اگر نگاه کوتاهی به مثال های گیمیفیکیشن در همین سایت هم بکنید متوجه می شوید که صنعتی باقی نمانده که از گیمیفیکیشن استفاده نکند عجیب ترین چیزهایی که فکر کنید از گیمیفیکیشن استفاده می کنند از پ و ر ن گرفته تا آموزش مدارس حال در این مقاله به گیمیفیکیشن بیمه می پردازیم.(اگر هنوز نمیدانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)
بیمه سلامتی پیشتاز در گیمیفیکیشن بیمه
تقریبا غالب مثال هایی که در زمینه گیمیفیکیشن بیمه دیده می شود مربوط به سلامتی است کاربران اگر به یک سری اهداف سلامتی برسند بیمه بهتر و راحت تری دریافت خواهند کرد.پیش تر در این مقاله وقتی راجع به گیمیفیکیشن بانک صحبت کردیم متوجه شدیم در امارات شما می توانید حساب سلامتی باز کنید و اگر برای مثال در روز 11 کیلومتر پیاده روی کنید نرخ سود بیشتری به دارایی های شما خواهد رسید.پس این الگو یک الگوی تست شده است که جواب خود را به نوعی پس داده است.
انسان عصر حاضر از طرف دیگر تحت سلطه نظام سرمایه داری تبدیل به یک مصرف کننده شده است مصرف کننده ای که باید 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته خرید کند به همین دلیل چه بهتر که خواب کمتری داشته باشد و از بیماری ها و کاستی هایی برخوردار شود که نیاز به خرید بیشتر داشته باشد.به همین دلیل اپلیکیشن هایی نظیر بلوکراس و سیگنا از کاربرهای خود می خواهند که اطلاعات بیشتری راجع به رژیم صحیح ،سلامتی،ورزش کردن و موارد این چنینی جست و جو بکنند در حقیقت افراد با سرچ کردن و خواندن یک سری مطالب آموزشی تخفیف بیمه عمر می گیرند! به همین راحتی به همین خوشمزگی!
یونایتد هلثکیر
اپلیکیشن یونایتد هلثکیر از طرف دیگر در صورتی که شما به مکان های سلامتی مشخص شده ای که در اپلیکیشن وجود دارد سر بزنید به شما امتیاز می دهد، امتیازاتی که در نهایت می تواند تبدیل به تخفیف بیمه شود.یکی درگیر از قابلیت های قابل توجه این اپلیکیشن اتصال اپلیکیشن با دستگاه های پوشیدنی می باشد برای مثال شما اگر رفتار سلامتی خود را در فیتبیت یا اپل واچ ثبت کنید امتیاز می گیرید امتیازی که تبدیل به کد تخفیف می شود شاید این ساختار ساده چیزی کمتر از آن چیزی باشد که از گیمیفیکیشن بیمه انتظار داریم اما به میزان قابل توجهی همین ساختار ساده جواب داده است!
گیمیفیکیشن بیمه در ایران
در ایران تا کنون دوگروه برای گیمیفیکیشن بیمه با شخص من صحبت کرده اند که البته چیزی که در ذهن این افراد است صرفا ایجاد یک بستر فروش بیمه و گرفتن پورسانت است که البته با توجه به نرخ پورسانت بیمه که تا 33 درصد هم می رسد نباید خیلی انتظار داشت که گیمیفیکیشن بیمه در ایران به این زودی به کاربر نهایی بها دهد.
در ضمن شاید خواندن مثال های این پست که راجع به گیمیفیکیشن در کسب و کار است بعد از خواندن این مطلب برای شما جذاب باشد!
124 پاسخ
سوال ۱ روز ۶:
شاید در نگاه اول تو مثال ساندویچه آدم بگه خب بیاد سه تا محصولم رو بخره؛ یعنی هر دفعه یه کدوم که سود بیشتری ببرم ولی خب اینم باید در نظر گرفت که تولید فقط یه نوع ساندویچ کار راحت تریه و دردسر کمتری هم داره. یعنی باید دید حاضری برای سود بیشتر زحمت بیشتری هم بکشی یا نه و خب یه چیز دیگه اینکه جواب این سوال به نظرم به نوع خدمات و محصول هم مرتبط میشه. شاید یه موقعی نه ئه بهتر باشه یه موقع دیگه آره هه.
افرین ملیحه
من به تازگی پیجم رو فعال کردم برای همین فکر می کنم باید تنوع کار بالایی داشته باشم تابتونم مشتری رو جذب بکنم شاید به مرور زمان با توجه به درخواست مشتری ها روی یک کالا تصمیم بگیرم که یه محصول رو بیشتر تولید کنم
سوال ۲ روز ۶:
یه بار یکی که دفتر بیمه داشت بهم گفت موقعی که زلزله ی کرمانشاه اومده بود مردم تا یه هفته هی زنگ میزدن یا میومدن دفتر و بیمه ی ساختمون میخواستن بعدش از سرشون افتاد.
حالا تو کشور ما که هر روز یه بساطیه ماشااللّه پس وقتی حادثه ای اتفاق میفته زمان طلایی واسه فروش اون نوع بیمه س. مثلا زلزله شد فیلم تخریب ساختمون واسه مشتری بفرستی که عبرت بگیره و بیاد بیمه کنه، آتش سوزی شد همین طور و الخ.
واسه بیمه ی عمر مثلا بگیم اگه برا رفت و آمدت از وسائل نقلیه عمومی استفاده کنی که هوا آلوده نشه و چک این بزنی تو اپ امتیاز میدیم. یا مثلا اگه از سرویس هایی مثل بیدود استفاده کنی.
حالا جالبه بدونی خود بیمه ایا میگن بدترین جای فروش بیمه بدنه تعمیرگاست و بدترین جای فروش بیمه عمر قبرستونه
سوال اول روز ششم گیمیفیکیشن در کسب و کار :
بستگی به نوع کسب و کار داره . مثلا یه کسب و کار مثلا استارتاپی که بخاطر کمبود منابعش ترجیح میده که رو محصولای کمی تمرکز کنه شاید دوست داشته باشه مشتریش به یه محصول خاص وفادار بشه که این کسب و کار هم راحت تر بتونه رو همون یه محصول مانور بیاد .
اما یه کسب و کار بزرگ، اگه مشتریاش بخوان فقط وابسته به یه محصولش باشن، ممکنه باعث بشه که بقیه محصولاتش رو دستش بمونن.
و اینکه اگه یه مشتری محصولای مختلفشو استفاده کنه ، ممکنه از محصولات بیشتری خوشش بیاد و به تبعش محصولات مختلفشو به بقیه آشناهاش هم توصیه کنه یا اینکه اصن بخواد همزمان همه محصولات اون شرکت رو با هم داشته باشه .
کاش یه کسب و کار از هر کدوم که گفتی مثال میزدی
مثلا افق کوروش و نونوایی سنگکی یه نونوایی سنگکی میدونه اگه مردم ذائقه شون متنوع باشه سهم بازارش کم میشه . از طرفیم شاید منابع لازم برا اینکه همه نوع نونی بپزه رو نداشته باشه .
