طراحی راه‌حل‌های مبتنی بر بازی

گیمیفای کردن مطالعه به سبک کامران حاتمی

گیمیفای کردن مطالعه به سبک کامران حاتمی
گیمیفای کردن مطالعه به سبک کامران حاتمی

وقتی از گیمیفیکیشن صحبت می‌کنیم می‌خواهیم که کاربر کاری را که همیشه انجام می‌داده، حالا سریع‎‌تر، بهتر، در زمان کمتر و حتی دلچسب‌تر انجام دهد. گیمیفای کردن مطالعه هم به همین منظور است. شما کتاب خواندن خود را گیمیفای می‌کنید تا به اهدافی مانند اهداف زیر برسید:

  • کتاب‌های بیشتری را بخوانید.
  • موقع کتاب خواندن، حواس‌پرتی کم‌تری داشته باشید.
  • یک کتاب را بیشتر در حافظه خود نگه دارید.

به همین منظور هم در تلاش هستم تا در این سه مورد راه‌کارهایی که گیمیفیکیشن، نوروساینس و علوم رفتاری در اختیار ما قرار می‌دهند و فکر می‌کنم به درد مخاطب ایرانی بخورد را ارائه دهم. به این دست مسائل گیمیفیکیشن در زندگی شخصی می‌گوییم.

گیمیفای کردن مطالعه برای خواندن کتاب‌های بیشتر

برای اینکه بحث راحت‌تر پیش برود. اجازه دهید که سه هورمون شادی‌آور را به اجمال معرفی کنم و سپس برای هر هورمون چند راه پیشنهادی را به شما ارائه دهم.

  • دوپامین: انتظار پاداش، غیر قابل پیش‌بینی بودن، اطلاعات مخفی، هماهنگی چشم دست
  • سروتونین: جایگاه برتر اجتماعی
  • اوکسی توسین: حس حمایت اجتماعی

کتاب خواندن بیشتر از دیدگاه دوپامین

برای انجام این کار شما باید حس کنید که نیاز به کتاب‌های جدید دارید تا یک مجموعه کامل شود. برای مثال شما می‌خواهید که کتاب‌ گیمیفیکیشن بخوانید و بعد از اینکه کتاب طراحی گیمیفیکیشن را خواندید حس می‌کنید باید کتاب گیمیفکیشن کاربردی را بخوانید و اگر نخوانید چیزی ناکامل است!

کار بعدی که می‌توانید انجام بدهید، این است که یک بازی راه بیندازید! برای مثال شما کتاب اول را می‌خوانید و در رفرنس‌های کتاب اول یک تعداد کتاب دیگر معرفی شده. حال شما یکی از این کتاب‌ها را می‌خوانید و بعد باز این کار را ادامه می‌دهید.

مشخصا این کار تنها در حوزه‌ای که می‌خواهید در آن متخصص شوید، قابل توجیه است! من خودم به شخصه برای یادگیری گیمیفیکیشن از چنین روش‌هایی استفاده کردم! یا کتاب طراحی اعتیادآور را که خواندم دیدم به کتاب مصرف اعتیادگونه رسیدم که از برترین کتاب‌های زندگیم بود!

کار بعدی این است که پیگیر خلاصه کتاب‌ها باشید! یعنی مثلا افرادی مثل دکتر مکری را دنبال کنید که این عزیزان به خلاصه کردن کتاب‌ها مشغول هستند. من برای مثال بعد از دیدن خلاصه‌های متفاوت از ایشان، کتاب فاخر big gods را برای خواندن انتخاب کردم!

یکی دیگر از کارهایی که من در این زمینه انجام می‌دهم این است که مثلا هر جمعه به سایت آمازون بروم و کتاب‌های جدید در حوزه گیمیفیکیشن را سرچ کنم. یا در سایت آپورک متوجه شوم که اکثر پروژه‌های گیمیفیکیشن در دنیا، حول چه چیزهایی هستند یا سایت لینکدین.

کتاب خواندن بیشتر از دیدگاه سروتونین

خب در اینجا ما با خواندن کتاب‌های بیشتر در تلاش هستیم تا یک حس قدرت را داشته باشیم! برای مثال شما قبل از اینکه یک کتاب را بخوانید عکس کتاب را در شبکه‌های اجتماعی می‌فرستید و می‌گویید که چرا می‌خواهید این کار را انجام دهید.

یا برای مثال شما یک کارگاه دارید و این کارگاه یک ماه دیگر برگزار می‌شود. حال شما به بقیه می‌گویید که قرار است مطالبی را درمورد کتاب جدید بگویید که هیچ کس دیگری در ایران نگفته‌است! یا چیزهایی مثل این. یکی از خوبی‌های شبکه‌های اجتماعی هم همین است!

برای مثال من وقتی که اوایل که هنوز کتاب خواندن عادتم نشده بود می‌خواستم کتابی را بخوانم، عکس آن را در اینستاگرام پست می‌کردم. و قبل از خواندن کتاب چیزهای ترغیب‌کننده برای فالورهای خود می‌نوشتم. این کار باعث می‌شد که حتما کتاب را بخوانم.

لیست کردن کتاب‌های خوانده شده و اینکه حس غرور به کتاب‌خواندن خود داشته باشید، از دیگر روش‌های گیمیفای کردن مطالعه است. برای مثال من بالای 120 کتاب در زمینه‌ی گیمیفیکیشن خوانده‌ام که این قضیه به من حس غرور و سروتونین می‌دهید!

