللا بت اجازه نمیده که بیای روی سوال بعضیا جواب بدی یا روی کامنتای بقیه کامنت بدی تا اینکه یه جواب خیلی خوب برای یه عده خاص بفرستی یعنی قشنگ حریصت میکنه
دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی روز نوزدهم سوال اول
یه کاری که دیجی کالا میتونه انجام بده، یه رزومه از کسی که کامنت میذاره قرار بده، مثلا ابوالفضل یک ساله که با دیجی کالا همراه هست و این 1227 امین کامنتی هست که اینجا گذاشته. برای هر 100 کامنت هم یه بن تخفیف بده، و برای 1000تا کامنت حضور در همایش سالانه دیجی کالا را داشته باشیم و از توی همایش شبیه فیلم شکلات ویلی ونکا، یه جایزه داریم که طرف می تونه 10 روز از دفتر مرکزی دیجی کالا دیدن کنه
واو عحب فیلمی بود و واو که جقدر خوب وصلش کردی آفرین
جواب سوال اول و دوم روز نوزدهم:
راستش اتفاقا من هرموقع سوالی داشتم و وارد این سایت شدم دیدم یکی فقط مثه من سوال کرده و جواب درستی هم نگرفته از کسی:)) اما کلا جوابای خوبی همیشه از فروم ها گرفتم و همیشه برام سوال بوده که واقعا چی باعث میشده آدما بیان تو این فروم ها برای خودشون بیو بسازن، یه سری شعار و اینا انتخاب کنن همیشه زیر پستاشون دیده بشه و…. اینکه چرا انقدر بحث می کنن!
اما از دل همین بحثاست که آدما درگیر میشن. فکر می کنم ماها وقتی یه بار اونجا جواب سوالمونو بگیریم بعدش مدیون میشیم و همیشه سعی می کنیم یه جوری این لطف رو با هدیه به یکی دیگه که جواب مشکلشو میدونیم پس بدیم. از طرفی خودش یه نوع محتواسازی هم هست
پس فکر می کنم اگه دیجی کالا نظردهی محصولاتش رو تبدیل به فروم کنه که آدما داخلش شناخته شده باشن بهتره. یعنی من یک ماوس میخام بخرم می بینم یکی خیلی بد نوشته اما اصن معلوم نیست کیه شاید عمدا بد گفته
ولی اگه شخصیت شناخته شده و امتیاز دار داخل فروم باشه بهتر بهش اعتماد می کنم
یاد مباحث مربوط به بحث هدیه و نظریه هدیه افتادم
جواب سوال سوم روز نوزدهم:
ایده کلیپ خوب بود. آدما باید بتونن با بازی بهم اعتماد کنن و گارد دور هم دیگرو بشکنن. اونجاش که گفت ندیدم کسی حین بازی گوشیشو چک کنه برام مهم بود. البته شاید به این خاطر باشه که این جمعیت همشون اومدن تدکس استفاده کنن. ممکن بود فرد دیگه ای هیچ علاقه ای به بازی نداشته باشه و بشینه سرجاش.
آدما اگه به هم وصل بشن اتفاقا گاهی خودشون بلدن چطور بازی کنن. دیروز خوندم مبتکر ایده ی ریتوییت از کارش ناراضی بود. میگفت ما ریتوییت رو باز کردیم که اگه مواقع اورژانسی لازم بود کسی خبری بده سریع کوت کنه و لازم نشه توییت قبلیو کپی پیست کنه. اما الان فرهنگی شکل گرفته که آدما توییت بقیه رو بدون دادن فرصت دفاع برمیدارن کوت می کنن و قضاوت می کنن و این خوب نیست!
هرچند بازی های دیگه ای هم شکل گرفته
همش که قضاوت نیست.
داخل توییتر با همین کوت کردنا کلی چالش تو در تو که آدما از تجربه هاشون حول یه موضوع مشترک حرف میزنن و…. شکل میگیره
یا تازه کارا با ریتوییت کردن توییت کاربرای قبلی فالور جمع می کنن و معروف تر میشن
یکیش کل کل کردن باشگاه های فوتبال داخل توییتر با همین کوت کردنه
به نظر من اینا میتونن بازی محسوب بشن و همش از یه ایده ی ساده اولیه که قرار نبود به اینجا بکشه شروع شده
به این میگن emergant behaviour که بسیار زیاد توی بازیا باهاش سرو کار داریم
جواب سوال دوم روز 19 دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی:
این جامعه برنامه نویس ها که گفتین در بازاریابی رسانه های اجتماعی میشه «جوامع مجازی» که بهترین جا برای بازاریابی و فروش محصولات هست که در پایین طبقه هرم رسانه های اجتماعی هست.