سوال دوم روز ششم گیمیفیکیشن در کسب و کار :
تو استارتاپایی که قبلا بودم همیشه سعیم این بوده که تیم رو متقاعد کنم که یه محصول یا خدمت کلیدی که بیشترین درخواست رو داره رو پیدا کنن و رو همون تمرکز کنن . چون هم پول ،هم نیرو انسانی و متخصص و هم زمان کم داشتیم و مجبور بودیم بهینه ترین حالت رو پیدا کنیم .
تو بیمه هم مثلا میتونه اینطوری باشه که مثل بیمه بدنه که هر سال بگذره تخفیف بیشتری میدن عمل کنن.اما این تخفیف رو به یه بیمه ی جانبی اون حوزه بدن ، نه همون نوع بیمه. یا اینکه ترکیبی تخفیف بدن براش
افرین
سوال1، روز ششم:
بنظرم بستگی داره. مثلا توی کار طراحی ممکنه اگر همیشه طراحی لوگو بگیرم از نظر هزینه برام بصرفه، ولی خب زمان زیادی ازم می گیره. ولی در کنارش کارهای دیگه هم انجام بدم که زمان کمتری می گیره و درآمد جانبی هم برام داره می تونه موثر باشه. با توجه به مدل کاری من، شاید اگر 3 محصول وجود داشته باشه بهتر باشه. چون مثلا توی رشته ی ما همه دنبال لوگو نیستن و کارهای دیگه ای هم میشه انجام داد.
سوال 2:
زیاد اتفاق می افته که بعد از انجام یه سفارش، سفارش های دیگه شون رو هم به من بدن و بخوان که طراحی کنم. همه اش هم منوط به این هست که از روند سفارش اول راضی بوده باشن و تمایل داشته باشن که باز هم با من همکاری کنن.
بیا لوگو بزن پس برامون:)
جواب سوال 1 روز 6 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
به نظر من تهیه، تولید، توزیع و فروش متمرکز به شکل تک محصولی خیلی راحتتر و کم دردسرتر از تکرار همین پروسه به صورت غیر متمرکز و چند محصولی هست! اشکالی نداره اگر فقط یک محصول خوب که تقریبا بازار هدف آماده و دست به جیبی رو داره، عرضه کنیم و با تکرار این روند بشیم رهبر اون بازار کوچیک! مثلن بشیم بهترین عرضه کنندهی آلمانی محدودهی شمال تهران! اما اگه تمایل داریم ورود کنیم به بازارهای جدید و سهم بازارمون رو یه تکونی بدیم خوبه که رو فروش همین محصول تو بازار دوم تمرکز کنیم! یعنی بازم نریم سمت تولید چند محصولی، بریم سراغ تولید تک محصولی در بازارهای جدید! مثلن این بار بریم سراغ محدودهی شرق تهران…
حالا باز باید پتانسیل تولید و عرضهمون رو بسنجیم ببینیم بازم پتانسل و میل به گسترش بازار داریم یا نه! اگر همچنان آمادگی لازم برای گسترش سهم بازارمون موجود بود پس بازارهای دیگه رو هم میگیریم!
خب تا اینجا فقط روی گرفتن بازارهای جدید برای یک محصول خاص تمرکز داشتیم و تونستیم نسب به کسبوکارهای مشابه که طیف محصولات متنوعتری برای سلیقههای گوناگون دارن، چریکیتر، سریعتر، ارزونتر و با چالشهای کمتری سهم بازارمون رو بگیریم!
حالا که توی یک محصول خاص سر زبونها افتادیم میتونیم اینبار روی روشهای عرضه محصول کار کنیم و تنوع بذاریم، مثلن انواع ارسال به سراسر نقاط تهران رو داشته باشیم و همچنان فقط یک محصول خاص داریم که روش متمرکز هستیم!
حالا اینکه بخوایم طیف گستردهای از سلایق و علایق رو پوشش بدیم و وارد چرخهی معرفی محصولات جدید یا پروسهی عرضهی چندمحصولی بشیم درست به جایگاه فعلی کسبوکارمون در صنعت نسب به رقبا، دارا بودن پتانسل برای ایجاد مزیت رقابتی در محصولات جدید نسب به سایرین و میل به پیشرفت ما برمیگرده!
پس به نظر من اگه در مراحل اولیه کسبوکار هستیم سیاست تک محصولی به نفع ماست! و اگه در مراحل رشد و بلوغ هستیم قطعا سیاستهای چندمحصولی کمک کننده هستن.
البته همهی اینها برمیگرده به اینکه شما یه ساندویچ فروش هستی یا یک شرکت تولیدکننده سختافزارهای کامپیوتری! خب قطعا سیاستهای یکسان افزایش سهم بازار برای هر کدوم جوابگو نیست…
خلاصه که اینجوریا 🙂
ارادتمند.
من خیلی موافقم باهات البته الان نه چند سال قبل!
میدونی ما یه سبک بازی داریم به اسم بازی نامتقارن! توی بازی نامتقارن هر کسی یه ویژ”ی خاصی داره مثلا فرض کن توی بازی حکن من ار ببرم دو دست حساب میشه تو اگر حاکم باشی با دوتا خال میتونی ببری و… وقتی زیاد بازیای این شکلی رو بازی میکنی متوجه یه موضوع جالب میشی !که شاید خیلی بدیهی باشه ها! ولی اینکه تو فقط وقتی میبری که تمرکز کنی روی ویژگی های خاص خودت و با اونا سعی کنی بازی کنی نه اینکه اکشن های عادی که همه انجام میدن رو انجام بدی
مرسی ازت
جواب سوال 2 روز 6 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
خب راستش نه تلاشی برای استفاده مشتری از خدمات متنوع نداشتم، چون بستر مناسبش رو فراهم نداشتم، اما قسمت جالب توجهش برام وجود تمایل و خواست مشتری برای عرضهی محصولات متنوع بوده…! که قطعا باید نیازسنجی درست قبل از عرضه انجام بشه 🙂 و حتما کمکهای تو میتونه توی این زمینه برای من راهگشا و مفید باشه.
لطف داری خوشحال میشم بتونم کمکی بکنم
سوال 1 روز 5: مشتری توی این سوال به محصول ما توجه نشون داده. این نشونۀ خوبیه. من ترجیح میدم 3 دفعه از مسئول الف سفارش بده. ولی در کنارش به معرفی محصولات دیگه که شبیه به الف هستن هم میپردازم که بابت تبع مشتری هست.
سوال 2 روز5: یه زمانی توی یکی از فروشگاههای اینترنتی کار میکردم. رباتی رو ساختیم که مشتری خودش میتونست مستقیم از ترکیه جنس سفارش بده؛ هم کار ما راحت میشد، هم کار مشتری. برای اینکه مشتریها رو به سمتش بکشونیم، درصدی از سود جنس که صرف عملیات میشد رو کم کردیم و به عنوان تخفیف برای مشتری دادیم. با اینکه من توی اون فروشگاه نیستم دیگه ولی ربات همچنان داره کار خودش رو میکنه و گویا مشتریش بیشتر هم شده.
ایول
جواب یک روز ۶
اگر به همون سادگی که سوال پرسیدی بخوام جواب بدم، من ترجیح میدم محصولات مختلف منو استفاده کنه تا توی تبلیغ دهان به دهان دستش پُر باشه
من هم هم نظرم باهات
جواب دو روز ۶
توی جشنواره ی نزدیک عید یه غرفه گرفته بودم و محصولات مختلف میفروختم، کنار چای محلی درجه یک شمال، برگهای خشک شده ی به لیمو هم میفروختم که هم عطر بهتری به چای میداد و هم یه آرامش بخش فوق العاده ،بعد از یه روز کاری پر مشغله محسوب میشد!