کتاب خواندن بیشتر از دیدگاه اوکسی توسین

اوکسی توسین به حمایت اجتماعی مربوط است. برای مثال، همسر من نگار نیاز دارد تا اینکه به وی در انجام یک سری کارها کمک کنم و من به خاطر وی کتاب خاصی را می‌خوانم. در حقیقت در اینجا به دو شکل می‌توان به قضیه نگاه کرد. نخستین روش خواندن کتاب برای فردی خاص است.

در دومین روش شما برای یک اجتماع خاص این کار را می‌کنید. مثلا به نظر من نمی‌شود که شما در زمینه‌ی گیمیفیکیشن کتاب بخوانید اما کتاب انقلاب گیمیفیکیشن را نخوانده باشید! خب اینجا افراد برای داشتن حمایت اجتماعی یک گروه این کتاب را می‌خوانند.

کتاب خواندن دقیق‌تر و عمیق‌تر با نوروساینس و گیمیفیکیشن

هدف در اینجا این است که برای مثال از کتاب خواندن خسته نشویم و بجای کتاب خواندن سرمان در گوشی نرود! خیلی‌ها خیلی از کتاب‌ها را نصفه تمام می‌کنند در اینجا قبل از اینکه راه‌های هر هورمون را توضیح دهم. می‌خواهم چند توصیه عمومی بکنم.

  • به کتاب‌ها زمان بدهید! قرار نیست تمامی کتاب‌ها شروع میخ‌کوب‌کننده‌ای داشته باشند!
  • قبول کنید که هرچقدر باهوش باشید اکثر مطالب کتاب را با کتاب خواندن عادی فراموش خواهید کرد!
  • قبول کنید که بعدا هم نیازی به این کتاب خواهید داشت!
  • دنبال اینکه یک کتاب را در سریع‌ترین زمان ممکن بخوانید نباشید! تا می‌توانید آرام کتاب بخوانید!

کتاب خواندن دقیق‌تر با دوپامین

اینجا جایی است که دوپامین مهم‌ترین هورمون می‌شود! دلیل آن هم روشن است. عملا علتی که شما بی‌خیال کتاب می‌شوید و برای مثال به گوشی خود سر می‌زنید این است که از گوشی دوپامین بیشتری می‌گیرید! پس برای اینکه جلوی این ماجرا را بگیرید دو کار اصلی باید انجام دهید!

  • جلوی دوپامین گوشی را بگیرید! پس باید تمامی نوتیفیکیشن‌های گوشی را قطع کنید! همچنین می‌توانید از اپلیکیشن‌هایی مثل Forest استفاده کنید که مجبورتان می‌کند به گوشی دست نزنید!
  • کاری کنید که از خواندن کتاب دوپامین بیشتری بگیرید!

در اینجا مهم‌ترین کاری که باید بکنید حدس زدن است! بیایید یک مثال را با هم انجام دهیم! فرض کنید که شما کتاب consuming instinct را بخواهید بخوانید! در ابتدا به فهرست کتاب نگاه کنید و سپس یک لیست سوال درست کنید. برای مثال من موارد زیر را می‌نویسم:

  • نویسنده کتاب چه شکلی است؟
  • در فلان فصل احتمالا راجع به این قضایا چه نظراتی دارد؟
  • راجع به چه مطالبی اگر کتاب صحبت کند من خوشم می‌آید؟ برای مثال اسم فصلی از کتاب دین و فرگشت است. من چه چیزی ببینم خوشم می‌آید؟
  • نویسنده متعلق به چه طرز تفکری است؟ چپ است؟
  • چقدر از نظرات نویسنده تحت تاثیر زندگی اجتماعی خودش است؟
حدس زدن روشی برای کم کردن حواس پرتی
حدس زدن روشی برای کم کردن حواس پرتی

مشخصا هرچه شما کتاب را بیشتر بخوانید. سوالات و حدسیات بیشتری خواهید داشت! شما باید بعد از اینکه هر فصل تمام شد. یک خلاصه از کتاب را ضبط کنید و در جایی ذخیره کنید. برای مثال می‌توانید که در یک کانال تلگرام این کار را انجام دهید.

برای مثال بگویید که نویسنده بر خلاف انتظارم چنین دیدگاهی را بیان داشت یا طبق انتظاراتم چنین حرفی زد و.. البته مهم است که بدانیم برای چه کتابی چنین کاری می‌کنیم. مشخصا یک رمان به خودی خود جذابیت بیشتری از یک کتاب آموزشی دارد!

نکته بعدی پیوند دادن این مطالب با آموخته‌های پیشین شماست! برای مثال من اگر یک کتاب جدید در حوزه گیمیفیکیشن در آموزش بخوانم، باید مطالب جدید را با مطالب قبلی پیوند دهم و بگویم چه جالب این کتاب هم مثل فلان کتاب بر اساس طبقه‌بندی بلوم است!

کتاب خواندن دقیق‌تر با سروتونین

در اینجا یک روش جالب وجود دارد که در کتاب history toolbox آن را کامل‌تر توضیح دادیم! به این روش دادگاه می‌گوییم! مثلا من یک کتاب می‌خوانم و این کتاب مباحثی را بر علیه اقتصاد رفتاری توضیح می‌دهد. حال من تصور می‌کنم که در یک مناظره یا دادگاه هستم و می‌خواهم طرفداران اقتصاد رفتاری را محکوم کنم!

من چه ادله‌ای می‌آورم؟ چه صحبت‌هایی می‌کنم؟ این‌ها را باید از کتاب متوجه شوم! اینجا هم دوپامین و هم سروتونین به من کمک می‌کنند تا اینکه بتوانم این کار را بهتر ارائه کنم.