این مدل جوامع موضوعات محدودی دارن اما بسیار عمیق هستن، مثل همین سایت، سایت ridgid plumbers هست برای لوله کش ها هست. تعمیرکارای برتر که امتیاز بالایی از بقیه بگیرن میشن «استاد کار» که به عنوان متخصص اون جامعه شناخته میشن. برای خیلی از تعمیرکارای دیگه هم با مشاوره های رایگانشون باعث شناخته شدن و فرصت های شغلی بیشتر میشه. حالا سایته درامدش کجاست؟ اصلا اصل سایت فروش لوازم لوله هست که این جامعه رو راه انداخته، درآمدش فضاییه. یا سایت circle of moms که درباره بزرک کردن بچه هاست و مردم میان مشکلاتشونو در این حوزه این جا میزارن و متخصصای جامعه میان جواب میدن. یا سایت 360ihsengineering برای مهندسی.
به این جوامع مجازی میگن trigger event یعنی بر اساس یک مشکلی که افراد دارن شکل میگیرن. مثلا یهو بچه دار شدم میرم جواب مشکلاتمو از اون سایتی که گفتم پیدا میکنم. یا مثلا لوله خونم ترکیده میرم اون سایت دیگه مشکل دیگمو پیدا کنم.
بحثی که هست اینه که در این مدل جوامع لازم نیست همرو به مشارکت واداریم، فقط باید به اون متخصصا انگیزه بدیم که بیان جواب بقیه رو بدن، پی پروژه گیمیفیکیشنو حول اهداف و خواسته های متخصصین جامعه میچینیم، وقتی اینا انگیزه بگیرن و خوب جواب بدن، کل جامعه بسیار پر بار خواهد بود.
واو چه اطلاعات کاملی ایول میرم ببینم سایتا رو
جواب سوال اول دوره گیمیفیکیشن:
یک راهی ک ب ذهنم رسید اما یکم نامردیه اینه ک طی ی جشنواره ای بگیم ب کاربرا که چه محصولی رو میخواید؟ برید و زیرش بنویسید فلان محصولو موجود کن. منم بین محصولایی که بیشترین کامنتو داشتن ۱۰ تا رو با تخفیف ۴۰ درصد موجود میکنم:)
جشنواره تموم میشه اما کامنتای لطفا اینو موجودش کن من میخوامش میمونه:)))
یکی هم همونجوری ک دوستان گفتنایجاد پروفایل و امتیاز “وفاداری” گرفتن ب واسطه اونه(کلا کلمه وفاداری فک کنم یجورایی غرور افرادو وسط میکشه)
دیجی کالا الان ی کار مشابه داره انجام میده که همه تخفیفاشو ب هر کسی ک وارد سایت میشه نشون نمیده. ی سری تخفیفا هایده و میگه فقط ب اعضا نشون میده
حالا میشه همین کارو برای اعضای با امتیاز وفاداری مختلف بکنه
بعد حالا هر کسی ب واسطه امتیاز وفاداریش
تهش اضافه ست:)
افرین
جواب سوال دوم روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن:
در مورد این سایت من اصلا چیزی نمیدونستم چون خودم کامپیوتری نیستم. برای همین رفتم از دوستام پرسیدم این سایته چیه و با چه چیزیش حال میکنید؟
جواب همشون این بود که هر سوالی تو گوگل سرچ این سایته میاد و جواب سوالت هم همیشه هست. حتی یکیشون ی جک فرستاد که تا حالا کسی هوم پیج استک رو ندیده
به نظرم علاوه بر قضایای سوال و جواب و کل انداختن و مرجعیت و اینا که همش درسته البته، این قضیه هم صادقه که سایت احتمالا از اول روی سئوش هم قوی عمل کرده. یعنی قائدتا من اگه از گوگل بپرسم اگه سایتی بیاد اول برای من مهم تره.
و اینکه همین سیستمو من میتونم برای دوره های خودمم پیاده کنم. یعنی بذارم ملت بیان سوالاشونو بپرسن(چه درسی و چه صنعتی) و بقیه جواب بدن و امتیاز بگیرن.
یک قابلیتی هم که من دیدم تو استک این بود که میشد کار هم اونجا پیدا کرد. دقیقا عین همینو میشه تو سایت پیاده کنم(چون قابلیت معرفی به صنعت هم داریم ما) و مثلا بگم به یوزرایی که از فلان قد به بالا امتیاز داشته باشن یه سری پیشنهاد شغلی نشون میدیم و هر چه امتیازش بالاتر باشه، آفرای خفنتر میدیم بهش.