روشم این بود که هر کی چای میخرید یه کم به لیمو اشانتیون بهش میدادم و اکثرا دوباره میومدن و به لیمو میخریدن
به لیمو خیلی خوبه من که عاشقشم
جواب سوال 1 روز 6:
به نظر من و تو کسب و کار خودمون اگه از دید به صرفه بودن و سودش نگاه کنیم مشتری اگه از یه محصول بخره بهتره چون وقتی فروش از یه محصول بیشتر باشه میتونی بگردی تو بازاری مختلف اگه ایرانیه تولیدش کنی اگه خارجیه واردش کنی و خیلی کارای دیگه که هزینه تموم شدت رو میاره پایین و در نهایت سود بیشتری میکنی ولی از یه طرف دیگه مشتریا معنولا با احساس خرید میکنن همه ما اینطوری هستیم که همیشه دنبال تجربههای جدید و جذابیم (البته به غیر از دوست تو که همیشه یه مدل سفارش میده) پس اگه یه پدت خرید تکراری داشته باشه مشتریا شاید به مرور زمان باعث دلزدگیشون بشه و به مرور و در طولانی مدت به ضرر کسب و کار ما خواهد شد.
جواب سوال 2 روز 6 :
آره من قبلا تو کار چرم فروشی بودم یه مدت کوتاهی اونجا اکثر مشتریای ما تولید کننده ها بودن معمولا یه عده از مشتریا بودن که فقط از یه نوع و مارک چرم استفاده میکردن و منم همیشه سعی میکردم که بتونم مدلای دیگه رو به اونا بفروشم (البته خیلی کار سختیه بگم اینو)
برای اینکار معمولا مارک های با کیفیت تر رو به قیمت پایینتر به قیمت همون مارکی که استفاده میکرد میدادم(البته بدون ضرر ولی با سود کمتر)
یا آفر فروش استفاده میکردم یا تضمین میدادم و گارانتی میکردم ولی از همه مهمتر یکیش خیلی خوب جواب میداد و اونم رقابت ایجاد کردن بین همکاران خودشون بود☺️
تهران کفش میفروشی؟بیام پیشت پس
نه تبریزیم، ولی هر چی بخوای در خدمتم
سوال ۱ روز ۶
به نظر من اگه هر کسب و کاری در کنار همه خدمات یا محصولاتشون، به صورت تخصصی تر روی یه محصول یا خدمت کار کنن و تو اون مورد یه جورایی بِرند میشه و اینجوری هم فروششون تو اون یه مورد و حتی بقیه محصولاتشون بیشتر میشه و هم از خیلی از رقبا جلو میفتن.
سوال ۲ روز ۶
ما برای مدارس بازی های اموزشی یا طرح درس درست میکنیم و خوب؛ از خدامونه که یه مدرسه از خدمات مختلفمون استفاده کنه (هرچند که تمرکزمون رو بعضی موارد خاصه)
پس خیلی باهم کار داریم
سوال ۱
به نظر من (حالا جدا از راحت تر بودن تهیه مواد اولیه و ساخت و …) وقتی کسی میاد یه چیزی رو اینقدر پی در پی میگیره یعنی اون محصول رو دوست داشته و نمیخواد عوضش کنه اگر هم سعی کنیم محصولای دیگه رو پیشنهاد کنیم ،داریم ریسک میکنیم و اگه از بقیه گزینه ها خوشش نیاد شاید کلا بره و حتی اگه این ریسک رو بپذیریم و خوشش بیاد در هر صورت سودی برای ما نداره برای همین بهتره که روی همون محصولی که میخره پیشنهاد بذاریم.مثل دادن یه کوپن که اگه از هر کالا ده تا بخری یدونه مجانی میدیم یا اینکه روی چند تا سفارش بعدی از همون کالا نوشابه مجانی میدیم
منطقیه
سوال ۱ روز ۶ :
اینکه مشتری یه نوع محصول ما رو n بار مصرف کنه یا n تا محصولمونو یک بار هرکدوم مزایا و معایبی دارن و خیلی هم بستگی به کسب و کار ما داره .
اما در کل فکر میکنم مورد دوم برای ما بهتره و پتانسیل بیشتری برای سود کردن داره .
چون میتونه معنیش این باشه که مشتری به برند ما وفاداره نه یه محصول خاص ما صرفا .
و امکانش هست بیشتر محصولاتمونو امتحان کنه بیشتر از از اینکه بخاد یه محصول تکراریو چند بار بخره .
تعبیر حالبی بود ایول
سوال ۱ روز شش ا گیمیفیکیشن در کسب و کار:
میدونید فک میکنم بستگی به محصوله و تنوع یا مرتبط بودن محصوله داره…
فک میکنم نمیشه نسخه مشخصی داد طبق شرایط تفاوت میکنه .
سوال ۱/۵ :
فک میکنم برا *۵۰۰# بهتر باشه که دو تا شارژ ۱۰ تومنی بگیره تا یه ۲۰ تایی و اون کمک گردنه در ماه تعدادش بیشتر باشه حتی اگر مبلغش کمتره..ش
ستاره اینطوری دوس داره.
سوال ۲ : برا بیمه حالت پکیجی داشته باشه (که فک کنم حتمن دارن ) به نسبت تعداد خرید هزینه کمتر بشه و...
افرین حالا علتی که دوتا 10 تومنی بهتر از یه 20 تومنی هست اینه که توی دوزمان خریدی و وفاداریت بیشتر میشه
بله در واقع تعامل مخاطب باهاش بیشتر باشه اون بیشر دوست داره
سلام پوزش بابت تاخیر
سوال اول روزی ششم :
بنظرم باید به نظر و رفتار مشتری ها احتراما بزاریم، هدف فروشه چه این مدل و چه اون مدل، باید به مشتری احترام گذاشته ولی توی کارش دخالت نکرد منطقه خودمان وقتی میرم خرید از این فروشنده هایی که میافتن دنبالت هی نظر میدن حالم بد میشه
سوال دوم روز ششم
سوال دوم روزنامه ششم
کسب و کاری ندارم ولی به نظرم ترقیب به استفاده از محصول جدید باید با دقت و ظرافت خاصی انجام بشه و نیاز به بررسی رفتار مشتری در یک بازه زمانی است ولی غیر از این ریسکه مگر رایگان بودیم.