نکته بعدی که در سروتونین هست بحث این است که انسان‌ها دوست دارند چیزی از آن‌ها باقی بماند! برای همین هم اگر شما بتوانید مباحثی را که خواندید را یکجا منظم ضبط کنید، مثل کاری که من در طی این سال‌ها کردم، یک میراث از خود بجای خواهید گذاشت!

روش بعدی تحقیر نویسنده است! یعنی مثلا در خلاصه‌های خود بگویید که نویسنده چنین مطالبی گفته اما اصلا به این مسائل دقت نکرده! در این روش شما خود را بالاتر از نویسنده قرار می‌دهید! مثلا می‌گویید که من اگر جای این بی سلیقه بودم در این فصل چنین مطالبی می‌گفتم!

روش دادگاه برای بهتر کتاب خواندن
روش دادگاه برای بهتر کتاب خواندن

روش بعدی مقایسه نویسنده با نویسنده‌های قبلیست! مثلا من بگویم که بله در حوزه گیمیفیکیشن در منابع انسانی فلانی چطور جرات کرده بعد از ماریو هرگر کتاب بنویسد! تم تحقیر تم مهمی در اینجاست!

کتاب خواندن دقیق‌تر با اوکسی توسین

در اینجا بازهم شما می‌توانید بازی دادگاه را داشته باشید! با این تغییر که شما باید از ایده خود حمایت کنید! همچنین اینجا جایی است که می‌توانید با دوستان خود کتاب بخوانید! بحث‌هایی مثل یادگیری مشارکتی مطرح می‌شود و البته که می‌توانید باهم کتاب‌ها را نقد کنید.

حفظ کردن کتاب در حافظه

خب اینجا بسیار مهم است. به نظرم حتما پست مربوط به منحنی فراموشی را بخوانید تا متوجه شوید که حافظه انسان به چه شکل کار می‌کند. در آن پست از تکنیکی به اسم spacing صحبت کردم که می‌تواند کاری کند تا شما مطالب را از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت انتقال دهید.

تصویر کامران حاتمی
کامران حاتمی
حدود 10 سالی است که در حوزه گیمیفیگیشن و طراحی رفتار به‌صورت تخصصی فعالیت می‌کنم و علاقه زیادی به ترویج این موضوعات در ایران دارم. آقای گیمیفیکیشن یک تیم است و من کامران حاتمی، مدیر این تیم پرانرژی و حرفه‌ای هستم. پیش‌زمینه تحصیلی مهندسی کامپیوتر (از علم و صنعت) و MBA (از امیرکبیر) دارم و در مسیر فعالیتم در حوزه گیمیفیکیشن، مطالعات گسترده‌ای در زمینه‌های نوروساینس، روان‌شناسی و علوم رفتاری داشتم. هم‌چنین کتاب‌های طراحی گیمیفیکیشن، گیمیفیکیشن در تدریس، هر آنچه باید درباره طراحی بازی‌های آموزشی اثربخش بدانید، ۱۴ روز تا شادی پایدار و اضطراب را ترجمه کرده‌ام. در حال حاضر در سوئد هستم.

64 پاسخ

  1. در پاسخ به سوال آخرت :
    چون واسه خودت مفید نیست دلیل نمیشه که واسه بقیه هم مفید نباشه !!به خوندن ادامه میدی و خلاصه ش میکنی شاید بدرد یکی دیگه خورد !!!

  2. روش بسیار جالب و جدیدی بود، فقط اینکه تمرکزتون از دست نمیره؟

    1. یکی از مهمترین کاتالیزورهای یادگیری (تعبیر مخصوص خودم)، نکته برداری و دیگری که خیلی هم پیشرفته هستش آموزش به دیگرانه
      که روش کامران هر دو رو یه جورایی داره
      ضمن اینکه نکات دیگه ای هم برای افزایش و نگهداشت انگیزه داخلش داره

    2. درود و مهر کامران محترم و گرامی جان
      استفاده کردم، خودم بیشتر اوکسی توسینی و سروتونینی می خوندم. و لذت بردم، قلمی شیوا و روان ، تبریک میگم بهت.

  3. اگه دیدی مفید نیست، خیلی راحت میزاریش کنار و به کاربران کانال تلگرام در صورت موجود بودن، میگی که کتاب اون چیزی که فکر میکردی نبوده و نمیخوای وقتت رو صرف خوندنش کنی، پس اگه خودشون مایل هستند اونو بخونن
    البته برای این که ناراحت نشن بهشون قول میدی که اگه کتابی جایگزین کتاب فعلی پیدا کردی، خبرشون کنی و لینک کانال جدید رو باهاشون به اشتراک بزاری

  4. چقدر ایده جالبی بود درواقع هوشمندانه ترین استفاده ای که می شه از احمقانه ترین بازی که می شناسی انجام داد.
    حدس می زنم وقتی کتابی را می فهمی کتاب مورد علاقه ات نیست و ترکش می کنی در بازی میری هواپیماهای موجودت را باهم مرج می کنی که به هواپیماهای جدیدی (شماره های جدید برای پیش مطالعه خلاصه های قبلی) دست پیدا کنی تا مقدمات شروع کتاب جدید بعدی بدست بیاد.

  5. کانال اون کتاب نیمه رها شده رو به بخش هواپیماهای تصادفی و منهدم شده میبرید تا امتیاز منفی براتون لحاظ بشه ؟

      1. وبینار کرمان روز ۹
        سوال۱: میشه مثلا توی یه رستوران واسه غذاهایی که هر روز قلبلیت سرو شدن رو دارند و توی منوی غذایی هستند این کار رو کرد.
        ۲: خب این که میگه اگه تبلیغ رو ببینی بهت جم میدیم فکر می کنم امتیاز قابل معاوضه باشه

      2. خیلی ابتکار جالبی است .چقدر دوست دارم در یکی از کانال های کتاب شما عضو شوم.