شد تلفیق سوال یک و دو:)
آفرین
روز نوزدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال چهارم
تا جایی که من فهمیدم اساس کار stack over flow روی درگیری بیشتر کاربراش هست که از طریق کامنتایی که افراد میدن یه زنجیره اتصال بین افراد از طریق هر سوال پیش میاد.اگه انگشت شصت نماد مساله ای باشه که مشکل مطرح شده هر کس با جواب درستتر و حضور بیشتر به رشد وسعت این جامعه و ارتباطات کمک میکنه.مثل این بازی کنجکاوی و خلاقیت…موارد دیگه نمود پیدا میکنه چون قضیه کل انداختنه و این رقابت هیجان،رضایت و…رو هم به دنبال داره.نکته دیگه اینکه لزومی نداره این افراد حتما شناخت اولیه ای از هم داشته باشند اون چیزی که مهمتره اینه که من بدونم چطور ارتباطاتمو با حضور موثرتر بیشتر و بهینه تر کنم.
بعله
گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال سوم
یه نکته خیلی جالب در مورد این ویدیو به نظر من سادگی داستانه…اینکه ما غالبا برای رشد دنبال امکانات و منابع دور از دسترس هستیم و مثلا فکر میکنیم اگه قرار هست خلاقیتمون رشد کنه یا احساس شادی و رضایت داشته باشبم حتما باید دوره های خفنی بریم یا شرایط ویژه ای داشته باشیم.در حالی که این ویدیو نشون میده که من اگر بتونم اول از داشته های فعلیم بهترین استفاده رو بکنم از طریق همونا میتونم به ساده ترین و جذابترین روشها برای خودم برسم.ما در واقع در مرحله اول نمیدونم چی داریم اما دنبال زیاد کردنش هستیم انگار ندونی سرمایه ات چیه بعد چجوری میخوای بدونی بهترین کانالها برای تقویت یا افزایش داشته هات چیه؟!
درسته
روز نوزدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال اول
دیجی کالا میتونه یه مسابقه ماهیانه داشته باشه که ماهیانه به کسی که بهترین نقد رو داشته یعنی نقدی که با راه حل اجرایی همراه بوده چه نقد مثبت چه منفی انتخاب کنه و بر اساس دیتایی که از طرف داره یکی از محصولات مورد نیاز فرد نقد کننده رو براش پست کنه و ازش بخواد اونو هم نقد کنه اینجوری کم کم یه گروه از نقادهای فعال و موثر برای محصولات خودش داره انگار گروهR&D مردمی از مشتریان واقعیش داره که در درازمدت میتونه یا عناوین مختلف رده بندیشون هم بکنه و امتیازات خاصی هم براشون در نظر بگیره حتی یه پلتفرم در آینده داشته باشه
روز نوزدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
سوال دوم
شاید خنده دار باشه
من این مدل سایتا منو یاد دورهمی هایی میندازه که غیر رسمیه اما اتفاقات اصلی اونجا میوفته چون به شدت تاثیر گذار هستن و به اذهان جهت میدن…یعنی با کامنتایی که میدن و وابستگی که افراد به این فضا پیدا میکنند هم میتونن دیتای مناسبی از مشکلات مخاص یه رشته یا فضای کاری در بیارند و از این طریق خدمات خودشونو بهبود بدن یا خدمات جدیدی خلق کنند.در واقع یه جور حل مساله تجربی از طریق افراد متخصص و مطلع هست…که با توجه به اینکه خیلی مواقع ادم اصلا نمیدونه مشکل اصلیش چیه و ظاهر مساله رو میبنه تازه توی این فضا احتمالا متوجه میشه که هر مشکلی میتونه متاثر از مسائل مختلفی باشه.
من فکر میکنم نمونه های ایرانی خیلی کمه و این خودش یه فرصته
اره ولی فک نکنم خیلی زیاد کامنت بگیره چون فقط یه تیپ خاص کامنت میدن
جواب سوال سوم روز نوزدهم گیمیفیکشن در بازاریابی:
تفاوت برقراری ارتباطات و درگیری احساس انسانی در فضای مجازی و فضای واقعی برام خیلی نمود داشت. و اینکه تولید کننده بازی یا محصول اهدافش را صراحتا به مخاطب بیان می کند و ان ها را قانع می کند که من توانسته ام ان موارد برای شما براورده کنم. به نحوی اصرار بر این دارد که شما به این چیزی که دارم بهتون عرضه می کنم نیاز دارید و من رضایت شما را جلب می کنم، حالا منطقی یا غیر منطقی…
درسته
سوال اول از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
بنظرم اینجا سیستم کامنت های متمم و اینکه اگر از یک تعدادی “آموزنده بود” توی یک درس بالاتر بری به عنوان ارزیاب اون درس انتخاب میشی ، جواب بده . مثلا من کامنت میدم برای یک کالایی مثل موبایل . بعد اگر تعداد زیادی لایک بگیرم نسبت به دیس لایکم ، بشم ارزیاب اون کالا . حالا اینا صرفا عنوانه و نتیجه خاصی نداره ولی آدما دوست دارن و براشون انگیزه دهنده است .