ترغیب:)
سوال ۱ روز ۶
خب برای من خیلی راحت تره که یه مدل ساندویچ بدم دست مردم و تلاشم و بکنم که طعم خوبی داشته باشه تا چند مدل که طعم معمولی بده از طرف دیگه من به کسی نمیگم چیکار کنه یا از من چی بخره چون حق اون شخصه که چیزی که دوست داره رو داشته باشه
یه فلافلی سمت خونه ما هست که فقط فلافل میده و حتی قارچ و پنیر هم نداره
ولی طعم فلافلاش فرق داره و واقعا خوشمزه تره من خودم به شخصه ترجیح میدم از اونجا فلافل بخرم تا جای دیگه
خب فرض کن تو اگر فلاقل رو بتونی بدی 10 تومن مثلا بتونی با قارچ و پنیرش رو بدی 15 تومن و سود بیشتری بکنی یعنی معادله یه متغیره نیست منظورم اینه
1 من باشم، از انواع مختلف میدم، به نظرم جز در موارد خاص مثال شما معمولا مشتری از تنوع استقبال می کند و احتمال مراجعه دوباره اش هست
جواب یک روز ششم:
تو کسب و کار خودم اگر مشتری فقط یک محصولم رو بخره، آماده کردنش خیلی راحت تر میشه برام، چون یک سری مقدماتش تکراریه و سریع تر انجام میشه و تو زمانم صرفه جویی میشه ولی این حرکت یعنی، این مشتری از هیچ محصول دیگه ای خوشش نیومده و من باید سعی کنم تو همون سبک کار، طرحی بزنم که متقاعد بشه
و شاید واقعا بنفع دوطرفم باشه مخصوصا اگر اون کار کار گرون قیمتت باشه
هنگام فروش کتاب امتحان کردم و هم جواب داده و هم خیر. مثلا انواع شعر را پیشنهاد دادم بعضی ها استقبال کردند و برخی فقط به دنبال یک شاعر خاص بودند
این خیلی بستگی به آدمش داره من خودم توی مغازه ها کسی چیزی بم پیشنهاد بده فکر میکنم رو دست طرف مونده!
سوال اول روز ششم دوره گیمیفکیشن:
بنظرم اگه مشتری فقط یک محصول بخره خیلی برای ما راحت تره و سود کافی داره. چون باعث میشه روز ب روز کیفیت اون محصول رو بالاتر ببریم. اما از طرفی هم اینکه از چندتا محصول استقبال بشه باعث جذب مشتری بیشتری میشه و همه واسه امتحان یک محصول نمیان بلکه واسه امتحان چند محصول میان و شعاع دایره فروش و تبلیغ گسترده تر میشه.
سوال دوم روز ششم دوره گیمیفکیشن:
چون هزینه بیمه کردن برای مردم ی مقداری بالاست، شرکتای بیمه میتونن بعضی از بیمه هارو با پول کمتری به صورت اشانتیون در کنار بیمه های دیگه به مردم عرضه کنن. مثلا اگه طرف میاد ماشینشو بیمه میکنه بهش بگن چون اومده و از شرکت اونا بیمه کرده میتونه با ۲۰درصد تخفیف بیمه شخص ثالث انجام بده و اگر سال بعد هم بیاد همون شرکت بیمه کنه یا شرکت بیمه رو به دوستان و آشنایانش معرفی کنه و از طرف اون بیان بیمه کنن بازم تخفیف میگیره.
سوال یک روز ششم دوره گیمیفکیشن
به نظر من باید برای هر دو حالت برنامه داشت چون همه افراد که همیشه یک نوع غذا استفاده نمی کنن و این تعداد محدودیت داره و ضمن اینکه ما با ایجاد تنوع می تونیم مشتری جدید بدست بیاریم و ارزش پیشنهادی نسبت به رقبا داشته باشیم
سوال دوم روز ششم دوره گیمیفکیشن
به نظر من باید جوری باشه که خدمات دیگر به مشتری پیشنهاد بده مثلا بیمه شخص ثالث گرفتین الان می تونین با یه درصدی تخفیف بیمه عمر ما هم داشته باشین ممکنه تو سال اول بیمه سودی نکنه از این قرار داد ولی سود سال های بعدی جبران سال اول هم انجام می دهد
در رابطه با شارژ هم مشتری که دو تا می خره بهتره چون ممکنه یکی برای دوستش بخره و تو کسب و کار تو به یک نفر دیگه هم معرفی میشه
یا برای کمک کردن شخصی که هر هفته کمک کنه ممکنه به چند نفر دیگه هم بگه یا اشخاص دیگه هم متوجه کمک شخص بشن در طول یک سال و حجم مبلغ کمک شده بیشتر هم بشه
چه جالب این دوتا خریده رو اینجوری نگاه کردی که ممکنه برای یکی دیگه بخره جالب بود
روز۶ سوال ۱: بستگی به نوع کسب و کار داره مثلا قیمه و قرمه یه برند معروفه که فقط قیمه و قرمه میداد و جالب اینجا بود که کلی طرفدار داشت و به نظرمکلید موفقیتش همین بود چون تمرکزش کلا روی دو نوع غذا بود و کیفیت جفتش رو عالی نگه میداشت فککنم هنوزم فقط قیمه و قرمه میده اما برای کسی تو کسب و کار من تنوع حرف اول رو میزنه و هرچقدر تنوع بره بالا به نفعمه ممکنه یه مشتری باشه که فقط از من تا حالا یه نوع کالا بیشتر نخریده باشه و هر وقتم میاد انتخابش همون نوع کالا باشه اما وقتی میاد حتما یه دور توی گالری میزنه . اگر فقط یه نوع کالا رو ارائه بدم همون مشتریم اگر دنبال چیز دیگه ای باشه به من سر نمیزنه و میره سراغ رقبام و همین ممکنه موجب بشه من کلا اون مشتری رو از دست بدم نکته دوم توی این قضیه اینه که ما فقط نمیخوایم مشتری قبلیمون رو نگه داریم میخوایم مشتری جدید هم بدست بیاریم .
روز ۶ سوال ۲ : من هر وقت مشتری میاد اول از کم و کاست خرید قبلیش میپرسم و بعدش کارای جدیدمو بهش معرفی میکنم و در مورد مزیت های کارای جدیدم نسبت به قبلیا میگم این باعث میشه مشتریم حتی اگه خریدم نداره وقتی وارد مجتمع میشه برای تفریحم که شده بیاد و یه دور تو گالری بزنه و ببینه چیز جدید چی اوردم .
خوب بلدی بفروشیا
جواب ۱ روز ۶:
من دوست دارم نظر خود مشتری تامین بشه، لذا اگه مشتری ای مثل رسول داشته باشم که به یه محصول فروشگاهم وفادار شده تشویق به تغییرش نمیکنم.
در مورد دوم، من ترجیحم اینه که چندتا خرید بزرگ 1 میلیونی داشته باشه ولی اگر چندتا خرید بزرگ هم نشد، حداقل چندتا خرید کوچک باشه تا به تدریج عادت خرید اون محصول فقط از فروشگاه من در کاربر شکل بگیره.
توی اپتون چجوری باشه بهتره؟
تو اپ ما راستش این شکلیه که بسته اشتراک مدت دار فروخته میشه. چون بسته های طولانی ارزون ترند کاربرایی که بسته کوتاه مدت میخرند، اگر خوششکن بیاد میرن سمت بسته های طولانی ندت که به صرفه تر باشه.
جواب ۲ روز ۶:
به نظرم ساخت پکیج (باندل) خیلی میتونه کمک کنه تا سایر محصولات هم توسط مشتری تست بشه و ترغیب بشه به خریدش. مثلا یه بار ما این حرکت رو تست کردیم. بازی فوتکاردیا که ما ساخته بودیم و برادر بازی خروس جنگی محسوب میشد ولی کاربر کمتری داشت. ما اومدیم یه کدی ساختیم برای کاربرایی که با اون کد عضو فوتکاردیا میشدن، تو خروس جنگی بهشون جم رایگان یا با تخفیف میدادیم.