  6. اگر من باشم یک کانال درست میکنم مخصوص کتاب های اینجوری که تا آخر ادامه ندادمشون ، این مطالبی که تا اینجا خلاصه برداشتم رو منتقل میکنم به اون کانال ، اشاره میکنم به این موضوع که چرا این کتاب بنظرم مناسب نبوده برای ادامه دادن ، و یک سرچ میزنم در همون مبحث ببینم چه کتاب های دیگه ای هست که نخوندم و میتونه این مبحث رو برام تامین کنه (چون حتما به یک دلیلی ابتدا به ساکن اومدم که این کتاب رو بخونم و موضوعش برام مهم بوده) . بعد یکیش رو انتخاب میکنم و دوباره پروسه رو با اون شروع میکنم .

  7. ببین کامران تایپ مطالب به عنوان خلاصه زمانبر هست و میتونه فرصت مطالعهی کتاب دیگه ای باشه.این الگو و نگاه امتیازگونه به یادگیری خیلی جذابه ولی فکر میکنم باید یه تجدید نظر توی بخش خلاصه برداری تلگرامی بکنی.البته آرشیو فوق العاده ای ازین کار بدست میاری که مطمئنا خودش میتونه جذابترین امتیاز این الگو باشه.من مطمئن نیستم از این الگو استفاده کنم ولی مطمئنا این مطلب نگاهم رو به مطالعه تغییر داد.

  8. چ باحال:)
    وقتی ی کتاب میخونید ک دوسش ندارید یجایی ب جای واچ اد جم خرج کنید:) بعد هر چی عدد میبینید(مثلا ۳ تا جم برای ۵ برابر شدن) رو تو هر حالتی ک میتونی با هم جمع و تفریق و ضرب و تقسیم کنید برید خلاصه کتاباشونو بخونید(سخت شد)
    من برای درس خوندن معمولا بسته ب حالم تصمیم میگیرم ک چ کنم. یوقتا بازی میکنم ی مرحله ی مرحله بین بخشای دسته بندی شده، یوقتا ورزش میکنم، موسیقی گوش میدم،فیلم میبینم، یعنی کلا ی چک پوینتی در نظر میگیرم و تلاش میکنم بهش برسم ک استراحت کنم یجوری.
    اما الان ک اینو خوندم ی فکر جالب ب ذهنم رسید ک دفعه بعد برا خودم انجام میدم؛ خوراکی خوردن^^
    مثلا ی بسته چیپس، بادوم زمینی، تخمه، اسمارتیز کنارم میدارم(ی چیز شمردنی) و ب ازای هر صفحه ک میخونم یکی میذارم کنار. بعد ک ب ته فصل رسیدم ی ظرف از خوراکی های خونده شده دارم. حالا تصمیم میگیرم ک ی فصل دیگه بخونم و خوراکی جمع کنم یا ول کنم خوراکی هامو بخورم اما ب باقی مونده ها نمیتونم دست بزنم دیگه:)
    اگه کتابو دوس نداشتم هر چی خوراکی جمع کردم برمیگرده سر جای اولش

      1. نمیدونم حس میکنم نمیشه
        اخه شبیه این بعضیا انجام میدن مثلا کسایی ک برا نمازشون میخوان قاطی نشه
        اما الان ک فک میکنم احتمالا واسه کسایی ک مشکل تمرکز دارن جواب بده این راه حل

  9. سلام خسته نباشید روش جالبی بود ولی من خودم برای مطالعه از برنامه focus to do استفاده میکنم که بنظرم قسمت رشد درخت و رنکینگش باعث میشه که حس رقابت بکنم و حواسمم پرت نمیشه.

  10. در رابطه با سوال آخر:
    خیلی وقت ها شده موضوعاتی که از یک کتاب می خونم شاید به نظرم به دردم نخوره ولی نکته‌ی جالبی که وجود دارد این است که برخی موضوعات این کتاب را میشه با موضوعات سایر کتاب ها ترکیب کرد در طی این ترکیب موضوعات گاهی ایده های جالبی به ذهن فرد می رسد. در کل به نظرم هر کتابی حتی اگر به نظرم به دردم نخوره باز هم ایده های جالبی داره که ممکنه جای دیگه بتونم ازش استفاده کنم.

  11. وبینارکرمان،جلسه۹
    سوال۲ :
    به نظرم این لازی برای خواندن مطالب خیلی جذاب است امابه نظرم یک مشکلی وجود دارد، مرور مطالب به خاطر اینکه درس یا موضوعی که خواندیم بعد از مدتی فراموش می‌شود به همین دلیل گفته میشه یک روز بعد و یک هفته و… این موضوع مرور بشه تا تثبیت بشه اگر بشه برای مثال هواپیمای شماره ۱ که بیانگر موضوع ۱ است در این بازه های بیان شده جز هواپیماهایی باشد که خود بازی به فرد می‌دهد در این صورت فرد برای مثال در یک روز شماره های ۱و۳و۶ را مطالعه کرده و الان که زمان مرور مطالب است همون شماره های ۱و ۳و ۶ را می‌بیند.

  12. وبینار گیمیفیکیشن در آموزش پزشکی

    روز 9 جواب سوال 1:
    متوجه نشدم سوال را.