یا حتی این امکان رو بذاره که پروفایل همدیگه رو دنبال کنن مردم . اینجوری آدمایی با سبک زندگی مشابه میتونن همدیگه رو دنبال کنن و شاید ایده بگیرن از هم و البته که شاید چشم و هم چشمی کنن و خرید مشابه بزنن که خب برای ما مطلوبه به عنوان صاحب کسب و کار. و البتهههه اینجوری باشه که من بتونم انتخاب کنم که این خریدمو بقیه بتونن ببینن و این خریدمو کسی نبینه . ( اصلا دیفالتش هم این باشه که نشون نده به سایرین مگراینکه خودم انتخاب کرده باشم که نشون بده ، بعضی خریدا شخصیه خب و شاید کسی براش مهم باشه دیگران نبینن )
یک کاری هم که اسنپ اون اولا زیاد میکرد و حالا نمیدونم هنوزم هست یا نه اینکه اگر کسی ناراضی بود ، تماس میگرفتن باهاش و علت رو جویا میشدن . حالا دیجی هم بیاد اگر کسی از کالایی به شدت ابراز نارضایتی کرده ، تماس بگیره و دلایلشو بپرسه . خیلی رندم چون انقد زیاده الان حجم خریدا و کامنتا که به همه نمیشه رسیدگی کرد ولی گاهی این کار رو انجام بدن باعث میشه مخاطب فکر کنه برای نظراتش احترام قائل هستند و توجه میشه و پیگیرتر میشه تو این مورد . ( یا وقتی خیلی راضی هست کسی ، میشه بهش یک پیام داد حالا بصورت اس ام اس یا توی اکانت خودش و … )
اینا روش های بدون هزینه بود . ولی روش هایی که دوستان گفتن هم خیلی جواب میده مثل اینکه برای کسی که کامنت میذاره زیاد ، فروش ویژه ها زودتر باز شه یا از قبل توی پروفایلشون بفرستیم که چه کالاهایی فردا با تخفیف ارائه میشه یا حتی براشون امکان رزرو اونو بذاریم و اگر تو همون ساعت اولیه روز بیان پرداخت کنن خریدشون نهایی شده باشه .
افرین
سوال دوم از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
این روش که کلا خیلی روش خوبیه به شرط اینکه بتونیم کاربرهارو درگیر کنیم .
من یک موقع فکر کرده بودم بیام یک گروه تلگرامی از آشناهای خودم که اذهان زیبایی دارن راه بندازم که هرکسی توی کارش به مشکلی برمیخوره ، بیاد اونجا مطرح کنه و ایده ام این بود که حالت برین استورم باشه . یعنی ازشون بخوام که هرکی هرچی بذهنش میرسه بگه چون شاید فکر کنه بدرد نخوره ولی طرف بتونه از ایده اش تو کارش استفاده کنه . در واقع یک مدل خیلی کوچولو و ساده از همین سایته که اختصاصی شده و … بعدتر پشیمون شدم چون با چندنفر که مطرح کردم ، دیدم خیلی پایه نیستن . اینجا انگار کسی خیلی دلش نمیاد به دیگران کمک کنه بدون دلیل و بدون پول بخصوص .
حالا شاید یک سایت انگلیسی زبان اگر آدم بزنه و توش همچین سیستمی رو بیاد توی مشاغل مختلف تعریف کنه ، خیلی خوب بگیره . ولی همه مزه اش به اینه که تخصصی نشه خیلی . چون همه ایده های کارهای به ظاهر متفاوت ، میتونن با یک کم تغییر و تحول تو کارای دیگه هم بکار برن .
مثلا یچیزی مثل نینی سایت؟
نینی سایت که برین استورم نمیکنن بنظرم ، حداقل چیزی که من دیدم این نیست . یکی میاد میپرسه دکتر روانشناس خوب تو غرب تهران مثلا ، بقیه میان تجربه اشون رو میگن .
ولی چیزی که تو ذهن من بود ، مثل همین مثال پیتزا پمینا بود ! من بیام بگم ما میخوایم یک کاری کنیم که فلان نتیجه رو بده . پیشنهاد بدید . اما دوتا مشکل هست . یکی اینکه کسی شاید نتونه مسئله اشو دقیق بگه بخاطر محدودیت ها و سواستفاده ها و نمیدونم لو رفتن ایده ، از این طرفم درگیر کردنه سخته .
سوال سوم از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
یک چیزی در مورد این خانم و روش هاش هست که برای من جالبه و اون اینه که به شدت ساده است . هم اون بازی سوپربترش بشدت ساده است ( همون موقع دانلودش کردم 😉 ) و هم این بازیش ساده بود . یعنی اینکه این مطلب رو میرسونه که با ساده ترین روش ها و کمی خلاقیت میشه به نتایج بزرگی رسید ، بنظرم خیلی خوبه .
ما هنوز تو مرحله ای هستیم که فکر میکنیم اگر میخوایم یک جنسی رو بفروشیم باید یک تبلیغ نیم ساعته تو تلویزیون به صورت انتی بیوتیک وار داشته باشیم که مردم هر لحظه ببیننش و بیایم توش همه روند تولید کالامون رو توضیح بدیم و ….