این باعث میشد کاربرای یه بازی، بازی دیگر استدیو رو هم تست کند واونجا هم خرج کنند.
آره مام یه کار این شکلی همین الان داریم انجام میدیم شما میتونی ستاره پونصد ستاره هفت هشتاد مربع رو بگیری و شارژ شیش هزار تومنی بخری که شیش هزار تومن شارژت میکنه و با اینکارت هزار تومن به احیای جنگلای هیرکانی کمک کنی.
سوال یک روز شش
اگر سوال در مورد ساندویچی باشه من چون زمان مدرسه اینو تجربه کردم همین یه مدل بخره بهتره چرا چون من هر روز میدونم این بنده خدا چی می خواد و در تامین اون محصول مشکلی ندارم حالا شما حساب کن هزارنفر باشن بهتره من از قبل بدونم این هزار نفر کوکتل بدون خیارشور می خوان چون اگر تنوع سفارش بدن آدم برای تهیه اون میپاچه
درسته
سوال دوم روز ششم
اره اتفاقا باحاله که انتخابا مختلف باشه و ادم کارش یکنواخت نشه ولی با یکنواختی ادمبیشتر پول در میاره گاهی اوقات چون انجام کار راحت تر میشه ولی حال ادم خوب نمیشه البته من کارم خدمات تولید محتوا هست
مثلا من راحت ترم ده تا کار تولید محتوا رستوران بگیرم تا کارای مختلف ولی تنوع داشتنه خیلی هیجانش بیشتره و همینطور یادگیریش
پس عملا میگی د مقاطع مختلف میتونه متفاوت باشه جواب
جواب اول روز ششم-گیمیفیکیشن در کسب و کار
بنظر من وقتی یه مخاطب مشتری وفادار ما میشه،در مرحله حفظ مشتری هستیم.یعنی ما باید به احساس ، تمایل و سلیقه مشتری احترام بزاریم.این اتفاق برای کسب و کار ما اصالت و هویت میاره و گاهی مثل لوگوی ما میمونه مثل “ساقه طلایی یا پفک نمکی مینو”.اینجا دو تا مساله است یکی مبحث اقتصادی و یکی دیگه مساله روانیه…که اصرار به تغییر و تنوع بخصوص برای بیزنس کوچک ریسک بالایی داره.مگر جامعه مخاطبین ما به مشتریان وفادار به یک محصول خاص و مشتریان متقاضی تغییر محصول فعلی یا ارائه محصول جدید تقسیم بشن.که در اون صورت و با پشتوانه مالی و اعتباری معقول میشه به تنوع فکر کرد.یعنی رسول که ده ساله فلافل ساده میخوره ترکیبش با قارچ و پنیر از نظر روانی میتونه رسولو بیزار کنه از ساندویچی مورد نظر.
یعنی نمیشه برای هر بیزنسی یه نسخه پیچید.استراتژیهای بازاریابی و فروش هر بیزنس به سایز کسب و کار و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت شرکت بستگی داره اما در مورد خاص رسول قطعا این تغییر میتونه برای مشتری مثل رسول حتی خطرناک هم باشه.
کاملا درست میگی
جواب دوم-روز ششم-گیمیفیکیشن در کسب و کار
در مورد بیمه
یه ایراد بزرگ بیمه عدم اطمینان و بی اعتمادیه که توی فرهنگ ماست و کار فروششو سختتر میکنه.
اما بنظر من توی بیمه برای فروش سایر خدمات چند تا موضوع مهمه
-آموزش فروشندگان:این آموزش شامل نحوه معرفی خدمات میشه تا ارتباط با مشتری و افرایش اعتماد بنفس…چون فروش خدمت گاهی سختتر از محصوله و احتیاج به زمان بیشتری داره از طرفی ملاقاتای حضوری نقش پررنگی دارند برای افزایش فروش بیمه بخصوص خدمات متنوع چون ملاقات حضوری در حکم مشاوره هستند و فروشنده ای که مذاکره کننده خوبی نباشه و نتونه با صحبت و دریافت دغدغه های مشتری تشخیص بده که هر مشتری از چه طریقی و برای رفع کدام نیازش میشه بیمه رو بهش فروخت،احتمال زیاد در فروش موفق نخواهد بود.
-بررسی خدمات رقبا …البته بررسی رقبا برای همه کارها مهم و ضروریه اما در بیمه که خدمات خیلی مشابه هستند گاهی فروش یه خدمت متفاوت با رقیب یا ارائه متفاوت خدمت موجود برگه برنده میشه.
-داشتن کمپین فروش پیشگیرانه با حضور در موقعیتای اجتماعی و ارائه خدمات عام المنفعه مثلا بیماران خاص یا بیمه کودکان مناطق محروم
-دادن خدمات جانبی مرتبط مثلا کنار فروش بیمه شخص ثالث چکاپ رایگان دوره ای/تخفیف تعمیر برای مشتریان وفادار….
مورد دومی که گفتی صرفا قیمته یعنی بیمه سینا با بیمه آسیا یچیزن فقط چندهزار تومن یکیش گرون تره اپلیکیشنایی مثل بیمیتو … کارشون فقط مقایسه قیمته چون هیچچچ فرق دیگه ای ندارن انگار
البته من بجز قیمت به گپ هایی که در زمینه خدمات موجود هست بیشتر تکیه دارم
سوال ۲ روز ۶ :
من توی پیجی که دارم سعی میکنم توی پست هام تنوع بدم و یه جورایی دسته بندیشون کردم که استاراتاپای ایرانی یا خارجیو معرفی کنم یا اینکه یه تکنولوژیو معرفی کنم و کاربردی ک میتونه داشته باشه بگم .
یه ایده ی گیمیفیکیشن هم مدتیه دارم برای بیمه که مربوط به بیمه های اتوموبیله نمیدونم تا چه حد جواب بده و عملی باشه
خواستی بگو یسری راجع بهش بجث کنیم
جواب سوال ۱ روز ۶:
هم میشه گفت آره هم میشه گفت نه…نه چون جلوی خلاقیت رو میگیره اما آره چون میدونی مشتری این محصول رو 100درصد میخواد و آماده کردنش راحت تر میشه
چه جواب با سیاستی ایول!
جواب سوال ۲ روز ۶:
ما اومدیم تو روزای خاص یا غیرخاص تخفیف گذاشتیم اما دیدیم نه فایده نداره چیزی نمیخرن…بجاش اومدیم یه وقتایی یه سری گیفت سورپرایزی توی بسته ها قرار دادیم و روی راضی نگه داشتن مشتری و ایجاد حس خوب تمرکز کردیم … مثلا یه نفر که یه بچه کوچیک داشت و ست تابلو سفارش داده بود یه تابلوی خییلیی کوچیک بچگونه هم براش گذاشتیم…یا برای یلدا توی جعبه ها آجیل گذاشتیم یا… و فکر میکنم این داره جواب میده…
برای همینم هست که هواپیماییا یه گیفتی معمولا میدن به بچه ها
همین الان یه تابلو شکسته رسید دست مشتری اما انقدر ذوق زده بود و تشکر کرد واسه پشتیبانی و گیفت که ..!
روز 6 سوال1:
اینکه ما بخوایم مشتری فقط از یگ نوع محصول ما بخره یا چند نوع بستگی به نوع کار ما داره, برای مثال یه کباب فروش اگه مشتری هاش فقط کباب گوسفند بخوان اون دیگه سرمایه و وقتشو واسه جوجه و جگر و مرغ و… نمیذاره فقط گوشت میاره و کبابا گوسفند میزنه ولی برای کسب و و کار من یا کسب و کار های آموزشی اگه فقط یه محصول آموزشی داشته باشیم مشتری از محصول ما فقط 1 بار خرید میکنه و ما 1 بار ازش سود میکنیم ولی اگه 10 تا محصول داشته باشیم ما 10 بار سود میکنیم
سوال 2: اپلیکیشن بیمه میتونه بیاد یه پروسه ای رو تعریف کنه که 2 نفر اگه باهم یه خریدیو انجام بدن بهشون یه امتیازی داده میشه, و اخر ماه بین همه ی شرکت کننده ها قرعه کشی میشه و به فرد برنده 1 وسیله سلامتی هدیه میدن مثلا تردمیل
آفرین
روز 6 سوال 1
ترجیح من اینه که همیشه یه چیزو سفارش بده
مشکل این روش اینه که شاید از این یه محصول زده بشه که خب بعدش دوتا کار میتونه بکنه، یا من انقدر خوب بودم که بیاد بقیه محصولای منو بخره که خب پس بازم مشتری منه یا نه کلا میره سمت چیزای دیگه و مشتریو از دست میدم
اما خوبیش اینه که من دیگه دغدغه تهیه متریال برای محصولای دیگه رو ندارم بازاریابی برای اونها ندارم و تمرکز من برای همین یک محصول و ارتقائش میمونه
و مهمتر اینکه پتانسیل منو برای برند شدن تو همون یه محصول بالا میبره
افرین و البته یه ضررایی هم داره ولی توی خیلی از کسب و کارا یا شاید بشه گفت اکثر کسب و کارا این بهتره
روز 6 سوال 2
بزار قبل از جواب یه مطلبی رو بگم، مدیرعامل کارخونه ای که من هستم یه اخلاقی داره، همیشه تو جیبش کلی تراوله و هرروز که توی خط تولید راه میره به هرکارگری که ببینه داره با دقت کار میکنه یه 100 تومنی میده (البته نه چندان در ملاء عام)
یا اخلاق دیگه هم داره اینکه به کسایی که وام میگیرن مثلا یهو وسط قسط دادنا که 50 درصد وام رو برگردونده، به حسابدار میگه که دیگه ازش چیزی کم نکنه. حالا اگر تصور کنیم که کارگر فروشنده ست و مدیر مشتری، بنظرت کارگره دوست داره کدوم مورد رو دریافت کنه؟
تسمه تایم پاره کردم یهو :))
سوال ۱ روز ۶..
خب طبیعتا تنوع فروش بهتره دیگه..چون اگه فقط بک محصول بفروشه بقیه محصولات رو دستش میمونه و به قول معروف باد میکنه..
خل اگر ادما متفاوت سفارش بدن تو مجبوری متریال همه جنساتو داشته باشی ولی وقتی بدونی همه قراره فلالفل بخرن نمیری خیلی متریالا رو بخری که فاسد شن
روز 6 سوال 2 دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار
راستش چیز خلاقانه ای فعلا به ذهنم نرسیده اما خب اینطور ساده ترین کار ارائه پکیج با تخفیف در هزینه هست
اما به نظر من کاهش هزینه پروموشن چندان جذابی نیست، بهتره مثلا برای افرادی که پک بر میدارن مشاور اختصاصی در نظر گرفته بشه. یعنی مشاور با مشتری بشینه اموال اونو رو بررسی کنه و بهترین بیمه ها رو بهش ارائه بده
و یا اینکه شرکت بیاد بگه اگر پک برداری، زمانی که برای تو اتفاقی پیش بیاد مهم نیست چند نفر تو نوبت پرداخت هستند پرونده شما میره تو اولویتهایی که باید بهشون سریع پولو بدیم (حالا نرفت تو اولویت هم نرفتا)
جالب بود
سوال 1 روز 6
جواب منم مثه اکثر دوستانه، شاید تنوع محصول خیلی مهم باشه، ولی با توجه به سختیای تولید یه محصول جدید و معرفی اون، زیاد فکر بدی نباشه که یه محصول رو چندبار بفروشیم
(مینو صدتا تنوع محصول داره، اما اکثرا ساقه طلایی رو میشناسن و حتی نمیدونن چه شرکتی تولیدش کرده!)
عجب مثال فوق العاده ای زدی قشنگ تو ذهن میمونه
جواب سوال2 روز 6
من یه مدتی کارگاه نجاری داشتم و یه سری محصول با سایز مشخص همیشه داشتم؛
مشتری هر سفارشی داشت راضی ش میکردم که از اون کار های آماده برداره و در این مسیر از انواع روش های بازاریابی و گیمیفیکیشن استفاده میکردم :))
احسنت به شما اصلا یه تکنیک داریم به اسم decoy choice
این باعث میشه مشتری به ظاهر حق انتخاب داشته باشه ولی همیشه اون محصولی که تو میخوای رو برداره
جواب سوال ١ روز ششم دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
من این مشتری رو که همیشه با یه حاشیه سودی مشخص داره از من خرید میکنه رو دارم و برام فرقی نمیکنه از کدوم بخره ، ولی یه موقعی هست اکه من بهش طعم بقیه ساندویچ ها رو بچشونم و خوشش بیاد به اطرافیانش هم معرفی کنه ، مثلا وقتی میاد ساندویچ رو بگیره بهش یه قرص فلافل بدم که بچشه مزه شو
آفرین و البته باید یجورایی حدس زده باشی که این فلافل احتمالا خوشش میاد یعنی اگر بش بدی و بدش بیاد شاید کلا از دستش بدی:)
جواب سوال ٢ روز ششم دوره گیمیفیکیشن در کسب و کار :
اره یه قسمت کوچیک از محصولات دیگه رو بهشون میدادم نه بعنوان اشانتیون ، بعنوان اینکه فالور و مراجعه کننده ما هستند ، ولی فیدبک خوبی نگرفتم از نظر اینکه اونا رو بشه وفادار کرد یا از محصولات دیگه هم استفاده کنن
کلا اینکه بخوای با یه جایزه یا هدیه یا هرچیز فیزیکی دیگه کسی رو وفادار کنی شدنی نیست
سوال اول روز ششم: مثلا من بخوام خدمات مشاوره ای بدم برام راحتتره رو موضوعی ک مسلطم کار انجام بدم ولی ممکنه اکثر افراد برای اون موضوع ب من مراجعه نکنند یا اصلا اون موضوع ک مهمه برای اونا دغدغه نباشه پس من باید خدمات خودم رو در زمینه های زیادی گسترده کنم و بعد ک شناخته شدم وقت بیشترم رو روی موضوع اصلیم میزارم
مثلا من گیمیفیکیشن مشاوره میدم بهتره کلا مثلا روی گیمیفیکیشن فینتک تمرکز کنم یا همه چیش؟
اگر شما رو ب اون عنوان ک میگید میشناسن بهتر فقط رو همون کار بشه ولی اگه شناخته شده نباشی باید همه رو کار کنیم تا موقع شناخت
سوال دوم روز ششم: برای بیمه بهتره هر تخفیف یا مزایایی هست همون موقع برای مشتری اعمال کنن چون هر مشتری اونقدر دغدغه مختلف داره ک بعید میدونم حوصله طی کردن مراحل بازی رو داشته باشه
و برای بیمه سلامتی اکثرا ب فکر بیمارستان و دارو هستند ب جای راه های پیشگیری مثلا همون پیاده روی ک بالا مثال زده بودین باید با دلخواه انجام بشه و بیمه اون انگیزه درونی رو بوجود بیاره
افرین ما یه مفهوم مهم داریم به اسم
buyer remorse
یجورایی میشه حسرت خریدار یا پشیمانی خریدار چیزی که میگی این موضوع رو کم میکنه
روز ششم
سوال اول
بنظر من تنوع محصولات خیلی مهمه!
یعنی مثلا همون ساندویچی که هست، شما باید تنوع رو حتما داشته باشی. چون یک ادم نرمال بالاخره از غذای تکراری خسته میشه و تنوع میخواد . حالا اگه فقط ساندویچ داشته باشی خب ممکنه خسته شه بره مثلا یه پیتزا فروشی.
بعنوان فروشنده، داشتن کیفیت و تنوع وظیفته.
نکته دیگه اینکه یه بدی داره که یه محصولتو بیشتر از بقیه بخرن،مثلا میان ازت فقط ساندویچ کالباس میخرن، بعد برگرایی که داری به مرور زمان یخ زده می مونه یا کیفیتشو از دست میده، بعد همونجا یک مشتری میاد برگر سفارش میده میبینه کیفیتت پایینه میره شیش جا دیگم میگه اینا چه افتضاحین!
پس تنوع و کیفیت باید حتما کنار هم باشن.
و مثلا اگه بخوای مشتری ثابت المانی خور رو تبدیل کنی به کسی که برگر هم میخوره، میتونی بهش بگی حاجی بیا یه تست بزن ازین بگو نظرت چیه
بعد مشتری میاد نظرشو میگه
دفعه دیگه میاد المانی سفارش میده، کنارش فروشنده میگه بیا یه تیکه ازین برگری که نظرتو دادی تست کن ببین خوبه یا نه.
کلا مشتری درگیر میشه و حس مالکیت و پدرانه به محصول داره.
دفعه بعدی احتمالش هست که بگه از همون برگری که به جانش کِشتم و به جان دادمش آب بمن بده!
و الخ…
عجب استراتژی جالبی !مشخصه به خواهرزادت انواع شکلاتا رو دادی که کارای مورد علاقتو انجام بده:)
سوال ۱ روز ششم: به نظرم تنوع محصول و تنوع حضور هردو مهمه
وقتی مشتری به دفعات مراجعه میکنه چند تا حسن داره
وفاداری مشتری که خودش یه مبلغ خودکاره،
به مرور اعتمادش جلب میشه بسته های کلی رو هم برمیداره،
مگر مشتری هیجانی باشه که تو مجبوری یکدفعه بهش بفروشی (پس هردو پیام رو باید بزاری برای همه)
حسن دیگشم اینه که صاحب بیزینس با داشتن یه روند ثابت انگیزه ادامه دادن رو داره( کار تو هم خوب بوده)
در مورد مشتری های خرید تک محصول هم به نظرم به جای اینکه بیاییم ذهنمون رو درگیر این افراد کنیم.بیاییم بگیم که تکلیف محصول آلمانیمون حله برای بقیه محصولات دنبال مشتری باشیم. اگر میخواهیم کار خاصی برای این دسته از مشتریها انجام بدیم موقع رفتنشون بخاطر حضور و وفاداریشون یه پک از محصولاتمون میدیم ببره با خانوادش تست کنه حالا یا دفعه بعد برای اونها هم میخره یا خودم قلقلک شده و میخره.بعضی آدمها کلا رها باشن موقع انتخاب و خرید و مدام فروشنده دنبالشون راه نیوفته بهتر خرید میکنن.
سوال دوم: اول با مشتریهای کم مخاطره شروع کن مثلا کسایی که به لحاظ سلامتی مخاطره کم تری دارن گزینش کن برای بیمه عمر بعد از بینشون بیا آفر بیمه اتومبیل به کسایی که ماشین ندارن بده (البته بگو که ممکنه که ماشین نداشته باشی فعلا) اگر نداری یه نفر رو معرفی کن به ازای هر معرفیت یه تخفیف رو بیمه آتش سوزی مسکن میگیری. و همینجور همین روند رو برای مشتریای کم مخاطر بیمه اتومبیل شروع کن و.. .اینجوری هم نیکوگزینی خوبی انجام دادی هم هر فرد نیکو گزینی وارد یه تکاپوی معرف کردی.
جالب بود طبقه بندی کردن مشتری شما چی میخونی؟
اقتصاد خوندم.
سوال 1 روز ششم:
میشه گفت بستگی به نوع کسب و کار داره. شاید تو نگاه اول بگیم تولید یه محصول خاص هزینه کمتری داره، و تمرکز روی یه محصول باعث میشه به نتیجه بهتری برسیم. ولی اگه مثلا تو همون مثال ساندویچ فروشی بخوایم بررسی کنیم اگه مشتری ما فقط یه ساندویچ رو سفارش بده بهتره سعی کنیم ساندویچ های دیگه رو هم تست کنه. چون به هر حال ما داریم چند نوع ساندویچ مختلف رو ارائه میدیم، خب اگه این مشتری بقیه ساندویچها رو هم تست کنه و خوشش بیاد تو شرایطی که به هر دلیلی اون نوع خاص موجود نباشه، یکی دیگه رو انتخاب میکنه، و در غیر اینصورت میره از یه ساندویچ فروشی دیگه آلمانی بدون خیارشور میخره. یا ممکنه یه زمانی خسته بشه وتنوع بخواد و به جای اینکه نوع ساندویچ رو عوض کنه ساندویچ فروشی رو عوض کنه.
هدف ما تغییر رفتار هست….
و سوال اساسی اینه مگه رفتار فعلی چه عیبی داره که اصلا بخوایم عوضش کنیم؟!
عجب سوالی!
شاید برای متمایز بودن
جای فکر کردن داره واقعا
فک کن فک کن:)
من به یه جواب قانع کننده تو این مورد ساندویچ فروشی نرسیدم.
یادمه یه جایی خونده بودم که جذب و وفاداری مشتری مهمه. خب تو این مثال مشتری جذب شده و وفاداره، و نتونستم دلیل اینکه بخوایم رفتارش رو تغییر بدیم پیدا کنم.