    روز 9 جواب سوال 2:
    در بازی خطوط هوایی، دیدن تبلیغات و ترکیب هواپیماها از نوع “امتیاز قابل معاوضه” و چرخش هواپیما “امتیاز تجربه” است. ترکیب هواپیما باعث ضریب خوردن امتیازات در هر چرخش می‌شود. و با گرفتن الماس و … برای دیدن تبلیغ، محدودیت‌هایمان در روند بازی را کمتر می‌کنیم.
    و فکر می‌کنم در بازی Archero، دیدن تبلیغات، تبدیل سکه به الماس و … از نوع “امتیاز قابل معاوضه” محسوب می‌شود، البته ارتقا و توسعه شخصیت و ابزارها نیز ظاهرا از همین نوع است. کسب سکه هم “امتیاز تجربه” می‌باشد.
    چون تجربه این‌ها را ندارم، نمی‌دانم امتیاز کارما دارند یا خیر.

  13. وبینار کرمان، روز نهم، جواب 1:
    من مدت زیادیه دلم میخواد یدونه ازین فولکس واگن ها بگیرم، و تبدیلش کنم به یه کافه ای که توش برای صبحانه فقط پنکیک میدم(با چای یا قهوه)، و از ظهر تا شب هم هر ساعتی هر کس بیاد لازانیا میدم و یه مدل ته چین، و برای دسر هم فقط کیک هویج. (اینا هم خوراکیای مورد علاقه ام هستن و هم خیلی خیلی عالی درستشون می کنم.) اما وقتی فکرمو در میون گذاشتم خانواده گفتن نمیتونی مشتری پیدا کنی.
    حالا یه ایده به ذهنم رسیده اونم اینکه در ابتدای باز کردن این کافه، میشه تراکت هایی پخش کرد که منو رو نوشته و نوشته هر روز یه تعدادی از این آیتم ها مجانین. و روی برگه هم نوشته شده که توی پنج روز آینده هر روز کدوم آیتم ها این حالتو داره.(یعنی جواب معما رو داده به طرف) حالا اگه میخواین بتونین توی یکی از این روز ها اون آیتم رو مجانی بگیرین باید patternی که مشخص میکنه چرا اینطوری چیده شدن آیتم هارو پیدا کنین و بتونین پترن پنج روز بعدی رو بنویسید.(حالا خود اون پترن طبق چیزی مثل دنباله های ریاضیه ینی ما به هر آیتمی عدد میدیم، بعد یه دنباله ازشون میسازیم و برای تکمیل شدن دنباله مون گاها دو تا آیتمو کنار هم مجانی اعلام میکنیم که عدداشون جمع شه با هم)
    در مرحله ی بعدی به کسی که بتونه 3 ، 5 و 10 بار پشت سر هم پترن هارو درست بگه عنوان clever و wise و genius میدیم که اون فرد مثلا اگه به عنوان آخر برسه میتونه هر بار که میاد صبحانه شو بخره، یه ناهار مجانی هم بگیره.
    *حالا اگه کاربری 3 بار درست بگه و دفعه چهارم اصن شرکت نکنه و یا اشتباه بگه انگار همه چیز برات ریست میشه و از اول باید شروع کنه.

    1. يه ايده اي ام براي سيستم امتياز دهي بازي اورژانس هام دارم كه ربطي به سوال امروز نداره ولي دوست دارم مطرحش كنم :)))
      توي اين بازي هر مرحله اي كه با عنوان يك روز كاري مطرح ميشه و توي هر روز كاري دو تا سه تا بيمار ميبينيم ما. بعد براي كار كردن براي هر بيمار ما احتياج به يك تا سه كارپول بي حسي داريم( طبق كاري كه ميخوايم براش انجام بديم) و كارپول هامون هم مثلا هر دو ساعت يكي بهشون اضافه ميشه.
      حالا در ابتداي بازي، ما مثلا ٥ تا كارپول و يك مقداري پول داريم و داخل كمد هم فقط داروها و تجهيزات خيلي خيلي اضطراري وجود دارند.
      با كار كردن براي هر بيمار و منيج شرايط اورژانسي كه پيش مياد، و طبق تصميماتي كه ميگيريم، يه امتيازي بهمون ميده و يه مقدار پول. حالا مثلا توي مرحله پنجم ما براي درمان بيمار حتمااا احتياج به ونتيلاتور داريم و بايد اونو از استور بخريم اما پولمون كافي نيست
      اينجا دو تا كار ميشه كرد، يا برگرديم و مراحل قبلي رو بهتر بازي كنيم و پول بيشتري بگيريم. و يا كارپول هايي كه جمع شدن رو بفروشيم و به جاش تجهيزات بخريم.
      حالا براي خريدن قرص هاي جديدم يه قانون وجود داره، يكي اينكه بايد پول خريدشونو داشته باشي
      و هم اينكه بايد بتوني به يه تعداد سوال جواب بدي كه بدونن تو كاربرد اينارو بلدي و ازشون استفاده ي اشتباه نميكني.
      بعد براي ايجاد وفاداري هم توي يه ساعت خاصي، هر روز يه مريض اورژانسي برات مياد كه اگه اونو منيج كني يه بونوس اضافه ميگيري مثلا ٥ تا كارپول بهت ميگه و يه قرصو آنلاك ميكنه.