به نظرم بزرگترین درسی که از ایشون گرفتم تا الان ، این بوده .
دقیقا
سوال چهارم از روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
برای بهتر کردن سایت از طریق ایده کلیپ ، شاید تنها چیزی که در کلیپ بود و در سایت نمیتونه باشه ، اون دست دادن و لمس حضوره ولی اینجا ممکن نیست . حالا کاری که میشه کرد اینه که یک امکان ارتباطی قرار بدیم . این سایت جهانیه و قطعا ایونت حضوری توش ممکن نیست برای همه ولی میشه یک تایمی گذاشت و یک چیزی مثل لایو اینستا ولی تو خود سایت برگزار کرد که یک عده که امتیازات بالاتر دارن و متخصصن بیان لایو رو برگزار کنن و سایرین بتونن همزمان کامنت بدن یا ویس درخواست بدن که بیان روی خط و حرف بزنن . و لزومی هم نداره اینجا دیگه بحث ها تخصصی باشه ، میتونن تجربیاتشون و راه موفقیتشون رو شیر کنن با سایرین .
اهان بعد اون سوالی که چکار کنیم درگیر شن مخاطبا ، میتونه اینجوری باشه که هرکسی که امتیاز حدنصاب رو داره ، بتونه تقاضا بده و سی ثانیه یا یک دقیقه از لایو به اونا اختصاص داده باشه تا در مورد چیزی که دوست دارن یا تاپیک خاص تعریف شده اون جلسه است ، صحبت کنن .
افرین خوب بود
جواب سوال دوم روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازار یابی:
آتوود راه حل خود را در بازی پیدا کرد! – یاد فیلمی افتادم که در یک منطقه نظامی فضایی را برای بازی کوکان خردسال ایجاد کرده بودند و آنها پشت فرمان هواپیما کوچک خود(مثل اینها که با دادن سکه شروع به اهنگ و تکان خوردن می کنند) و کودکان ساعت های مشغول بازی بودند ولی در واقعیت آنها در یک جنگ حضور داشتند و کنترل هوایماهای جنگی به صورت مجازی به انها داده شده بود انکه متوجه این مساله باشند.
در این سایت stackoverflow هم شاید بتوان با الگوریتم های هوشم مصنوعی کامنت های افراد و کدهای پیشنهادیشان را به صورتی merge کردن و به مشابه یک پازل هرچند وقت یکبار برای جذابیت وبسایت نشان دارد که با از ترکیب چند کامنت بی ربط چه خروجی هایی می توان گرفت و خروجی بصری داشت مثلا یک روبات مجازی مسیر یاب کفشدوزکی در صفحات سایت شروع به حرکت در بخش های مختلف نماید…
جواب سوال اول روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازار یابی:
تنها جایی که من همیشه نظرم را میدم برای اسنپ و تپسی هست، و تنها دلیلی که داره اینه که دفعه ی بعدی که اسنپ را باز میکنم اول چیزی که رو صفحه میاد گرفتن نظر درباره سفر قبلی هست. دیجیکالا هم میتونه دفعه ی بعد که شما محصولی خریدید و تو سایتش لاگین شدین، صفحه ی نظرخواهی درمورد کالایی که سری پیش گرفته بودید اتوماتیک باز بشه و این به چند دلیل احتمال نظر دادن را زیاد میکنه:
یکی اینکه تازه وارد سایت شده و خسته نیست هنوز حوصله داره نظر بده.
از خرید محصول مدتی گذشته و اونقدر در مورد کالایی که خریده میدونه که بیاد نظر بده.
نکته ی دیگه ای که هست اینه که نظرخواهی باید تصویری باشه که با دیدن شکل و تنها تیک زدن، نظرش را سریع بتونه بده و اگه خواست در ادامه کامنت هم بگذاره. واگه خواست نظر سنجی را ببنده، بهش یه اخطار بدیم شانس برنده شدن در مسابقه ی بزرگ را از دست میده. حالا هر ماه یه مسابقه کوچک برگزار کنیم و به قید قرعه به کسایی که نظر دادن کد تخفیف بدیم. هر کس به تعداد نظر بیشتری که داده شانس بیشتری برای برنده شدن در مسابقه داره. کسایی که هر ماه برنده میشن اسمشون کنار سایت بیاد با عنوان برندگان خوش شانس مسابقه، مثه لیدربورد. و از بین این برندگان هر سال یکی تو مسابقه ی بزرگ برنده بشه که جایزش مثلا یه آیفونه.
میشه هم کلا روش دیگه ای اجرا کرد: وقتی کالا به دست مشتری میرسه، یه پاکت نامه با رنگ قرمز باشه و توش یه برگه باشه که روش نوشته نظر بده ضرر نده!
حالا پشتش این توضیح باشه که با دادن نظرتون در مورد کالایی که خرید کردید در مسابقه ی بزرگ باشگاه مشتریان برنده شوید. حالا میتونه جایزه ی مسابقه ی بزرگ هم سالی یه آیفون باشه.
برای اینکه کسی هم نظر الکی نده میشه امتیاز دهی برای شرکت در مسابقه ی بزرگ اینطوری باشه که به ازای هر لایک که نظرتون بگیره ۱۰ امتیاز میگیرید و به ازای هر لایک که میدید ۱ امتیاز میگیرید. اینطوری هم همه سعی میکنن نظرهای دقیق بدن که لایک بگیرن و هم لایک کنن بقیه را که امتیاز بگیرن.
چه خوب بود!
جواب سوال چهارم روز نوزدهم گیمیفیکیشن در بازار یابی:
سایت استک اورفلو اینطوری هست که افراد ۱۰ تا امتیاز میگیرن اگه کسی به جوابشون لایک بده و ۱ امتیاز میگیرن اگه به کسی لایک بدن.
حالا اگه کسی درگیر جواب دادن به یه سوال باشه به این روش امتیاز بگیره.
برای اینکه افراد متخصص تشویق بشن هم زمان در پاسخگویی به سوال های مختلف شرکت کنن، میشه این طرح را داد که اگه کسی در یه روز به یه سوال جواب بده به روشی که بالا گفتیم امتیاز بگیره و اگه در جواب دادن به دو تا سوال در یک روز بپردازه و هم زمان هر دو جوابش لایک بگیره به ازای هر لایک ۲۰ امتیاز بگیره و اگه در دو تاپیک مختلف لایک بده هر لایکش دو امتیاز بگیره. و به همین ترتیب اگه در یک روز به سه سوال مختلف جواب بده و هر سه جواب لایک بگیره هر لایک ۳۰ امتیاز و … اینطوری افراد متخصص ترغیب میشن هر روز به سوال های بیشتری سر بزنن تا امتیاز بیشتری جمع کنن و اینطوری قسمت های بیشتری از سایت پویا میشه.
آفرین خیلی خوب بود
سوال اول روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
به نظرم سیستم بج دادن و لول برای کامنت گذاشتن خیلی کمک میکنه. یه بلاگی بود چندسال پیش دنبال میکردم و پستاشو میخوندم، همین سیستمو داشت، البته شاپ هم داشت. برای دیجیکالا میشه این روشو پیشنهاد داد. هر کاربر یه پروفایل داشت ، وقتی کامنت میذاشت بهش پوینت میداد و لول اش تغییر میکرد، عدد لول اش هم نمایش میداد. مثلا مینوشت این کاربر بج سوپریوزر گرفته با ۳هزارتا کامنت. بعد میتونستی کامنت های بقیه رو folow کنی، رای بدی و به دوستات معرفی کنی، یا لایک و دیسلایک. از همه اینا میشه استفاده کرد بعلاوه اینکه یه دسته بندی هم بزاریم برای کامنتا، اینطوری که هم کامنتا به ترتیب نمایش داده بشن و هم کنارش محبوب ترین کامنتا رو هم نمایش بدیم که خودش مثل یک جدول رقابت عمل میکنه. میشه یه قسمت هشتگ های فان هم گذاشت تو سایت، که براساس اون مستقیما بریم کامنت های مرتبط رو بخونی و اینطوری محصولات دیگه هم بازدید میشه. مشابه بازی ببینن احمقای قبلی کیا بودن یه هشتگ باشه که کنجکاوی آدما رو هم تحریک کنه.
درآخر هم میشه یه امتیازاتی درنظر گرفت برای افرادی که لول شون به سوپریوزر میرسه مثل تخفیف، یا یه امکانی میشه گذاشت، برای محصولاتی که تخفیف زیادی میخوره تا یه هفته اول این تخفیف فقط برای افرادی که سوپریوزر هستن قابل دیدنه و بقیه نمیبینن و تعداد این محصولات هم محدود هست، پس اگه کاربر تلاشی نکنه یه سری محصولاتو ممکنه از دست بده . یا یه اختیاراتی بهش داده بشه تو سایت ، یه جورایی به کاربر این حسو میده که به اون مجموعه تعلق داره.
که البته ظاهر اون بج ها خیلی زیاد اهمیت داره ! و باید به تم سایت بخوره
سوال سوم و چهارم روز نوزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
از مواردی که خانم گونیگال گفت، کنجکاوی, هیجان, رضایت و خلاقیت رو stackoverflow به بهترین شکل داره اجرا میکنه.
وقتی داری سوالتو سرچ میکنی و کنجکاوی که بقیه هم به این سوال برخوردن و دنبال جواب میگردی . وقتی جوابا رو میخونی و خودت امتحانشون میکنی و کارت راه میفته هیجانزده میشی و حس رضایت داری. خلاقیت هم وقتی جواب بقیه رو ادیت میکنی و کمک میکنی کد جواب بده که بهت یه بج هم میده.
افرین امروز زینب از تو بهتر بود ولی
سوال اول روز ۱۹:
من اگه دیجی کالا بودم میگفتم آقای حاتمی یه دوره گیمیفیکیشن طراحی کنن، دانشجوها رو ملزم کنن که جواب تمرینا رو ببرن تو لینک صفحه های دی جی کالا بذارن :)))))))))))
ولی خارج از شوخی ایده تون برا کامنت کردن تمرینا زیر پستاتون خیلی قشنگه. (مخصوصا که اسم دوره رو اول هر کامنتی شبیه کلمه کلیدی تکرار میکنیم خیلی هوشمندانه اس)
فقط نمیدونم چرا این روزای دوره تون چقد دوس دارم تو کامنت گذاشتن اهمال کاری کنم یا بی ربط جواب بدم 🙁
خوبه که دوست داشتی ایدشو!
کلا یکم حس رقابت با یه نفر لازم داری تو.
شاید…
سوال اول گیمیفیکیشن در بازاریابی
خب در ابتدا باید نیاز اصلی رو شناسایی کنیم و کاری که دیجی کالا انجام میده رو به عنوان هدف کامنت گذاری تعیین کنیم . واضح تر بگم اینکه وقتی تو اون سایت برنامه نویس ها کامنت میذارن، کامنت هاشون ناظر به یه سوال یا باگ برنامه نویسی هست . تو لوله کشی هم همینطور … خب کار دیجی کالا چیه ؟ فروش کالا . نیاز خریداران چیه ؟ اطلاعات در رابطه با محصولات تو دسته بندی های متفاوت … مثلا اگه من سوال بپرسم که کدوم نوع لپتاپ ایسوس الآن خوبه ؟ باید به سایت دیجی کالا هدایت بشم ! اینجاست که دقیقا باید قدم به قدم کار stackoverflow رو پیاده سازی کنن ( لایک و … ) …
نکته اصلی اینه که هر سوالی که مربوط به خرید میشه ( چی،کدوم خوبه ها !!!؟ ) و مردم سرچ میکنن باید به دیجی کالا و کامنت های دیجی کالا ذیل اون محصول منتهی بشه !
درست میگی ولی مثلا برای یه محصول خاص یه لپ تاپ خاص اگر ملت بخوان این محتوا رو درست کنن حجم محتوا خیلی کم میشه
گیمیفیکیشن در بازاریابی روز 19 سوال 4:
بازی که توی کلیپ می بینیم هم درگیری و رقابت داره (چون کشتی هست) هم ارتباط. به نظرم توی stackoverflow میشه یه رقابت تن به تن هم گذاشت یا گروه با گروه. مثلا سوالای چالشی گذاشت تو یه قسمت و برنامه نویس ها با هم رقابت کنند برای حل معماها. یه مسابقه هست توی دانشگاه صنعتی اصفهان به نام فتح پرچم که چالش های هک و تست نفوذ میذارن و شرکت کننده ها باید پاسخ بدن. اینجا هم میشه این چالش ها را گذاشت
میدونی که فتح پرچم اسم یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین بازیای رومیزی دنیاست
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 19 سوال 1:
دیجیکالا برای افزایش کامنت ها کاری که میتونه بکنه اینه که هر کاربر یک پروفایل داشته باشه که قابل رویت باشه برای سایر کاربر ها. حالا توی این پروفایل ما میگیم که کامنت هایی که ایشون گذاشته مثلا میانگین نمره 4.7 رو داشتن و توی این پروفایل شخص میاد یه کالاهای پیشنهادی هم میزاره و اگه گسی از پروفایل ایشون اون کالا رو به سبد خریدش اضافه کنه بج و امتیاز و… میگیره طرف.
حالا طرف واسه هر محصولی که میخره کامنت میزاره به امید اینکه بیشترین لایک رو بخوره و مثلا طرف میخواد شامپو بخره میاد نظر اینو میبینه خیلی حرفهای هستش و لایگ خورده میره تو پروفایلش ببینه چه شامپو هایی پیشنهاد کرده.
و یک لیدربرد امتیازات هم میشه قرار داد تو سایت.
یا حتی بر این اساس رنگ بزاره روی پروفایلا
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 19 سوال 2:
شرکت ها میتونن بیان تو حوزهای که فعالیت میکنن یه بستری برای پرسش و پاسخ فراهم کنن و مثل سایت stackoverflow بج و اینا بدن به کسایی که جواب میدن یا لیدربرد باشه کسایی که بیشترین امتیاز رو از جواب ها داشتن و…
و خب مثلا کاله بیاد واسه پرسش و پاسخ منباب آشپزی این بستر رو ایجاد کنه و تو سایت اتاق های مختلف باشه.
مثلا اتاق پیتزا برای غذا های نیمه آماده.
اتاق صبحونه برای لبنیات و…
خوب بود
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 19 سوال 3:
از اونجایی که بازی خیلی زود تموم میشه میتونیم به جای اینکه هرکی اول انگشت شست اون یکی رو خوابوند برنده شه بیایم مثل بازی hot potato موزیک بزاریم و وقتی موزیک قطع شد انگشت هرکی پایین تر بود حذف میشه.
و از اونجایی که همه با دوتا دست بازی میکنن دوتا فرصت قبل از حذف شدن وجود داره.
حالا تیمی هم میشه کردش مثلا تیم های آبی و زرد و قرمز و سبز و اینا پخش میشن و گاهی مثلا مبینن تیم سبز خیلی جلوئه بقیه همکاری میکنن سبز هارو حذف کنن و نفر آخر از هر تیمی بود اون تیم برندست.
قشنگ بود
گیمیفیکیشن در بازاریابی
روز 19 سوال 4:
هر روز کاربر ها سوالاتشون رو مطرح میکنن ولی همون موقع نمایش داده نمیشه.
برنامه نویس هایی که میخوان جواب بدن میان میگن ما میخوایم تو مسابقه شرکت کنیم و ساعت 10شب مسابقه شروع میشه و به صورت رندوم دو به دو اونایی که شرکت کردن باهم رقابت میکنن و سوالات مطرح میشه و بعدشم شخصی که سوال رو پرسیده بود میاد و به جواب اینا نمره میده و اونی که نمرهاش پایین تر بود حذف میشه(ازونجایی که ممکنه جواب یکسان باشه چنتا سوال مطرح میشه مثلا ۵تا پرسیده میشه تو ۳تاش این بهتر بود تو یکیش مساوی تو یکیش هم اون یکی) و اونی که بهتر بود میاد دور بعد و همینجری تا نفر آخر.
یچیزی به اسم روش بالون داریم خیلی شبیه به چیزی هست که گفتی
روز ۱۹ سوال۱:
دیجیکالا میتونه بابت هر کامنت به کاربر امتیاز بده، این امتیازها رو تو پروفایلش نشون بده. برای پروفایلها رنگهای مختلف بذاره، مثلا کسی که بیشترین کامنتو گذاشته و به سوال جواب بقیه جواب داده رنگش سبز، کسی که بیشترین خرید رو داشته رنگ آبی باشه، بعد امکان چت هم اضافه کنه که یک نفر بره پروفایل اون آبیه و ازش مشاوره تو خرید اون کالا بگیره. از پروفایل همون طرف بره خرید کنه و دوباره به امتیاز آبیه اضافه بشه.
محدودیت چت بذاره که مثلا آبی یا سبز تا دو روز دیگه فقط تا به ۱۳ نفر جواب میدن.
به اونایی که امتیاز تا یه حد مشخصی دارن تخفیف بده، براشون قرعه کشی بذاره.
یا اینکه مثلا از ۱۰ تا کامنت ۴ تا رو نشون بده بقیه هاید باشن و به کاربر بگه تو کامنتا سوال بپرسه تا کامنتهای دیگه نشون داده بشه.
خودتون گفتید الان برای استخدام برنامه نویسها، ازشون پروفایل stack overflow شونو میخوان تا ببینن مقدر حرفهای هست. حالا میشه تو دیجیکالا هم اینکارو کرد. مثلا فروشنده بگه میتونید برید کامنتای محصولاتمو تو سایت دیجیکالا ببینید که بقیه راضی بودن.
یه چیزی هم جدیدا به اینستا اضافه شده، گیف برای کامنت. که فکر کنم اگه دیجیکالا هم بذاره جالب باشه.
یا مثلا کاربر بتونه تو کامنت عکس قبل و بعد (مثلا برای کرم و لوازم آرایشی) بذاره که بقیه ببینن مقایسه کنن بخرن. مردم دوست دارن اینجور کامنتا رو. حتی حالت رقابتی داشته باشه که هر کی قبل و بعدش بیشتر لایک خورد، تخفیف برای خرید بعدیش از همون محصول بگیره.
روز ۱۹ سوال ۴:
بازیای تو کلیپ دیدیم، بیشتر حالت برد- باخت داره. یعنی یک طرف میبره و اون یکی میبازه. حالا این نکته رو میشه تو stack overflow پیاده سازی کرد. یه جایگاه یا موقعیت خاصی رو تعریف کنیم و برای رسیدن بهش رقابت کنن تا ترغیب بشن بیشتر به سوالای بقیه جواب بدن امتیاز بگیرن یا یه کاری کنن تا به اون جایگاه دست پیدا کنن.
جایگاه خاص مثلا نمایش پروفایلش تا یه مدت خاص تو صفحهای که شرکتها دنبال نیرو میگردن یا پروژه میدن.