ولی مثلا تو حوزه اموزش و یادگیری،فرضا بچه ها از ریاضی فراری هستن و میترسن، ما با گیمیفیکیشن این ترس رو تغییر میدیم و شرایطی رو فراهم میکنیم که با میل و انگیزه درونی خودش بیاد ریاضی رو یاد بگیره
خب دیگه سوال اینجا اینه که آیا اگر ما بیایم کاری کنیم که ساندویچای دیگه رو بخوره وفادارتر میشه یا وفاداریش کم میشه؟
اگر وفادارتر میشه تغییر رفتار بدیم اگر کمتر وفادار میشه تغییر رفتار ندیم
خب مشتری که وفاداره، اینکه بخوایم کاری کنیم که بقیه ساندویچا رو تست کنه ریسکه. عاقلانه به نظر نمیرسه که بخوایم تغییر ایجاد کنیم
ولی یه چیزی جور در نمیاد انگار
سوال 2 روز ششم:
تو کار ما اگه یه مشتری بیاد و فقط یه اقامتگاه رو رزرو کنه دو تا ایراد داره
اول اینکه ممکنه بعد از یه مدت با مسئول اقامتگاه لینک بشه و مستقیم رزرو کنه. دوم اینکه ممکنه اون اقامتگاه تو تاریخی که مشتری بخواد پر باشه، ما باید بتونیم جایگزین بدیم بهش و متقاعدش کنیم که یک اقامتگاه دیگه رو رزرو کنه
کلا سیستمای پلتفرمی این باگ دور خوردن رو دارن همیشه
سوال ۱ روز ۶:
اگر من لوازم تحریر بفروشم ترجیح میدم طرف سه تا محصول متفاوت از من بگیره
چرا؟ چون میخام سبک زندگی درسی یا لوازم تحریریش رو دستم بگیرم
ولی مثلا تو یه کالای تخصصی یا لوکس قضیه فرق میکنه بهتر من روی یه دونه محصول تمرکز کنم.
از طرفی جنس کالا مهم هست اینکه FMCG یا نه
.
جالبه که من این سوال رو گذاشتم که به اولین نفری که نکته سوال رو فهمید یه جایزه بدم و هنوز کسی نفهمیده:(
سوال ۲ روز ۶ :
صد درصد اینکه ۱۰ بار ۱۰ تومن بخر بهتر تا ۱ بار ۱۰۰ تومن،چون هر چقدر بیشتر با من درگیر باشه و منو ببینه احتمال وفاداریش بیشتره
حالا اگر من فروشگاه لباس باشم و بخام کسی که لباس میخره یه شلوار هم باهاش برداره باید بیام روی ست کردن و ست رنگ ها و مدل ها مانور بدم
و اگر خیریه باشی کدوم رو انتحاب میکنی اینکه اول 1 میلیارد بت پول بده یا اینکه 10 ماه ماهی 100 میلیون؟
سوال ۱ روز ۶ گیمیفیکیشن در کسب و کار:
تمرکز روی یک محصول بهتره اصلا چون تحقیقات اقتصاد رفتاری این رو نشون میدن، در حقیقت هرچقدر تعداد گزینه های انتخاب کمتر باشه مخاطب راحت تر انتخاب میکنه
اینتحقیق اینبور دوتا سوپر مارکت بودن که یکی شون ۵ تا مربا داشت اون یکی ۳۰ تا. معلوم شد مردم از اونکه مربای کمتری داشته(گزینه انتخاب کمتر) بیشتر خرید کردن
نه این چیزی که میگی اصلا ربطی به قضیه ما نداره طرف چه توی رستورانی که 3 تا آیتم داره منوش چه 25 تا همیشه داره یه غذا رو سفارش میده ما بیایم کاری کنیم که طرف غذاهای دیگه رو سفارش بده یا نه بزاریم همیشه همون یکی رو بخورخه
سوال ۲ روز ۶ گیمیفیکیشن در کسب و کار:
خب بیمه ها گزینه های متعددی دارن، من روی یک داستان تعاملی فکر میکنم
میشه یه بازی طراحی کرد با روایت های متفاوت؛ مثلا روایت ش این باشه که در یک روستا یا شهر ( میشه با توجه به محل سکونت شخص، شخصی سازی ش کرد) زلزله میاد تو باید بری خانواده ت رو نجات بدی بعد هی بین گزینه ها انتخاب کنی چه کسی رو زودتر نجات بدی تا همه نجات پیدا کنن، بعد مثلا اخر اون روایت خونه ت خراب شده تو پول نداری بسازی ش بعد در داستان زمان به گذشته برمیگرده و یک گزینه مبنی بر اینکه خونه ت رو بیمه کنی یا نه برات نمایش داده میشه
اگر گزینه “خرید بیمه زلزله” رو بخری خب کلی پول برمیگرده نشون میده خونه ت ساخته شده و بچه هات خوشحال ن
ولی اگر رد گزینه کنی، میبینی در زمان حال به خاک سیاه نشستی و بچه هات دارن سرزنش ت میکنن
این سری جوابات از شهرزاد بهتر بود در مجموع
جواب سوال 1 روز 6:
خُب اگه بخوام در مورد حوزه خودم بگم که آموزش با یک محصول اصلا شکل نمیگیره! یعنی آموزش هر حوزهای شاخههای مختلف و مباحث مختلف داره و باید مخاطبها رو به درستی هدایت کنم که محصولات مختلف رو استفاده کنن و به نتیجهای که اون محصول قول داده برسن! ولی در مورد حسی که انسانها در مورد یک محصول تکراری تجربه میکنن لایههای پنهانی هم داره! مثلا من چندتا کافه میرم که اصلا برام منو نمیارن و من میشینم و چند دقیقه بعد یه “کِمِکس” سر میز منه! حس خوب همون همیشگی! D:
چه باحال مام بریم المانی بدون خیارور بخوریم:)
جواب سوال 2 روز 6:
اصلا همه تلاش ما توی فیلم بساز همینه، مخاطبها بیان و از قدم اول کم کم شروع کنن و بعد از چند محصول به نتیجهای برسن که فکرش رو هم نمیکردن! گفتم که حوزه آموزش باید اینجوری باشه! (ایده صفر تا صد هم یه ایده پوسیده تقلبی هستش کلا)
اما در مورد اینکه محصولات مختلف تو بازههای مختلف، خُب من ترجیح میدم یه آدم 10 با سایت من رو ببینه و 1 تومن خرج کنه تا با یه بازدید! اینجوری با رنگ و رُخ من اُنس میگیره و بعدا حتی اگه محصول هم نخواد میاد بهم سر میزنه و اینجوری سایت من میشه خونه دومش! 🙂
فقط امیدوارم که نخوای سایتت قبل بالا اومدن گوگل بالا بیاد:)
روز ششم سوال اول:
خب اگه از ی محصول استفاده کنه من میدونم ک از اون محصول همیشه باید داشته باشم و تمام مواد اولیش رو همیشه محیا میکنم و هیچ وقت کم و کاستی نمیزارم داشته باشه چون میدونم ک مشتریمو دارم ولی فرض کنیم ک قحطی بیاد و مثلا گوشت نباشه خب اگه از قبل مشتریمو برای غذاهای وگان اماده میکردم الان راحتتر میتونستم اونو ب این کار ترقیب کنم.
درکل ترجیه میدم ک از همه محصولاتم استفاده بشه چون بقیه مواد اولیه رو دستم میمونه.
دو تا شارژ ۱۰ تومنی بهتره چون هر سودش حتی اندک در دراز مدت بیشتره.
سوال دوم:
بیمه میتونه از طریق ارتباطات تلفنی یا پیامک یاد اور بشه ک وضعیت موجود بیمه فرد در چ حالیه و اونام با این پیام ها امکان داره ک براشون سوالاتی پیش بیاد و برن ب این مراکز سر بزنن ومشتری و بیمه همیشه در تعامل قرار میگیرن
چه دقت کردم شبیه مهدیه جواب میدی:)
مهدیه شبیه من جواب داده