      1. باتوجه به وویسایی که تو گروه گذاشتم جواب تو نزدیک ترین بوده تا حالا
        خیلی ذوق میکنم که مطالب روزای قبل رو هم استفاده میکنی توی جواب امروز

  14. وبینار کرمان روز نهم سوال 1:
    در ادامه ایده ی دیشبم در مورد تخفیف های شگفت انگیز دیجی کالا به جای اینکه برای هر تخیف شگفت انگیز که قرار ه برای کسی رایگان بشه 1تا 10 نفر براش اونو بفرستن بر اساس الگوریتمی که یه سرس فیچر مثل قیمت ،جنس خارجی یا ایرانی بودن،تقاضای زیاد یا کم داشتن به کالاها از یک تا هفت ستاره (برنز، نقره و طلایی) میدیم.از اون ورم به کاربر براساس اینکه چندنفر براش این کالا رو فرستادن و چند بار از دیجی کالا خرید کرده از یک تا هفت ستاره (برنز ،نقره و طلایی) میدیم.البته قرار نیست طریقه دقیق محاسبه این الگوریتم ها رو کاربر بدونه.حالا اینجاش جالب میشه که هر دو ستاره برنز معادله یک ستاره نقره و هر دو ستاره نقره معادل یک ستاره طلا هست.و کاربر باید برای خریدن یک کالا به صورت مجانی ستاره هاش با این شکلی که گفتم ارزشش یکی باشه .مثلا برای خرید یک لپ تاپ به صورت رایگان با 4 ستاره طلایی کاربر می تونه دو ستاره نقره و سه ستاره طلاییشو بده و لپ تاپ رو رایگان بخره.چه ایده جذابی شد:)
    بعد کاربر ممکنه ستاره هاش برای خرید رایگان کالایی که دوست داره کم باشه ومجبور بشه تو سایت بگرده و چند تا کالای مناسب خودش مثلا ارزون با اجبار بخره تا بتونه اون لپ تاپ رو رایگان بخره!

  15. وبينار كرمان جواب سوال ١ روز نهم:
    خب من نميدونم درست متوجه شدم يا نه ولي چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود مثلا فرض كنيد كه يه بانكي ٤ نوع حساب داره كه ٤تا حكم هستن، دارنده هاي اين ٤ نوع حساب با هر تراكنشي كه انجام ميدن با شانس يه كارت از ١٣ كارت خال رو ميگيرن، حالا تو دو ماه كه به هر مشتري فرصت داده ميشه بايد بتونه ١٣ كارت دستشو جمع كنه و تقسيم اين كه چه خالي دستش باشه با تلاش خودشه، يه كار بزرگ با حساب خشتش انجام بده و آس بگيره يا يه تراكنش پرداخت قبض گوشي با يه حساب كه يه كارت ٥لو بگيره، و نهايتا بعد ٢ ماه بين ٤ نفري كه زودتر از همه از دوماه پيش تا الان كارتشون جمع شده يه بازي حكم راه بيفته كه با همون كارتاي دستشونه، لحظه شروع بازي هم هركي بتونه تراكنش آس بازي رو بياد حاكم ميشه، حكم رو تعيين ميكنه و بازي ميكنن، دو نفري كه برنده ميشن با بالانس حسابايي كه داشتن و تراكنششون وام بتونن بگيرن بدون ضامن مثلا!
    اينجوري باعث ميشه هم براي آس آخر فكر كنن و هميشه آخر ماه براي بانك خوب باشه، و هم اين كه از ٤ نوع حساب با بالانس استفاده بشه

  16. وبینار کرمان روز ۹
    سوال۱: میشه مثلا توی یه رستوران واسه غذاهایی که هر روز قلبلیت سرو شدن رو دارند و توی منوی غذایی هستند این کار رو کرد.
    ۲: خب این که میگه اگه تبلیغ رو ببینی بهت جم میدیم فکر می کنم امتیاز قابل معاوضه باشه

  17. سلام وبینار کرمان روز 9 جواب 1:
    متوجه سوال نشدم اما هر چیزی که به ذهنم رسیده رو میگم توی شرکت های خدماتی میشه به این صورت باشه که 4 تا خدمت رو نامگذاری میکنیم وقتی مشتری داریم هر خدمتی را که از شرکت خواست رو براش علامت می زنیم یه کارت بهش میدیم و هر وقت تونست 13 کارت خشت رو مثلا جمع کنه بهش یه کارت آس میدیم که میتونه خدمات رایگان بگیره
    جواب 2:
    در بازی merge plane ترکیب هواپیماها و خرید هواپیما با سکه امتیاز قابل معاوضه و سکه و جم هم امتیاز تجربه ست
    متوجه گیمیفای کردن مطالعه با این بازی نشدم دقیقا شاید به جزئیات بیشتری نیاز دارم ولی اگه کتابی رو متوجه شدید خوب نیست فکر کنم میشه هواپیما رو مرج کرد تا یه شماره جدید به دست بیاد برای یه کتاب دیگه
    در بازی archero به دست آوردن سکه و گردوندن چرخونه برای الماس امتیاز تجربی هست تبدیل جم به امتیاز و مرج کردن قابلیت های دیگه مثل زره و … برای مدل های بالاتر و باز کردن یه سر ویژگی خاص امتیاز قابل معاوضه هست

