همان طور که می دانید اساس و پایه گیمیفیکیشن در مورد درگیری ذهنی و وفاداری است. و یکی از مهمترین تکنیکهای گیمیفیکیشنی در این مورد، شخصی سازی یا سفارشی سازی است.(اگر هنوز نمی دانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)
معنای شخصی سازی
شخصی سازی به معنای دادن فرصت به بازیکنان برای تصمیم گرفتن در مراحل مختلف براساس شخصیت خودشان وهمچنین راهی برای بیان سلیقه و کاراکتر خودشان است.
بنابراین، یک برنامه که این تکنیک را به خوبی استفاده میکند، باعث میشود که تجربهی گیمیفیکیشن شفافتر، سرگرمکنندهتر و و از لحاظ ذهنی، بیشتر درگیر کننده به نظر برسد. یادگیری چگونگی طراحی و پیاده سازی شخصی سازی یکی از مهمترین و حساسترین بخشهای یادگیری گیمیفیکیشن است.
شخصی سازی تنها به معنای انتخابهای معنی دار نیست، بلکه دربارهی بیان آن انتخابها نیز است. حال در اینجا یک مثال خوب و بد در این زمینه را بررسی کنیم:
مثال خوب از شخصی سازی
Fallout 4
این برنامه، یکی از بهترین مدلهای سفارشی سازی است که تا به حال دیدهام. در ابتدای بازی، باید ویژگیهای چهره کاراکتر خود را به دلخواه خود انتخاب کنید. این اولین قدم اصلی شخصی سازی در این بازی است و حتی بسیاری از بازیکنان، چهرههای بامزه و خندهدار را طراحی میکنند و در گروههای خود تنها برای جنبه سرگرمی قضیه به اشتراک میگذارند.
سپس وارد مرحله دیگری از شخصی سازی میشوید. در این مرحله باید کاراکتر مخصوص به خود را بسازید و ویژگیهای فیزیکی و ذهنی وی را نیز انتخاب کنید. هفت ویژگی مختلف وجود دارد. بنابراین قادر خواهید بود شخصیت مورد علاقه خود را هرگونه دوست دارید از بین آنها انتخاب کنید و بسازید. این ویژگی ها عبارتند از :
- قدرت و استحکام
- ادراک
- تحمل
- جذابیت
- هوش
- چابکی و تیزی
- شانس
ویژگیهای خاص کاراکتر مدنظر شما، تاثیر بسیار زیادی روی سناریوی بازی و تعامل با سایر کاراکترها دارد. در واقع متناسب با کاراکتر مخصوص شما سناریو و دیالوگهای داستان عوض میشود.
داستان Fallout 4
داستان از این قرار است: در حال پیدا کردن پسرتان در مزارع هستید. با موقعیت های مختلف و زیادی روبه رو میشوید که نیاز به شخصی سازی دارند. بازی به شما اجازه میدهد تا دیالوگ مورد علاقه خود را هنگام ارتباط با سایر شخصیتها انتخاب کنید. بنابراین هرکدام از مکالمات به موقعیتهای بامزه و هیجان انگیزی میرسد.
بازی در یک موقعیت اصلی دیگر نیز از این تکنیک استفاده میکند. به این صورت که بازیکن باید یک حزب یا گروه را از چهارگروه موجود دیگر انتخاب کند و به آنها بپیوندد. هر گروه پرچم، ایدئولوژی و داستان مربوط به خود را دارد. شما میتوانید یک شخصیت قهرمان باشید و دنیا را نجات دهید. یا یک شخصیت منفی باشید؛ کسی که دروغ میگوید، دزدی میکند، میکشد و سایر ویژگیهای منفی دیگر را انجام میدهد. این انتخاب یا چویس شماست و انتخاب شما تاثیر بزرگ در پایان بازی دارد.
بازیهای بسیار دیگری نیز وجود دارند که این تکنیک را به خوبی پیاده سازی کردهاند مانند: FIFA Ultimate Team, Minecraft, and Sims.
FIFA 17 ; The Journey یک مثال بد برای شخصی سازی
EA Sports ، داستان جدیدی را به مجموعهی بازیهای ویدئویی فیفا اضافه کرد که The Journey نام داشت. در این بازی، نقش یک پسر نوجوان 17 ساله به نام Alex Hunter را بازی میکنید و قادر خواهید بود که یک سوپر استار فوتبالی شوید و در لیگ برتر برنده شوید.
در این بازی میتوانید شخصیت خود را پرورش دهید تا مهارتهایتان افزایش یابد. همچنین میتوانید دیالوگهای خود را در حین مکالمات انتخاب کنید. اما نکتهی منفی اینجاست که انتخابهای شما تاثیر معنیداری را روی سرنوشت شخصیتتان و پایان بازی نمیگذارند.
جمعبندی
یک شخصی سازی که به خوبی طراحی شده باشد، به شما اجازه میدهد تا سرنوشت خود را تعیین کنید. وگرنه انتخابهای شما بیمعنی و تنها توقفهایی پوچ در بازی خواهند بود. در طراحی گیمیفیکیشن هم مثل بازی شخصیسازی بسیار مهم است!
وقتی شما بتوانید آواتار خود را شبیه به شخصیت خود بکنید، از برنده شدن در یک مسابقه حس غرور میگیرید. در دوره نوروساینس توضیح دادیم که این مورد به سروتونین مربوط است.
2 پاسخ
عاااالی بود
سپاااااااااااااااااااااااس ،خوشحالم که قراره از شخصی سازی بازم مطلب بزارین ،منتظریم
بیگ لایک