superbetter کتابی برای درمان شما با گیمیفیکیشن

خب امروز به معرفی و نقد کتاب superbetter می‌پردازیم که توسط جین مک‌گونیگال افسانه‌ای نوشته شده است. این کتاب، دومین کتاب مک‌گونیگال است و کتاب اول وی، کتاب فاخر reality is broken است که دومین کتاب گیمیفیکیشنی بود که خودم خواندم و البته شاید مهم‌ترین کتاب تاریخ گیمیفیکیشن! در ابتدا با مک‌گونیگال آشنا می‌شویم و سپس با این کتاب.

جین مک‌گونیگال کیست؟

مک‌گونیگال طراح بازی امریکایی است که توانسته است با کارهای فاخر خود کاری کند که نگاه مردم دنیا به بازی تا حد زیادی عوض شود. مک‌گونیگال  دو تدتاک معروف دارد که یکی از یکی دیگر بهتر است و هردوی این تدتاک‌ها در زیر آورده شده‌اند. مک‌گونیگال، همچنین دوکتاب معروف دارد که صحبت شد اما ماجرای نوشتن کتاب دوم که موضوع مقاله امروز است بسیار جالب توجه است.

و این هم دومین تدتاک مک گونیگال.

ویژن مک‌گونیگال

مک‌گونیگال معروف است به تصورات هیجان‌انگیزش برای مثال در کتاب فاخر reality is broken وی مطرح می‌کند که دوست دارد تا 25 سال آینده یک طراح بازی جایزه صلح نوبل را ببرد. یا ویژن وی در این کتاب این است که روانشناسان در نسخه بنویسند باید برای بهبود حالت انگری بردز بازی کنی و این نئع ویژن ساختن‌ها، ویژگی خاص مک‌گونیگال  است که وی را متمایز می‌کند.

خاطره مک‌گونیگال

یک خاطره جالبی که تعریف می‌کند سفر وی به کره جنوبی و دیدن یک کشیش بودایی است و وقتی که صحبت بازی می‌شود، کشیش می‌گوید که بودا با بازی مشکل داشته است و مک‌گونیگال سوال می‌کند که چرا چنین بوده و کشیش جواب می‌دهد که بودا فکر می‌کرده که بازی صرفا یک حواس‌پرتی است از مسیر رسیدن به حقیقت جاوید! این دیدگاه برای مک‌گونیگال عجیب است. اما در کمال تعجب کشیش می‌گوید که اگر راستش را بخواهی من خودم هرشب بازی می‌کنم و این موضوع من را آرام می‌کند.

superbetter چرا نوشته شد؟

در سال 2008 مک‌گونیگال توانست دکترای خود را بگیرید و موضوع رساله‌ی وی بازی‌های ویدیویی بودند که در رشته‌ی وی منحصر به فرد بود. سپس در سال 2009 وی دچار یک حادثه می‌شود. این حادثه که یک آسیب جدی به مغز وی وارد می‌کند زندگی وی را تحت شعاع قرار می‌دهد. خودش در این کتاب می‌گوید که پزشکان گفتند شاید تا آخر عمر نتوانی کتاب بخوانی یا چیزی بنویسی.

مک‌گونیگال یک عادت دارد که در کتاب فاخر وی reality is broken بسیار مشهود است وی مشکلاتش را با طراحی یک بازی حل می‌کند و سپس بازیش را جهانی می‌کند تا دیگران نیز از بازی استفاده کنند. وی برای حل این مشکل نیز یک بازی طراحی می‌کند و اسم این بازی superbetter است و این کتاب نیز در حقیقت شرح همان بازی است.

بازی superbetter چه بازی است؟

مک‌گونیگال بعد از مشکلش می‌گوید یا من با بازی خود را نجات می‌دهم یا می‌میرم و این بازی خلاصه‌ی تلاش وی است. در کتاب ادعا شده که 400 هزار نفر با این بازی خود را درمان کرده‌اند! در ابتدای کتاب شما راجع به یک سری اطلاعات پزشکی آگاهی می‌یابید مثلا اینکه بچه‌ها موقع درمان چه روش‌های بازی‌واری برایشان مفید است.

quest های کتاب

کتاب پر است از quest ها یا همان ماموریت‌ها برای مثال یک quest  این است که 3 نفر را انتخاب کن نفر اول کسی است که دوست داری راجع به وی بشنوی نفر دوم کسی است که دوست دارد راجع به تو بشنود و نفر سوم کسی است که اگر از تو بشنود خیلی سورپرایز می‌شود. حالا بازی ما 3تا ستینگ دارد مرحله سخت متوسط یا آسان اگر مرحله آسان را می‌خواهی با نفر اول اگر متوسط نفر دوم و اگر سخت با نفر سوم باید تماس بگیری و بگویی که من امروز این کارها را انجام داده‌ام از 1 تا 10 به من چه نمره‌ای می‌دهی؟

مثلا طرف می‌گوید 4 و شما از وی می‌پرسید که به نظر تو باید چه کاری کنم که نمره من بالاتر برود و هرکاری که طرف گفت را باید انجام دهید. مثال دیگر یک بیماری است که باید دوزهای دارو را به موقع خورد و یک بازی در اینجا ساخته می‌شود که افرادی که این بازی را می‌کنند هیچ‌گاه دارو را فراموش نمی‌کند.