  18. جواب 1 روز 9 وبینار گیمیفیکیشن:
    فکر کنم این شکلی باشه که مثلاً خدماتی رو که اون روز ارائه میشه علامتگذاری بشه و برحسب ترتیب علائم این خدمات ارائه بشه. مثلاً یه کارواش باشه که خدماتشو هر روز به ترتیب خاصی ارائه میده. امتیازای خاصی رو هم در نظر میگیریم برای مثال به ازای هر دو بار روشویی و توشویی، یه روشویی رایگان انجام بشه. اون علامتا همراه با جایزهاشون رو میشه هر روز روی تابلوی سردر نصب کرد. ممکنه یه نفر فقط بخواد از یکیشون استفاده کنه ولی ترغیب بشه از خدمات دیگه که قبل از اون یکی هست هم استفاده کنه مثلاً فقط میخواد ماشینش روشویی بشه ولی برای گرفتن امتیاز توشویی هم انجام بده. علائم هم هر روز به طور رندوم تغییر کنن که معلوم نشه چه خدمتی با چه ترتیبی ارائه میشه.
    جواب 2 روز 9:
    فکر کنم توی بازی خطوط هوایی، هواپیماهایی که میچرخن به بازیکن سکه میدن که بعدش با این سکه ها میتونه هواپیماهای جدید بخره. هواپیماهایی هم که ادغام میشن به بازیکن جم میدن که با اونا میتونه امتیازای ویژه بگیره مثلاً کاری کنه که 5 برابر امتیاز بگیره.
    یه کاری که توی طراحی این بازی میشد انجام داد (یا اینکه یه بازی مشابه باهاش طراحی کرد و این کارو انجام داد) به جای تبلیغ بیایم نکات درسی بذاریم. اینجوری مثلاً توی فرصت چند ثانیه کاربر یه نکته رو میخونه و یاد میگیره. یا اینکه به ازای شماره هواپیمایی که براش تبلیغ گذاشته شده، در طی مدت دیدن تبلیغ یه نکته درسی متناظر با اون شماره (که قبلاً مشخص کردیم) رو مرور کنیم.

  19. وبینار کرمان روز9 سوال 2:
    اول اینکه از دید مارکتینگی ایده ی فوق العاده جذابیه و حتی اون دیدن تبلیغ دیگه اونقدر کسل کننده نیست!
    خوب با توجه به چیزی که گفته شد بازیکن یه سری تجربه ها کسب می کنه و ویه امتیازی به عنوان تجربه براش در نظر گرفته میشه و همچنین امتیاز قابل معاضه که واضحه اما من هر چی فکر می کنم حتی اگر خود مدیر محصول بازی به من بگه بیا بازی کن ما بهت پول میدیم واقعا بازیش نمی کنم نمی دونم چطوری اعتیاد آوره!!!!
    مثلا اگر می یومد می گفت اگر ده نفر برات هر کدوم 5 تا الماس بفرستن بعد ما رایگان تبلیغ بیزنس تو رو نشون میدیم بعد من ده نفر رو به زور هم شده پیدا می کردم که بیا این بازی رو نصب کن و برای من الماس بفرست وکلی براشون سود آور میشد!
    خوب برای جداب تر شدن خود بازی به هر کدوم از هواپیما ها بر اساس سرعتشون یه عدد میدادم و اینا رو باید طوری بفرستم برای پرواز که بر اساس سرعتشون به هم بر خورد نکنن و هر بار که مرج میشن سرعتشون هم دوبرابر میشه و می تونم بر اساس نیازم مرجشون نکنمو بفرستم برای پرواز..حالا شاید ایده خام باشه ولی جویکه کاربر بتونه محاسبه کنه که هواپیماها به هم برخورد می کنن یا نه.

  20. روز نهم وبینار کرمان:
    جواب 2:
    بازی خطوط هوایی کلا بازی خوشحالللللللللیه!! بیشتر به حرکت پرنده ها دور سر آدم شبیه شده که وقتی یه چیزی محکم میخوره توی سرت. بدون هیچ دلیلی کاری میکنه امتیاز بیاری و زحمتی هم نکشی. شاید هم خسته کننده باشه و هم خواب آور چون یک سیکل مدام تکرار میشه. فکر کنم برای این میگیم برای گیفمیفای مطالعه خوبه که مدام یک چیز دوره میشه و در عین تکرار به ما تشویقی میده. اگر مطالب درسی که ما میخونیمم همین طور بشه داخل ذهنمون آسفالت میشه در عین حال خودمون زیاد دخل و تصرفی توش نداریم ولی لولمونم داره بالاتر میره.مطالب درسی با هم مرج بشن تا قدرت اطلاعاتیه ما همش بالا بره. ولی درمورد اینکه جم این وسط چیکاره باشه رو خوب نمیدونم…
    جواب1:
    فکر کنم این توی شرکت های هواپیمایی خوب باشه که هر کدوم از مهماندارا خدمتی که ارئه دادن یا میخوان پیشنهاد بدن آب،قهوه، چایی….
    یا دسر و هر چیز دیگه براش این اسمارو بزاریم و انتخاب کنیم تا حکمش دربیاد.
    یا مسیرهای ورود و خروجو میخوان توضیح بدن…

  21. سلام شبتون بخیر
    وبینار گیمیفیکیشن
    قبل از صحبتم بگم که مطالب امشب برام گنگ و مبهم بود و یجورایی نچسب بود برام
    روز9سوال 1:
    متوجه نشدم

    روز9سوال2:
    این روش مطالعه جالبه ،
    نظرات بقیه رو خوندم ، مثلا دوستی که گفتن زمان برا نوشتن خلاصه باعث هدر رفتن وقت میشه درسته که خلاصه کردن زمان بر هست ولی همیشه خوندن یه مطلب کافی نیس و برا اینکه بتونی ازش استفاده کنی و تثبیت بشه لازمه حتما بنویسیش و خب من با این نوشتن خیلی موافقم و همیشه اهل خلاصه و نوشتن هستم و به شدت این روش رو توصیه میکنم.

    و اینکه اگر متوجه بشم کتابی برام مفید نیس میرم نقد کتاب و نظر بقیه کاربرا رو میخونم اگر نظرات منفی زیاد بود اون کتاب رو کنار میذارم ولی تا همون جایی که خوندم یه خلاصه و برداشت و یا یه نقد کوتاه میکنم
    ولی اگر نظرات مثبت بود ترجیح میدم کتاب رو تا انتها بخونم، و خب فکر میکنم خوندن بدترین کتاب هم نمیتونه خیلی بد باشه و بشه اسمشو هدر دادن وقت گذاشت و حتما در آخر از یه کتاب چیزی برا یادگرفتن وجود داره.

