کتاب big gods یکی از بهترین کتابهایی است که تا به حال خواندهام و در این مقاله به بررسی این کتاب میپردازم. خلاصهی این کتاب را در کانال تلگرامی آقای گیمیفیکیشن و همچنین اینستاگرام شخصی خود هرروز منتشر میکنم و فکر میکنم که هر کسی که در حوزهی طراحی تجربه فعالیت میکند نیاز است که این کتاب فاخر را بخواند. اما قبل از هرچیز باید راجع به این موضوع صحبت کنم که چرا گیمیفیکیشن و طراحی تجربه به این کتاب مرتبط میشوند.
کتاب big gods راجع به چه موضوعی است؟
این کتاب پیرامون مفهوم خدا و اینکه بشر چگونه این مفهوم را طی سالها اختراع کرد و آن را بهبود بخشید بنا نهاده شده. برای مثال آیا خدا برای تمدن سازی باید مهربان و بخشنده باشد یا مجازاتگر یا اینکه محدودیتهای سختافزار زیستی ما راجع به درک مفهوم خدا چیست؟ سکولاریسم چگونه بر پایههای مذهب سوار شده و آیندهی جهان چه خواهد بود. اینها مواردی است که برای شخص من در وهلهی اول و فارغ از گیمیفیکیشن بسیار جذاب بودند.
ارتباط این مفهوم با گیمیفیکیشن چیست؟
یکی از موارد بسیار مهم که در مورد گیمیفیکیشن باید بدانیم این است که به دلیل بین رشتهای بودن گیمیفیکیشن افراد زیادی با پیشینههای متفاوتی سراغ آن میروند. برای مثال ممکن است فردی با پیشینهی مهندسی درک کاملا متفاوتی از گیمیفیکیشن داشته باشد تا فردی که هنر خواندهاست. حال وقتی که به بزرگان گیمیفیکیشن ایران نگاه میکنیم متوجه میشویم که این افراد غالبا در زمینههایی نظیر نوروساینس، فرگشت و جامعهشناسی به شدت ناآگاه هستند.
کتاب big gods و کتابهایی نظیر این که با یک رویکرد فرگشت فرهنگی نوشته شده است به شما بسیار دید میدهد. اما اجازه دهید اندکی به عقب برگردم و از دور به این کتاب نگاه کنم. ته استفاده از گیمیفیکیشن درگیر ساختن کاربر است و چه چیزی بالاتر از قمار و مذهب افراد را در طول تاریخ درگیر کرده؟ به همین دلیل با یک دید که از دورهی نوروساینس در زندگی به دست آوردهایم به کتابهایی رجوع میکنم که برخلاف کتابهای معمول گیمیفیکیشن در بازار دید سادهانگارانهای ندارند.
خلاصه صحبت این کتاب چیست؟
کتاب عنوان میکند که برای فهم مذهب باید به یک پرسش جواب دهیم که چرا انسانها در مقیاس بزرگ باهم همکاری میکنند. این مساله بسیار مهم است و از لحاظ فرگشتی انسانها یا با خویشاوندان خود و یا با افرادی که به صورت متقابل با آنها بازی عمل متقابل انجام میدهد. یعنی طبق نظر رابین دونبار ما با جماعتی بیشتر از 150 نفر نمیتوانستیم دوست باشیم. اما مذهب توانسته کاری کند که افراد در مقیاس بزرگ باهم همکاری کنند.
اما اگر افراد بخواهند در مقیاس بزرگ باهم همکاری کنند یک مشکل ایجاد میشود و آن هم این است که ممکن است افرادی به این همکاری خیانت کنند و در این وسط خدا ایجاد میشود که یک وجودی است که در حال نظارت ماست و در هر لحظه مراقب است تا ما کار اشتباهی ایجاد نکنیم. در ادامهی کتاب به آزمایشهای بسیار جذابی میرسیم که باعث میشوند با فرضیات نویسنده بیشتر آشنا شوید.
ادعاهای کتاب
کتاب big gods یک روال پیوسته بسیار جالب دارد و شما انگار در حال کشف حقایق یکی بعد از دیگری هستید. مجموعه آزمایشات به ادعای اول کتاب میرسد و سپس برای بررسی بیشتر این فرضیه به ادعای دوم. خوبی کتاب پیوستگی بسیار جذاب آن است! حال به صورت اجمالی 8 ادعای کتاب را بررسی میکنیم:
- مردمی که حس میکنند تحت نظر هستند مردم بهتری هستند! اشاره به این است که وقتی فکر کنیم که یک خدا ناظر اعمال ماست رفتار ما بهتر میشود.
- مذهب در شرایط است و نه در افراد. که به اهمیت محیط و یادآورهای مذهبی اشاره دارد. اینکه سختافزار زیستی ما نمیتواند همیشه به خدا فکر کند و به همین دلیل یادآورهای مذهبی بسیار مهم میشوند!
- جهنم از بهشت مهمتر است! این یعنی قدرت مجازات بیشتر از قدرت پاداش است.
- به مردمی که به خدا اعتماد دارند اعتماد کنید! که این کنایه از این است که این افراد احتمال کمتری برای خیانت دارند!
- اقدامات مذهبی بسیار مهمتر از حرفهای مذهبی است! به این معنا که مناسک مذهبی بسیار مهم هستند.
- خدایانی که پرستیده نمیشوند بیقدرت هستند! به این معنا که دیدن پرستش خدا توسط دیگران بسیار مهم است.
- خدایان بزرگ برای گروههای بزرگ
- گروههای مذهبی باهم همکاری میکنند تا با دیگر گروها رقابت کنند!
جمعبندی
مواردی که من از این کتاب راجع به گیمیفیکیشن آموختم بسیار بیشتر از 150 کتابی بوده که در زمینهی گیمیفیکیشن آموختم!! به همین دلیل تمامی کتاب را خلاصه کردهام و در اختیار همه قرار دادهام میتوانید در کانال تلگرامی بنده هشتگ #big_gods را سرچ کنید.