موارد مربوط به سلامتی

یکی از موارد جالب کتاب این است که مک‌گونیگال  دانش سلامتی خود را به رخ می‌کشد البته این دانش بیشتر در حد دانستن نقش هورمون‌ها می‌باشد و برای مثال مواردی مثل اینکه اگر کسی بی‌حوصله بود باید با وی شرط‌‌بندی کرد، می‌باشد. به نوعی مک‌گونیگال با آوردن این مثال‌ها تلاش دارد تا به مطالب خود مشروعیت بخشد.

یا مثلا می‌گوید قهرمان خود را در نظر بگیرید، فرض کنیم این قهرمان سوپرمن باشد حالا به ویژگی‌های این قهرمان فکر کنید و آن را روی کاغذ بنویسید حال به این موارد فکر کنید با این کار می‌توانید این ویژگی‌ها را در خود تقویت کنید. یا کتاب می‌گوید افرادی که در بازی sims آواتارشان را مثل خودشان می‌کنند 5 برابر بیشتر از افراد عادی معاشرت می‌کنند.

خودکار‌آمدی و بازی‌ها

یکی از مهم‌ترین کلماتی که مک‌گونیگال روی آن تاکید دارد، خودکارآمدی است. نکته عجیب این است که وی می‌گوید این ویژگی را به صورت نیابتی داشته باشیم و راه این کار را بازی کردن می‌داند. تاکید عجیب وی این است که در بازی‌ها از آواتار شبیه خود استفاده کنید. در جایی دیگر می‌گوید که بازی‌ها ارتباط اعضای خانواده را بسیار بهتر می‌کنند مخصوصا رابطه پدر و دختر را.

بازی و اجتماعی شدن

یک نکته دیگر که در کتاب بسیار برای من جالب توجه بود این بود که وی می‌گفت اینکه بازی‌ها باعث اجتماعی شدن شما شوند یا باعث منزوی شدن شما شوند فقط به یک مورد بستگی دارد آن هم اینکه شما به چه هدفی بازی می‌کنید اگر می‌خواهید از زندگی عادی فرار کنید و بازی کنید این بازی شما را منزوی می‌کند.

برعکس اگر می‌خواهید با بازی با دیگران معاشرت کنید، بازی شما را اجتماعی‌تر می‌کند.در مقاله گیمیفیکیشن و اسکیپیسم بیشتر راجع به این موضوع صحبت کرده‌ام. این نکته مهم است که بتوانیم دنیای واقعی و خیالی را به هم نزدیک کنیم نه دور! مثل کاری که در “زندگی دوم” انجام می‌شود.

بازی کلی

در بازی کلی کتاب که بازی اصلی است شما چندمرحله دارید:

1. دوستان خود را مشخص کنید.
2. دشمنان خود را مشخص کنید.(که مثلا جنبه فیزیکی مثل مبل خانه یا اجتماعی مثل تنهایی را دربر می‌گیرد)
3. قارچ‌های قدرت را انتخاب کنید.

در مورد دشمنان یک سری استراتژی مقابله با دشمنان گفته می‌شود برای مثال این استراتژی‌ها را درنظر بگیرید:

1. اجتناب کردن(مثل اینکه گاز اول رو نزنی این ضعیفترین کار است)
2. مقاومت کردن(مثلا 30 ثانیه سوت بزنی تا به چیزی فکر نکنی)
3. اداپت کردن(مثلا اگر می‌خواهی قرص بخوری 4 تا آلارم بزاری)
4. از خودت بپرس چیزی که ازش ترس دارم واقعا برای من بد است؟
5. تبدیل کردن(یعنی خاطره بد را تبدیل به خوب کنی)

سخن پایانی

کتاب superbetter با یک روش بی‌نظیر تلاش دارد تا حال شما را خوب کند تمامی تلاش کتاب این است که نشان بدهد زرد نیست! و در عین حال بسیار عامه‌پسند نوشته شده است! خواندن این کتاب اگر برای زندگی شخصی می‌خواهید عالی است هرچند من کتاب‌هایی مثل meet your happy chemicals یا استاتوس گیم را ترجیح می‌دهم. اما نقش پررنگ بازی در اینجا بسیار مشخص است. در صورت تمایل برای دریافت کتاب کامنت بگذارید.

شما همچنین می‌توانید دیگر کتاب‌های گیمیفیکیشن را که نقد آن‌ها در سایت وجود دارد را از اینجا مشاهده کنید.