  22. وبینار کرمان. روز ۹- سوال۱:
    من میتونم یه کلاس درس رو مثال بزنم. مثلا من قصد دارم از دانشجوهام توی اموزش استفاده کنم. اول از همه باید مطمئن بشم سطح هر دانشجو در چه حده. برا همین یه مدت مثلا ۷ روز همه دانشجوها رو پایش میکنم. بهترینشونو حکم در نظر میگیریم. از این به بعد دانشجوی حکم من مسئول اموزش بقیه میشه برای یه مدت. تا وقتی که عملکرد خودش هم در حد حکم بمونه. برای این وظیفه دانشجو هم امتیاز خاصی قائل میشم. البته میشه برا بقیه هم خال های دیگه ای استفاده کرد و به همون نسبت بهشون امتیاز داد

  23. سوال ۲:
    به نظرم خیلی جالب بود از این بازی الکی در جهت مثبت استفاده شده. در عین حال به نظرم یه سیستمی میداشت که هر ۲۰ دقیقه، به شما الارمی میداد که باید ۵ دقیقه استراحت کنی بهتر بود. یا پاشو پنج دقیقه نرمش کن. چون ادما بعد ۲۰ دقیقه حتما توجه و تمرکزشون افت میکنه. به علاوه برای چشمم خوب نیست و هر ۲۰ دقیقه باید یه فعالیتیم بکنی. بعد ۲۰ دقیقه نمیزاشت شما دیگه مطالعه کنی.

  24. خیلی ابتکار جالبی است .چقدر دوست دارم در یکی از کانال های کتاب شما عضو شوم.

  25. روز نهم مطالعه دوره مقدماتی
    من بجای کتابهایی که توی حوزه علاقه کاربر نباشن ، میام بر اساس ی اصل روانشناسی ؛ ی محرک میزارم که به طرف بگه اگر سعی کنی کتابی رو که توی حوزه علاقه ات نیست و تا آخر بخونی و موارد جذابی برای خودت پیدا کنی و برام بفرستی ی جایزه دریافت میکنی و هدفمم اینه که طرف از انجام کاری که توش علاقه نداره بخش کورتکس مغزش ( اراده ) اش رو قوی تر کنه ..در واقع اینجوری مشخص میشه کدوم کاربرها اهل ساختن اراده هستن … میشه روشون سرمایه گذاری کرد ..( شاید بشه گفت ؛ قوی شدن اراده همون دستاورد باشه ) ..

    1. راجع به لیمبیک سیستم و اینجور مسائل داریم یک کتاب مینویسیم و ارتباطات قضیه با گیمیفیکیشن رو کامل قراره توضیح بدیم

  26. سلام
    باید مطالب رو تو 1 ، 3 ، 6 و 15 مرور کنیم
    حالا مثلا ما هر روز یک مبحثی رو میخونیم مثلا تو رشته ی برق ، اینا با هم تداخل میدن و خیلی سخت میشه ، یعنی روز اول مثلا یک مبحث رو میخونیم ، روز دوم یک مبحث دیگه رو میخونیم و مبحث روز قبل رو دوره میکنیم ، روز سوم یه مبحث جدید میخونیم ، حالا باید مباحث روز 2 رو مرور کنیم و … ، رفته رفته خیلی خیلی قاطی و پاتی میشه ، اینو چیکار کنیم؟

  27. دوره مقدماتی گیمیفیکیشن
    روز 9 سوال 1:
    تو رستوران میشه ازش استفاده کرد مثلا هر روز یه چیز خاصی حکم میشه و هرکدوم یه ویژگیایی دارن. اینم ذکر کنم هر کارت به اندازه‌ی همون ارزشش توی حکم ارزشگذاری میشه.
    مثلا امروز حکم دله
    حالا کسی که تک دل داشته باشه رو غذاش اون روز ۵۰درصد تخفیف می‌گیره
    کسی که شاه دل داشته باشه نوشیدنی رایگان کنار غذاش
    و….
    حالا برای هر کدوم از اینا هم باید یه کاری انجام بده و براساس اون کارت رو میگیره.
    حالا ترکیب کارت ها هم میتونن یه سری ویژگی ها داشته باشن مثلا شما دوتا تک از یه دوتا حکم مختلف داشته باشه یه ویژگی جالب برات آنلاک شه و… در کل میشه خیلی بهش بال و پر داد.
    روز 9 سوال 2:
    تجربه و قابل معاوضه
    پیشنهادم اینکه مثلا اول پیاده باشه بعدش ترکیب کنه چند بار باهم پیاده بشه دونده بعد دونده بشه دوچرخه سوار بعد دوچرخه سوار بشه موتور و…. آخرشم سفینه فضایی.

  28. سلام مممون به خاطر توضیح جالبتون فقط میشه اون جدولی که گذاشته بودید که واسه هر سطح یادگیری کدوم بازی خوب هست رو هم بزارید داشته باشیم

  29. درود و مهر کامران محترم و گرامی جان
    استفاده کردم، خودم بیشتر اوکسی توسینی و سروتونینی می خوندم. و لذت بردم، قلمی شیوا و روان ، تبریک میگم بهت.

  30. جالب بود من تمام پکیج ها تون رو مطالعه کردم وتوی یه دوره هم بودم واقعا طرز فکر وزندگیم متحول شده ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب